جواد ظریف دوباره به متن افکارعمومی و رسانهها آمده؛ او پس از دفاع از ترکمانچای، حالا برای توجیه عملکردش، با ظرافتهای کلامی و البته همراهی تیمی از حامیان خود، فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی را به تسخیر درآوردهاند.
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- الف نوشت: آقای ظریف و حامیانش بناست کلانایده برجام را سفیدشویی و مؤلفه سازش به هر شکل ممکن را جا بیندازند؛ یادداشت اخیر در خصوص قرارداد ترکمانچای و اظهارات «کلابهاوسی» او را میتوان در امتداد این مسأله دید.
فحوای کلام دکتر ظریف مبتنی بر همان داعیههای قبلی است؛ لزوم مصالحه با آمریکا به اعلیدرجه و این عصاره تفکر کسی است که سعی دارد ردای واقعگرایی در روابط بینالملل را هم بپوشد.
جناب ظریف! شما نه تنها به واقعگرایی دچار نیستید بلکه با وجود هیمنهای که حامیانتان از حضرتعالی ساختهاند به سادهسازی مبتلایید؛ آنجا که با خوشخیالی محض زیر توافقی را امضا و به آن مباهات کردید و در جواب منتقدین فرموید که رئیسجمهور بعدی آمریکا نمیتواند و امکان ندارد که از این توافق خارج شود اما به راحتی تمام خارج و آن را تحقیر کرد؛ گویا در مختصات ذهنی شما چیزی غیر از این قابلتصور نبود.
آنجا که به میدان تاختید، آنجایی که حقوق بینالملل را بر منطق قدرت ارجحیت دادید، آنجا که از شعارهای روی موشک گلایه کردید، آنجا که بین ترامپ و پمپئو تفاوت قائل شدید و از عدم ملاقات با رئیسجمهور وقت آمریکا ابراز ناراحتی کردید و آنجایی که اخیراً در جواب منتقدین به برجام، فرمودید که « دو سال است کارهای نیستم؛ اگر برجام خیانتی بدتر از ترکمانچای است، چرا آن را دور نمیاندازید؟»
و با این عبارات، سادهنگری خود را فریاد زدید و این برای کسی که هشتسال سکاندار دیپلماسی کشور بوده قابل توجیه نیست. چرا سادهنگری؟ به این جهت که تصور شما از توافقی که انرژی و توان کشور را صرف خود کرد و چه بسا ایران را از چاله به چاهی انداخت، به اندازهای است که گویا صرفاً با اراده و سلیقه یک دولت و جریان، میتوان آن را دور انداخت!
هر چند بحث تعامل و توافق با آمریکا و دیگر کشورها - به جز رژیمصهیونیستی- از جهاتی و با ابزارهای متکی بر قدرت قابل دفاع است اما نگاه دکتر ظریف خالی از این خصیصه است. او ذات دیپلماسی را قدرت میپندارد، در حالی که دیپلماسی به پشتوانه میدان قوام مییابد.
همان برجامی که آن را فرزند خود و سند افتخار ایران میداند، با اتکا به مجاهدتهای قهرمانان و دانشمندان هستهای کشور حاصل شد نه ظرافتهای دیپلماسی تیم مذاکرهکننده ایران که اگر واقعیت غیر از این گزاره بود، دولت اوبامای مودب و باهوش، هیچگاه حاضر به نشستن بر سر میز مذاکره با آقایان یقهبسته نمیشد.
آقای ظریف! ای کاش از همتایان آمریکایی خود، اندکی میآموختید که چگونه مبتنی بر واقعیات موجود حرکت میکنند نه تصورات و خیالهای خامشان؛ آنجا که پس از امضای برجام، به سراغ اعمال تحریم میروند، آنجا که از اعمال سیاست چماق و هویج دست نمیکشند و آنجایی که منافع ملی را قربانی سیاسیکاریها و جناحبازیهای خود نمیکنند.
بپذیرید که منطق سیاستورزی شما به شکست منتهی شده و تمام هیاهوهای صورتگرفته اخیر از سوی نزدیکانتان و مهندسینی که تبحر خاصی در شکلدهی و ساختن افکارعمومی دارند، پوششی برای این شکست و بهچالشکشیدهشدن آن است. اما از یاد نبرید که «ترومای برجام» التیام نیافتنی است و زخمهای کاری آن در حافظهتاریخی ما حک شده باقی خواهد ماند.
پایان پیام/ت