مردان با غیرت و زنان با عفت
تو اون لحظه که خودمو باخته بودم دستاش برام مثل معجزه بود. موهامو پوشوند و چادرمو رو سرم کشید و اشکامو با چادرش پاک کرد و گفت: «مادر جون، زمانی گریه کن که مردها غیرت رو فراموش کردن و زنها عفت رو؛ تو که هنوز چیزی فراموشت نشده و چادرت تو کیفت بود و الآن رو سرته!»
خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: پا که روی شنهای «علقمه» گذاشتم انگار وسط میدان جنگ افتاده بودم! هنوز صدای امواج بیسیم میپ ...