نیوز سیتی!
16 دی 1402 - 18:19

بازخوانی بمب‌گذاری‌های زنجیره‌ای در دهه 60

اولین بمب 2 روز پس از پیروزی انقلاب، در 24 بهمن 57 در کوی مصدق اهواز منفجر و فصل جدیدی از اقدامات خصمانه علیه امت اسلامی آغاز شد. طی 2 سال اول بیش از 120 مورد انفجار در تأسیسات نفتی، راه‌آهن، ادارات و سازمان‌های دولتی و مراکز پررفت‌و‌آمد عمومی در شهرهای جنوب و متجاوز از 10 مورد انفجار در تهران روی‌ داد.

فارس‌پلاس؛ دیگر رسانه‌ها - مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: با پیروزی انقلاب اسلامی دشمنان انقلاب با تمام توان به مقابله با آن پرداخته و از کلیه‌ی امکانات و شیوه‌ها استفاده کردند. یکی از شیوه‌های مورد بهره‌برداری آن‌ها «بمب‌گذاری» بود. این دشمنان اولین بمب را دو روز پس از پیروزی، یعنی در تاریخ 1357/11/24 در کوی مصدق اهواز منفجر کردند و با این اقدام فصل جدیدی از اقدامات خصمانه علیه امت اسلامی آغاز شد.

طی دو سال اول پس از پیروزی انقلاب بیش از 120 مورد انفجار در تأسیسات نفتی، تأسیسات راه‌آهن، ادارات و سازمآن‌های دولتی و مراکز پررفت‌و‌آمد عمومی در شهرهای جنوب و متجاوز از 10 مورد انفجار در تهران روی‌داد. با شروع جنگ تحمیلی به دلیل تمرکز نیروها در جبهه‌های جنوب و عدم امکان عبور محموله‌های بمب از مرزهای جنوبی، از حجم بمب‌گذاری در این مناطق کاسته شده و انفجارها در مرکز افزایش یافت، لذا فقط در سال 1360، چهل و هشت مورد بمب‌گذاری در تهران انجام شد.

در ابتدا، بمب‌گذاری‌ها توسط ایادی داخلی دشمنان (گروه‌های ضدانقلاب) انجام می‌شد، ولی با آغاز تجاوز عراق و مقاومت دلیرانه‌ی رزمندگان اسلام در جبهه‌های نبرد، دشمن بعثی که برخلاف تصورات اولیه، خود را در رسیدن به پیروزی سریع در جبهه‌ها ناکام دید و دست‌نشاندگان داخلی را نیز در زدن ضربه‌ی مؤثر به جمهوری اسلامی ناتوان یافت، با تمام توان، خود مستقیماً وارد عمل شد و سرویس‌های اطلاعاتی آن کشور (مخابرات، امن‌العام و استخبارات) بمب‌گذاری داخل کشور را در سرلوحه‌ی اقدامات خود قرار دادند و با تمام توان و استفاده از کلیه‌ی عوامل و امکانات آن را پیگیری کردند.

عوامل بمب‌گذاری

در ابتدا گروهک خلق عرب در جنوب و ساواکی‌های فراری مثل پالیزبان، دکتر حمیدیان، علی قاضی و... در غرب اقدام به بمب‌گذاری کردند و در ادامه نیز دیگر گروهک‌ها مثل حزب منحله‌ی دموکرات، کومله، خبات، گروه‌های مهاجم و منافقین اقدام به بمب‌گذاری نمودند.

با تشکیل وزارت اطلاعات و تمرکز همه‌ی نیروهای اطلاعاتی در آن، مقابله با شبکه‌های بمب‌گذار و اقدامات آن‌ها شدت گرفت و کار مقابله با آن‌ها به صورت حرفه‌ای و کارآمدتر از گذشته دنبال شد. سرویس‌های اطلاعاتی عراق نیز با توان و امکانات بیشتر به سازماندهی و آموزش شبکه‌های بمب‌گذار جدید اقدام کردند و در این زمینه از عواملی مثل سردار جاف، سیف‌الله سلیمانپور، رافع قادری و مینه کوپه استفاده و گروهک رزگاری و جبهه‌ی متحد خلق برای آزادی الاحواز (اهواز) را نیز وارد عرصه‌ی میدان بمب‌گذاری نمودند.

سرویس جاسوسی مخابرات عراق شبکه‌های مذکور و عوامل آن‌ها را متمرکز نموده، امکانات زیادی را برای آن‌ها فراهم کردند و به آموزش آن‌ها اقدام کردند. به منظور آموزش تخصصی و ایجاد توانمندی بیشتر در عناصر بمب‌گذار، «پادگان هیت» در نیمه‌ی سال 1364 شکل گرفت. در این پادگان کلیه‌ی عوامل بمب‌گذار تحت آموزش‌های فشرده‌ی چهل و پنج روزه قرار گرفتند که علاوه بر آشنایی با انواع مواد منفجره، چاشنی‌ها، مکانیزم‌های انواع بمب، نحوه‌ی بمب‌گذاری در مکان‌های مختلف و پوشش‌های مورد استفاده برای انتقال و جاسازی بمب، آموزش‌های نظامی و آمادگی جسمانی را نیز طی می‌کردند.

علاوه بر گروه‌های ضدانقلاب، مهاجمان و شبکه‌های سازماندهی شده‌ی بمب‌گذار کشورهای غربی نیز با انتقال تکنولوژی ساخت بمب‌های پیشرفته جهت تخریب استحکامات و تأسیسات و همچنین فروش چاشنی‌های پیشرفته‌ی بمب، رژیم حاکم بر عراق را یاری می‌کردند.

اهداف بمب‌گذاری

دشمنان انقلاب اسلامی برای نیل به اهداف زیر به بمب‌گذاری‌های گسترده‌ای در کشور اقدام کردند:

- ایجاد وحشت و ناامنی و تضعیف امنیت روانی در جامعه؛

- القای ناکارآمدی نظام در برقراری امنیت؛

- ایجاد اخلال در نظم عمومی؛

- ایجاد اخلال در فعالیت‌های اقتصادی و صدور نفت؛

- متوجه ساختن نیروهای دست اندر کار دفاع مقدس به پشت جبهه؛

- جلوگیری از تجمعات عمومی نظیر نماز جمعه و...

- ایجاد جنگ روانی با کشتن مردم بی‌دفاع در معابر و مراکز پرتجمع؛

- القای عدم ثبات در ج. ا. ا. و ایجاد اختلال در تنظیم روابط سیاسی و اقتصادی با دیگر کشورها.

ولی برعکس تصورات واهی دشمنان، چون همه‌ی قشرها و طبقات اجتماعی با ایثار، اهدای خون و فدا کردن عزیزان خود و با استمداد الهی، انقلاب شکوهمند اسلامی را به پیروزی رسانده بودند و خود را صاحب این انقلاب و کشور می‌دانستند، پس از هر اقدام دشمن با حضور بیشتر و جدی‌تر در صحنه توطئه‌ها را خنثی می‌کردند. کارگران و متخصصین نیز در کمترین زمان ممکن، با وجود همه‌ی تحریم‌های اعمال شده و مشکلات تأمین قطعات و امکانات، به بازسازی تأسیسات صدمه دیده می‌پرداختند؛ به شکلی که نه در عرصه‌ی اقتصادی با مشکلی جدی روبه‌رو شدیم، نه وقفه‌ای در صدور نفت ایجاد شد و نه اینکه حضور مردم در صحنه‌ها کم‌رنگ شد و شاهد بودیم که به دنبال هر یک از آن اقدامات، حضور مردم در نماز جمعه‌ها و راهپیمایی‌ها بیشتر و توفنده‌تر می‌شد.

چگونگی انتقال بمب به داخل کشور

در ابتدا با توجه به ناامنی‌های ایجاد شده، به‌ویژه در مناطق کردنشین و حضور ضدانقلاب در جدار مرز، قسمت‌هایی از نوار مرزی تحت کنترل گروهک‌های ضدانقلاب بود و دشمنان با جاسازی بمب در ماشین و عبوردادن آن‌ها از مناطق مذکور، بمب‌ها را وارد کشور می‌کردند، ولی با برقراری امنیت در مرزها و کنترل نیروهای نظامی بر آن مناطق، مجبور شدند با استفاده از پوشش‌؛ بمب‌ها را به کشور وارد کنند: ساک، چمدان مسافرتی و کیسه‌های حمل مواد غذایی و میوه، کپسول گاز مایع، لاستیک اتومبیل، کابل برق فشار قوی و شلنگ آب، باتری و جک ماشین، حلب روغن نباتی، ضبط صوت و تلویزیون، موکت، قالیچه و توپ پارچه، دیفرانسیل ماشین، پوتین سربازی، آب میوه‌گیری، کلمن آب، قاب عکس و گلدان.

اقدامات وزارت اطلاعات

وزارت اطلاعات با بهره‌گیری از اقدامات اطلاعاتی و اقدامات عمومی در مدت کوتاهی توطئه‌ی بمب‌گذاری‌های زنجیره‌ای را خنثی و بسیاری از عوامل آن را دستگیر کرد و دشمن را ناکام گذاشت.

اقدامات اساسی که به شناسایی، دستگیری عوامل بمب‌گذار و در نهایت متلاشی شدن شبکه‌های بمب‌گذار در خاک عراق انجامید عبارت بود از: به کارگیری منابع دارای دسترسی در زمینه‌ی ورود و انتقال بمب، کنترل مظنونین به ارتباط با عوامل بمب‌گذار، نفوذ در شبکه‌های بمب‌گذار و ایجاد اختلاف در آن‌ها و به انفعال کشیدن بخشی از آن‌ها.

در کنار اقدامات اطلاعاتی، اقداماتی نظیر توجیه حراست‌های ادارات و مسئولان پروژه‌های صنعتی، توجیه عموم مردم درباره‌ی چگونگی برخورد با بسته‌های مشکوک، توجیه مردم استان‌های غرب کشور به منظور افزایش حساسیت آن‌ها برای شناسایی عوامل مرتبط با بمب‌گذاری در قالب اطلاعات سی و شش میلیونی، نیز انجام گرفت. بدین‌ترتیب عوامل بمب‌گذاری‌های بزرگی که در سال‌های نخستین پیروزی انقلاب نیز بمب‌گذاری کرده بودند، از جمله عوامل بمب‌گذاری میدان امام تهران، جنب ساختمان مرکزی مخابرات، شناسایی و دستگیر شدند.

دستگیری عامل بمب‌گذاری در میدان امام و چندین انفجار دیگر

مدت کوتاهی پس از شروع کار وزارت اطلاعات، یکی از عوامل سابقه‌دار و خطرناک چندین بمب‌گذاری ـ که در انفجار خیابان پاستور و ایستگاه راه آهن تهران در سال 1360 و انفجار میدان امام (توپخانه) مقابل ساختمان مرکزی مخابرات دخالت داشت و این بار می‌خواست با انفجاری در جلوی مسجد امام(ره) تهران شمار دیگری از مردم بی‌گناه را به خاک و خون بکشد ـ به نام رضا نظری در تاریخ 19/7/1363 یعنی کمتر از دو ماه از آغاز کار وزارت اطلاعات، شناسایی و قبل از اقدام دستگیر شد.

این اقدام وزارت اطلاعات، نخستین ثمره‌ی تمرکز اطلاعات و هماهنگی نیروهای اطلاعاتی و بیش از هر چیز نشان‌دهنده‌ی انسجام این نیروها و هدایت صحیح آن‌ها بود.

دستگیری عوامل بمب‌گذاری در نماز جمعه‌ تهران

روز جمعه 1363/12/24 در حالی که امام جمعه‌ی تهران «حضرت آیت‌الله خامنه‌ای» مشغول ایراد خطبه‌ی دوم نماز بودند، بمب جاسازی شده در قالیچه‌ای در میان صفوف نمازگزاران منفجر شد. قدرت این انفجار به حدی بود که نمازگزارانی که روی آن نشسته بودند ده‌ها متر به سمت بالا پرتاب شدند!

طبق گزارش ستاد نماز جمعه در این فاجعه چهارده نفر از نمازگزاران شهید و قریب 110 نفر مجروح شدند.

بی‌درنگ تلاش مأمورین وزارت اطلاعات برای دستگیری عوامل انفجار آغاز شد و با عنایت الهی تقریباً یک ماه پس از این حادثه‌ی غم‌انگیز، عاملان این جنایت به نام‌های مصطفی لطفی و خالد وزیری همراه مسعود قادری در تاریخ 1364/2/1 در حالی که دو کپسول گاز و یک دیفرانسیل ماشین که در آن‌ها مواد منفجره جاسازی شده بود و 34 عدد بمب مغناطیسی همراه داشتند و برای عملیات دیگری وارد ایران شده بودند، به گونه‌ی معجزه آسا دستگیر شدند.

نتایج تحقیقات

باری، بازجویی از متهمان آغاز شد و در نتیجه معلوم شد که در اوایل سال 1363 مصطفی لطفی و خالد وزیری با شخصی به نام سلیمان شیخه یکی از عوامل سردار جاف و علی قاضی در ایران آشنا و پس از مدتی به ترکیه منتقل می‌شوند و با علی قاضی ملاقات می‌کنند و پس از اعلام همکاری به عراق می‌روند. در عراق پس از گذراندن دوره‌های آموزش تخریب و انفجار، تعدادی محموله‌ی انفجاری را تحویل گرفته به ایران برمی‌گردند تا پل استراتژیک قطور را منفجر کنند، اما به دلیل حفاظت شدید پل موفق نمی‌شوند، لذا یکی از پل‌های اطراف آن را منفجر می‌کنند و به عراق بازمی‌گردند.

در اقدام بعدی سرویس اطلاعاتی عراق آموزش‌های مخصوصی جهت انتقال یک موکت انفجاری به تهران و منفجرکردن آن در نماز جمعه به آن‌ها می‌دهد. در ضمن دوربین عکس‌برداری مخصوصی برای عکس برداری از پالایشگاه تبریز جهت طراحی انفجار آنجا نیز در اختیار آنان قرار می‌گیرد.

در تاریخ 1363/12/23 آنان به تهران می‌آیند و فردای آن روز همراه با موکت انفجاری داخل صفوف نمازگزاران می‌شوند و پس از پهن کردن موکت زیر پای نمازگزاران، خود محل نماز جمعه را ترک می‌کنند و با یک دستگاه کنترل از راه دور موکت را منفجر می‌کنند. هنگامی که صدای انفجار را از پشت‌بام منزل برادر مصطفی ـ که در نزدیکی دانشگاه تهران بوده است ـ می‌شنوند به داخل منزل رفته و مشغول رقص و پایکوبی می‌شوند و پس از آن به عراق بازمی‌گردند و مبلغ هشتصدهزار تومان در مقابل این جنایت دستمزد دریافت می‌کنند. آنان بار دیگر برای انجام عملیات بمب‌گذاری اعزام شده بودند که پیش از هرگونه اقدام در تاریخ1363/2/1 توسط مأمورین وزارت اطلاعات دستگیر شدند و پس از سیر مراحل قانونی به مجازات رسیدند.

دستگیری عامل بمب‌گذاری در ترمینال غرب تهران و ترمینال فیاض‌بخش

بامداد روز پنج شنبه 1364/6/28 ساعت 6:35 یک بمب زمانی الکتریکی در ترمینال آزادی تهران در قسمت تعاونی هفت منفجر شد. این بمب دست‌ساز که در یک ساک جاسازی شده بود تقریباً 15پوند وزن داشت. در این انفجار یک کودک دو ساله به نام لیلا هاشمی به شهادت رسید و 36 نفر مجروح شدند.

پس از پیگیری‌های گسترده‌ی اطلاعاتی مشخص شد که شخصی به نام عبدالرحمن افندی وابسته به گروه‌های کُرد کرکوک که حدود 30 سال سن دارد، با توجیه سرویس اطلاعاتی عراق با خانمی از اهالی ارومیه ازدواج کرده و مواد منفجره به ایران می‌آورد که بالاخره پس از چندین ماه فعالیت‌های اطلاعاتی نامبرده شناسایی و در تاریخ 1365/5/13 دستگیر شد. در بازجویی‌هایی که از وی به عمل آمد معلوم شد که رژیم عراق برادر و برادرزاده‌ی او را به اعدام محکوم نموده و در مقابل آزادی آن‌ها از وی خواسته‌اند که با استخبارات عراق جهت خرابکاری در ایران همکاری کند.

وی همکاری با استخبارات را می‌پذیرد و در سال 1364 پس از ملاقات با رائد قاضی و دیدن آموزش‌های لازم درباره‌ی چگونگی به کارگیری مواد منفجره، مقداری مواد انفجاری از طریق قاچاقچیان به پیرانشهر برده و از آنجا به تهران منتقل می‌کند و در تاریخ 1364/6/28 حادثه‌ی جانخراش انفجار ترمینال آزادی را پدید می‌آورد.

او پس از این اقدام وحشیانه به عراق بازمی‌گردد و پس از گزارش این جنایت، استخبارات طبق وعده، برادر و برادرزاده اش را آزاد می‌کند و پس از مدتی کوتاه که به وی استراحت می‌دهند جهت سهولت رفت و آمد وی به ایران به او توصیه می‌کنند که با یک ایرانی ازدواج کند. او هم با خانمی به نام گلین از اهالی ارومیه ازدواج می‌کند. پس از مدتی بمب دیگری به او می‌دهند که به راحتی به تهران منتقل می‌کند و در ترمینال فیاض بخش (پارک شهر) منفجر می‌کند. پس از آن دوباره به عراق می‌رود و با دو بمب دیگر جهت انفجار در تهران بازمی‌گردد که این بار با تلاش مأموران وزارت اطلاعات دستگیر گردید.

دستگیری عوامل بمب‌گذاری در جوار حضرت معصومه(علیهاسلام)

ساعت 9:30 صبح روز شنبه، 1365/5/25 در سالروز عید قربان و به هنگام پایان نیایش ویژه‌ی این روز یک بمبی نسبتاً قوی که در یک اتومبیل ژیان جاسازی شده بود در خیابان موزه، واقع در ضلع جنوبی حرم مطهر حضرت معصومه(علیهاسلام) منفجر شد.

در اثر این اقدام وحشیانه 11 نفر شهید و نزدیک به یکصدنفر مجروح شدند. در میان شهدا چهارکودک و دو زن وجود داشت.

همچنین در اثر این انفجار شیشه‌های ساختمان‌های اطراف تا شعاع 50 متری، به خصوص شیشه‌های ضلع جنوبی حرم مطهر و آیینه کاری مسجد طباطبایی آسیب دید. با اقدامات سریع وزارت اطلاعات، عاملان این انفجار تنها دو روز پس از این جنایت، شناسایی و در بازار سنندج دستگیر شدند.

سابقه‌ی شناسایی عاملان این انفجار به سال 1363 بازمی‌گردد؛ یعنی هنگامی که رضا نظری عامل انفجار میدان امام دستگیر شد. در بازجویی از وی مشخص شده بود که شخصی به نام سلیمان فرهادی به اتفاق محمد ویسی شش ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه‌ی قلخانی به حزب منحله‌ی دموکرات می‌پیوندند و از طرف سردار جاف مأمور خرابکاری در ایران می‌شوند. مشخصات نامبردگان توسط رضا نظری در اختیار وزارت اطلاعات گذاشته شده بود، اما آنان پس از جنایات مختلف، خانواده‌های خود را به عراق منتقل کرده بودند و از سرویس اطلاعاتی عراق مستمری می‌گرفتند.

بر اساس بازجویی‌هایی که پس از دستگیری از آن‌ها به عمل آمد، در تابستان سال 1365 سرویس اطلاعاتی عراق آن‌ها را احضار می‌کند و با تهدید از آنان می‌خواهد که عملیات خرابکاری در ایران را باید دوباره از سر بگیرند و در غیر این صورت علاوه بر قطع مستمری، بازداشت خواهند شد.

بدین‌ترتیب آنان با گرفتن 450هزار تومان بابت هزینه‌ی سفر و دیدار با شخصی به نام «دارا» برادر سردار جاف، عازم سلیمانیه می‌شوند و در آنجا پس از دیدار کوتاهی با افسر اطلاعاتی عراق به نام خلف به «کاریزه» می‌روند و طبق قرار قبلی از فردی به نام مظفر مواد انفجاری مورد نظر را تحویل می‌گیرند و توسط شخصی به نام اسماعیل نوری از اهالی سنندج، در مقابل پرداخت 3 هزار تومان از مسیر کاریزه – سفره وارد منطقه‌ی شیلر می‌شوند و از آنجا به سنندج می‌آیند و به منزل اسماعیل نوری می‌روند.

پس از چند روز با خرید یک دستگاه ژیان از نمایشگاه اتومبیل اسب طلایی سنندج به مبلغ 67هزار تومان عازم تهران می‌شوند. پس از یک شب توقف در تهران با جاسازی دو حلقه شیلنگ انفجاری در جعبه‌ی عقب ژیان عازم قم می‌شوند و در ظهر روز عید قربان 1365/5/25 اتومبیل را در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه (ع) پارک و منفجر می‌کنند.

آن‌ها همان روز قم را به مقصد تهران ترک می‌کنند و صبح روز بعد به سنندج می‌روند. شب را در منزل اسماعیل استراحت می‌کنند و روز بعد یعنی 1365/5/27 که برای خرید عازم بازار سنندج شده بودند با تلاش مأموران وزارت اطلاعات شناسایی و دستگیر و تحویل قوه‌ی قضائیه می‌شوند.

دستگیری عوامل بمب‌گذاری میدان فردوسی

صبح روز سه شنبه، 1365/5/28 ساعت 8:30 سه روز پس از انفجار در قم بمبی قوی‌ای که در یک اتومبیل ژیان کار گذاشته شده بود، میدان فردوسی را به لرزه درآورد. بر اثر این انفجار طبق آمارهای اولیه 16نفر شهید و عده‌ای مجروح شدند. شدت انفجار به حدی بود که تا شعاع دویست تا سیصد متری شیشه‌ی مغازه‌ها شکست.

پس از این حادثه‌ی جانخراش، وزارت اطلاعات تلاش‌های گسترده‌ای را برای شناسایی و دستگیری عوامل آن آغاز کرد.

در نتیجه‌ی اقدامات اطلاعاتی مشخص شد که عوامل این بمب گذاری سه نفر به نام‌های رحیم، کریم و علی است که هر سه نفر آن‌ها از قاچاقچیان منطقه‌ی سردشت هستند. آن‌ها پیش از این اقدام چند تخته فرش از ایران به عراق برده بودند که توسط سرویس اطلاعاتی عراق توقیف می‌شود و دولت عراق در مقابل تحویل فرش‌ها از آن‌ها می‌خواهد چند عملیات خرابکارانه را در ایران اجرا کنند. آن‌ها نیز خواسته‌ی سرویس اطلاعاتی عراق را اجرا می‌کنند.

در ادامه‌ی تحقیقات معلوم شد که مشخصات کامل عوامل این انفجار عبارت است از: رحیم یوسفی آذر اهل روستای سیوناس مهاباد، کریم حرمتی اهل بوکان و علی حرمتی. بلافاصله آنان دستگیر شدند و بازجویی آغاز شد.

آنان در بازجویی دو نفر دیگر از همدستان خود و عوامل اصلی انفجار در میدان فردوسی را نیز معرفی کردند. نام آن‌ها احمد ایافت و مصطفی عایشه‌خوانی بود. آن‌ها نیز در یکی از ایست و بازرسی‌های سردشت، شناسایی و دستگیر شدند.

با دستگیری این دو نفر و تحقیقاتی که از آنان به عمل آمد، معلوم شد رحیم یوسفی آذر، کارگردان اصلی این جریان بوده که بعد از پذیرفتن پیشنهاد همکاری با مخابرات عراق، آموزش‌های لازم را در بغداد دیده‌اند. سرویس اطلاعاتی عراق، کریم حرمتی را به عنوان ضامن در عراق نگه می‌دارد و مبلغ 155هزار تومان با 20کیلو مواد منفجره و چاشنی و دیگر لوازم مربوط به آن،  به رحیم یوسفی آذر و علی حرمتی تحویل می‌دهد و روانه ایران می‌کند.

آنان مواد را در منزل احمد محمدپور در روستای دارمرجان گذاشته و خودشان به بوکان می‌روند و از آنجا به مهاباد رفته مصطفی خالد و احمد ایافت راننده‌ی مینی‌بوس را متقاعد ساخته و به روستای دارمرجان می‌برند و پس از جاسازی مواد در مینی‌بوس، رحیم یوسفی آذر به اتفاق مصطفی خالد و علی حرمتی با اتوبوس و احمد ایافت و مصطفی عایشه‌خوانی و محمد بختیاری‌فر که سرنشین مینی‌بوس حامل مواد بودند جداگانه عازم تهران می‌شوند و در هتل سروش تجمع می‌کنند.

در تهران یک دستگاه ژیان خریده و مواد منفجره را در آن جاسازی می‌کنند و توسط رحیم یوسفی‌آذر و علی حرمتی و به رانندگی احمد ایافت اتومبیل مذکور را به میدان فردوسی برده در آنجا منفجر می‌نمایند.

پس از این اقدام همه‌ی آن‌ها به صورت جداگانه به عراق رفته و ضمن ارائه‌ی گزارش جنایت خود، نفری 2000 دینار دریافت می‌کنند. اما رحیم و علی مبلغ مذکور را قبول نمی‌کنند و فرش‌هایشان را مطالبه می‌نمایند که به آن‌ها وعده می‌دهند در آینده فرش‌هایشان داده می‌شود.

مجدداً سرویس اطلاعات و امنیت عراق افراد مذکور را سازماندهی می‌کند و برای انجام جنایتی بس خطرناک‌تر به ایران اعزام می‌نمایند.!

حدود 120کیلو مواد منفجره و مبلغی قریب 500هزار تومان به رحیم و علی تحویل می‌شود و کریم به عنوان ضامن نگه داشته می‌شود تا پمپ بنزین مرند و پمپ بنزین امیرآباد و پمپ بنزین جمهوری را در تهران منفجر کنند.

همچنین احمد ایافت و مصطفی عایشه‌خوانی را با 40کیلو مواد منفجره و مبالغی پول جهت انفجار سفارت لیبی در تهران و در صورت عدم امکان، انفجار نیروگاه برق تهران در میدان 17شهریور به تهران اعزام می‌کنند و مصطفی دارابی به عنوان ضامن در بغداد می‌ماند. این بار قبل از هر گونه اقدام عوامل جنایت شناسایی، دستگیر و برای محاکمه و مجازات به قوه‌ی قضائیه تحویل داده می‌شوند.

کشف 30 مورد بمب‌‌گذاری ظرف یکسال

مواردی که اشاره شد مهم‌ترین اقدامات وزارت اطلاعات در برخورد با شبکه‌های بمب‌گذاری بود، اما اقدامات این وزارتخانه منحصر به این موارد نبود. در مصاحبه‌ای که اینجانب در شهریور سال 1365 با رسانه‌ها داشتم گفتم که ظرف یک‌سال گذشته، یعنی از شهریور 1364 تا شهریور 1365، وزارت اطلاعات 30 مورد بمب‌گذاری را کشف کرده است که در 25 مورد آن عوامل بمب‌گذار همراه با مواد انفجاری دستگیر شده‌اند. گفتنی است که مواد منفجره‌ی کشف شده از آنان بیش از 960 پوند بود که در صورت عدم دستگیری عاملان این مواد برای انفجار، بیش از 30 بار می‌توانست مورد بهره‌برداری قرار گیرد.

از جمله مواردی که توطئه‌ی بمب‌گذاران خنثی شد عبارت است از:

1ـ موکتی نظیر همان موکتی که در نماز جمعه‌ی تهران منفجر شده برای انفجار در دعای کمیل تهران آماده شده بود؛

2- پوتین‌هایی که جاسازی شده بود برای انفجار در نماز جمعه‌ی تهران؛

3- چهار حلقه شیلنگ با قدرت تخریبی 40 کیلو مواد منفجره برای کار گذاشتن در اطراف وزارت کشاورزی، وزارت امور خارجه، وزارت کار و یا وزارت جهاد؛

4- چمدانی جاسازی شده برای انفجار در میدان راه‌آهن؛

5- کپسول‌های گاز انفجاری برای استفاده‌ی تخریبی در فروشگاه قدس و...

شناسایی و دستگیری عوامل اصلی بمب‌گذاری‌های زنجیره‌ای سبب شد که سال‌های پایانی حضور اینجانب در وزارت اطلاعات، امنیت نسبتاً قابل قبولی در کشور حاکم گردد.

پایان پیام/ت

*منبع: خاطره‌ها، خاطرات آیت‌الله محمدی ری‌شهری، جلد سوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

منبع: فارس
شناسه خبر: 1628706

مهمترین اخبار ایران و جهان: