نیوز سیتی!
30 مهر 1401 - 14:29

چرا غرب گرفتار نژادپرستی و افراط شده است؟!

آنچه اکنون در غرب در قالب اوج گیری راست‌های افراطی می‌بینیم، هم ریشه درمسائل اقتصادی دارد و هم می‌توان آن را از منظری که پیشتر ساموئل هانتینگتون اندیشمند حوزه علوم سیاسی در آمریکا مطرح کرد مشاهده و ارزیابی کرد. به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، دنیای غرب بیش از یک قرن است که با معرفی خود به عنوان مهد آزادی و دموکراسی اصول خود را به دیگر بخش های جهان تحمیل کند. با این همه، در سال های اخیر، دموکراسی های غربی در بطن خود با یک چالش اساسی رو به رو شده اند و آن اوج گیری جریان های راست افراطی است که در آمریکا(در قالب ظهور ترامپ)، بریتانیا، اتریش، مجارستان، لهستان و جدیدا فرانسه و ایتالیا، جلوه های عینی خود را به نمایش گذاشته است. مساله ای که تا حد زیادی ادعاهای دور و دراز غرب در زمینه پیشقراول بودن در عرصه دموکراسی و روایت ها و اصول آزادیخواهانه آن را مخدوش کرده و در عین حال این چرخش قابل توجه، تا حد زیادی توجه بسیاری از متفکران و اندیمشندان حوزه اندیشه و جامعه شناسی سیاسی را نیز به خود جلب کرده است. فرانسهآن را"رضا نصیری حامد"، استاد دانشگاه تبریز و پژوهشگر حوزه جامعه شناسی سیاسی در توضیح دلایل ظاهر شدن این چرخش قابل توجه در دل دموکراسی های غربی(به ویژه در اروپا) و اوج گیری جریان‌های راست افراطی در آن ها گفت: «به نظر من مسائل مرتبط با اوج گیری جریان های راست افراطی در دل اروپا را می توان از دو منظر عام و خاص مورد توجه قرار داد. جنبه خاص به شرایط ویژه هر کشور و مطالعات موردی که در این رابطه باید صورت گیرد، اشاره دارد. با این حال، از منظری عمومی می توان مواردی را مورد اشاره قرار داد که تقریبا در اغلب کشورهای اروپاییِ درگیر با اوج گیری جریان های راست افراطی و قدرت گیری آن ها در صحنه سیاسی، شاهدشان هستیم». نصیری حامد در ادامه گفت: «در این رابطه اول از همه می توانم به مفهوم "توسعه نامتوازن" اشاره کنم. در واقع توسعه نامتوازن چه در سطح ملی و چه بین المللی به این نکته اشاره دارد که گاهی شکاف در توسعه و یا برجسته سازی روندهای خاصی از توسعه، مثلا توجه بیش از حد به توسعه اقتصادی و روند مدرنیزاسیون، موجب می شود تا برخی گروه های اجتماعی از قطار توسعه باز بمانند و یا آسیب ببینند و به حاشیه رانده شوند». وی افزود: «مهم‌تر از این ها برخی گروه ها نیز به لحاظ فرهنگی و هویتی احساس تحقیر پیدا می کنند. همین جریان های بازمانده از قطار توسعه و به حاشیه رانده شده ها، در نوع خود یکی از مهمترین بستر های اوج گیری جریان های افراط گرا در اروپا را فراهم می کنند. در واقع، جریان راست افراطی از میان چنین گروه هایی یارگیری می کند. باید در نظر داشت که این جریان با دو یا سه مقوله دیگر در سطح بین المللی نیز پیوند می‌خورد. این مساله را می توان در مورد کشورهایی نظیر فرانسه، یونان، ایتالیا و یا مجارستان که در قالب آن ها شاهد اوج گیری جریان های راست افراطی بوده ایم به وضوح مشاهده کنیم». این پژوهشگر حوزه جامعه شناسی سیاسی گفت: «به طور خاص وقتی بحران ها و فشارهای اقتصادی در سطح بین المللی اوج می گیرند و یا شاهد منازعات سیاسی در برخی کشورهای مخصوصا در حال توسعه هستیم، روندی از مهاجرت از سوی این قبیل کشورها به سمت کشورهای دیگر که در شرایط کنونی همان کشورهای اروپایی هستند، شکل می گیرد.  این موضوع را به طور خاص در سال های اخیر در قالب مهاجرت طیف های وسیعی از مردم از خاورمیانه و شمال آفریقا به قاره اروپا شاهد بوده ایم. در این میان، گروه ها و جریان هایی در کشورهای مهاجر پذیر شکل گرفته و قدرت می گیرند که تاکید می کنند امتیازات و منافع عمده و اصلی کشورهایشان باید به جمعیت بومی و نژاد خالص کشورشان داده شود و از این منظر، مهاجران و پناهجویان به مثابه موجودیت هایی در نظر گرفته می شوند که هم خلوص نژادی و فرهنگی این جوامع را تضعیف می کنند و هم موقعیت های شغلی و اقتصادی را از مردم بومی این قبیل کشورها به زور می گیرند و موجب ضعیف شدن وضعیت اقتصادی مردم بومی آن ها می شوند». نصیری حامد افزود: «این روند را چه در فرانسه از سوی "مارین لوپن"(و پیشتر پدر او) و همچنین در ایتالیا از سوی حزب "برادران ایتالیا" و یا در اتریش، مجارستان و لهستان نیز به وضوح می توانیم مشاهده کنیم. در این فضا می بینیم که شماری از کشورهای اروپایی که در آن ها قدرت گیری جریان های افراط گرای دست راستی را هم شاهدیم، عملا با نوعی رنسانس و بازخیزش احساسات ملی گرایانه افراطی نیز رو به رو شده اند». رضا نصیری حامد خاطر نشان کرد: «در این چهارچوب شاهدیم که "دیگری‌هایی" مثلا در حوزه های نژادی برساخته می شود(مساله ای که نازیست ها و فاشیست ها پیشتر بر آن تاکید داشته اند) و بر اساس آن ها مقوله ملیت و فرهنگ ملی تعریف می شود. این روند(ملی گرایی افراطی) جلوه های عینی خود را در کشورهای مختلف اروپایی که درگیر اوج گیری جریان راست افراطی شده اند به وضوح نشان داده است. در بریتانیا این رویکرد خود را در قالب مساله "برگزیت" و خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا نشان داده و در آمریکا نیز اوج گیری ترامپ تا حد زیادی در قابل همین منظومه تعریف می شود. البته که ایتالیا و مجارستان نیز نمودهایی عینی از این مساله هستند. به طور خاص ایتالیا در بحبوحه پاندمی کرونا شاهد اعتراضات گوناگونی بود که تاکید داشتند این کشور نباید اجازه دهد که اتحادیه اروپا برای آن نسخه های بی فایده بپیچد و این کشور باید هر چه سریع تر مسیر خود را از این اتحادیه جدا و همچون بریتانیا از چهارچوب اتحادیه اروپا خارج شود». اتحادیه اروپابحبوحهکروناوی در ادامه گفت: «در واقع، ایتالیا شاهد نوعی واگرایی فزاینده نسبت به ایده اتحادیه اروپا بود که خود را در قالب کنفدراسیونی از دولت های اروپایی معرفی می کند. در این فضا، نوعی خاص گرایی در برابر عام گرایی مطرح می شود. در این چهارچوب، می توان این گونه استنباط کرد که روند پیشرفت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و مدرنیزاسیون، لزوما خطی و رو به پیشرفت نیستند و در این فضا امکان بازگشت به گذشته و اوج گیری برخی جریان های افراطی کاملا محتمل است». رضا نصیری حامد در پایان تصریح کرد: «نکته پایانی که مایلم به آن اشاره کنم این است که جریان های راست‌گرای افراطی عموما از برخی امکانات دموکراتیک در کشورهای اروپایی استفاده می کنند اما با برساختنِ هویتی جدید در کشورهایشان و حتی قبضه کردن قدرت، عملا این امکانات را بلا استفاده می کنند. مساله ای که در طول تاریخ مثلا در قالب اوج گیری نازیسم یا فاشیسم در اروپا هم خود را به وضوح نشان داده است. به گفته وی در این چهارچوب آنچه اکنون در غرب در قالب اوج گیری راست های افراطی می بینیم، هم ریشه در مسائل اقتصادی دارد و هم می توان آن را از منظری که پیشتر "ساموئل هانتینگتون" اندیشمند حوزه علوم سیاسی در آمریکا مطرح کرد و در قالب آن تاکید می شود که مسائل فرهنگی و هویتی خود می توانند موجد تغییرات سیاسی و اجتماعی قابل توجه در جوامع مختلف باشند، مشاهده و ارزیابی کرد». منبع: الف پایان پیام/
منبع: فارس
شناسه خبر: 795928

مهمترین اخبار ایران و جهان: