فرقی نمی کند از صحن قدس راه بیایید یا از بست شیخ بهایی. به مسجد «گوهرشاد» که وارد شوید، انگار کن به میانه تاریخ قدم گذاشتهاید. آنجا که «گوهرشاد» خانم، همسر «شاهرخ تیموری گورکانی»، این بانو فعال، پیشرو، عفیفه و پاکدامن که همه وجودش به ائمه و خوشنودی این بزرگواران گره خورده، نیت کرد به ساخت مسجدی در جوار حرم امام رضا (ع). مسجدی باشکوه، پر رمز و راز ایستاده و استوار در دل تاریخ.
گروه زندگی- سمیه دهقان زاده: باورتان میشود تا چشم به هم گذاشتیم به بیست و دومین روز از مهمانی خدا رسیدیم و حال شب قدری دیگر را به انتظار نشستهایم؟ چطور است در میانه این انتظار سری به مشهد بزنیم و به زیارت امام رضا جان برویم، استخوانی سبک کنیم که به حق، حمقمان است بعد از این همه اطاعت، چنین زیارتی.
با پای تن اگر نمیتوانید، دلتان را پرواز دهید که همان هم صفایی دارد و حالی خوش. پا به روضه منوره که گذاشتید. چشمتان بارانی شد و حسابی که درددل کردید، بیایید کمی در صحنهای حرم، قدم بزنید.
طرحی که به دل «گوهرشاد» خانم نشست
مثلا بروید سمت مسجد گوهرشاد. فرقی نمیکند از صحن قدس راه بیایید یا از بست شیخ بهایی. هشت در دارد و کلی ماجرا. به مسجد گوهرشاد که پا بگذارید 2800 متر صحن در زیر بنایی بیش از ۹ هزار متر پیش روی شماست.
انگار کن به میانه تاریخ قدم گذاشتهای، آنجا که گوهرشادخانم،همسر شاهرخ تیموری گورکانی، این بانو فعال، پیشرو، عفیفه و پاکدامن عصر تیموری که همه وجودش به ائمه و خوشنودی این بزرگواران گره خورده، نیت کرد به ساخت مسجدی در جوار حرم امام رضا (ع).
معمارهای زیادی، یکی پس از دیگری نزد این بانو آمدند و طرح ارائه دادند، اما هیچ کدامشان به دل گوهرشادخانم نمینشست، آخر دلش میخواست همه چیز به کمال باشد، تا بالاخره قوام الدین ابن زیدالدین بن طیان با طرحی کم نظیر و چشمنواز آمد و مهر تایید خاتون را گرفت. قوام الدینی که معمار همه فن حریف بود، گویی بارها طرح این مسجد را در در کودکی به خواب دیده بوده و حال قرار شده بود به چشم ببنید بنا شدنش را، آن هم به دست خود.
شلاق زدن ممنوع!
به دستور خاتون، زمینها و خانههای اطراف که باید تخریب میشدند به بالاترین قیمت خریداری شد که همه راضی باشند.
فقط مانده بود خانه پیرزنی در وسط بنای مسجد، ماموران بانو گوهرشاد هر قیمتی را که گفتند پیرزن قبول نکرد و خانه خود را نفروخت. گوهرشاد خاتون هم دستور داد ساخت مسجد را ادامه دهند و به خانه پیرزن کاری نداشته باشند. سرانجام نهم ربیع الاول سنه 818 هجری قمری گلنک احداث مسجد به زمین خورد.
آنقدر که گوهرشاد خانم تاکید داشت حقی از کسی ضایع نشود و همه جوره رعایت اخلاق و اصول اسلامی در حق هر جنبدهای رعایت شود، شلاق زدن الاغها که مصالح را از کوهسنگی میآوردند ممنوع کرد و بعد از این دستور صاحبان الاغ ها چاره ای اندیشیدند و با ریختن علوفه در کف خیابان الاغها را تشویق به راه رفتن کردند.
پیرزنی که بالاخره راضی شد
سه سال که گذشت بالاخره، با انجام همه مستحبات مانند آداب دعا کردن و ترک محرمات، مسجد تمام و کمال ساخته شد.
مسجدی چهار ایوانه با گنبد فیروزه ای بزرگ به طول 41 متر، گلدسته هایی به طول 43 متر،یک صحن و هفت شبستان وسیع. مقرنس های زیبا در سقف، در و دیوار هایی پوشیده شده با کاشی های فیروزهای و خط های نستعلیق قرآنی و مردمی که میآمدند و زمزمه دعا و نیایشی که قطع نمیشد، همه و همه به دل پیرزن داستان ما انداخت تا کاری کند کارستان. او پیش گوهرشادخانم رفت و گفت: بانو، شما بسیار مهربان و سخاوتمند هستید اما من میخواهم خانه کوچک خود را وقف مسجد گوهرشاد کنم تا دیگران بدانند، بدون مال و ثروت هم می شود یک نام نیک از خود به جای گذاشت.
بعد از آن، خانه پیرزن تبدیل به مسجد شد و مراسم های دعا، دوره قرآن های زنانه و … در آن انجام می شد. البته سالها بعد زلزلهای آمد و آن مسجد تخریب شد، آن وقت بود که فهمیدند زیر خانه آب انباری پر و پیمان است و وضوخانهای برپا کردند و بعد ۶۰۰ سال هنوز هم پابرجاست و باقی الصالحات پیرزن خوش روزی.
راز خونین یک مسجد
به گلدسته های مسجد که دقیق شوید 99 اسم خداوند یا همان اسماء الحسنی با کاشی هایی زیبا نقش بسته اند، چه آرامشی دارد این مسجد و چه روزگاری که ندیده این بنای مقدس و این خانه خدا.
وقت حکمرانی پهلوی اول و سال ۱۳۴۱ بود. مردم به تنگ آمده بودند از ظلمهای رضا شاه و در راس آن دستور کشف حجاب.
عدهای از مردم در مسجد گوهرشاد دست به تجمع و تحصن زدند و هر لحظه به جمعیت تحصن کنندگان اضافه میشد. در این بین آیتالله سید حسین قمی را نیز به حصر بردند و با این کار بیش و پیش هیزم به آتش اعتراضات ریختند.
درگیری بین مردم و نیروهای نظامی بالا گرفت و مردمی که در مسجد جمع شده بودند با بیرحمی سرکوب شدند و خون بی گناه و حق طلب بیش از ۱۶۰۰ نفر بر زمین پاک گوهرشاد ریخته شدند و این شد سند ننگ و بدنامی همیشگی پهلویها بر پیشانی تاریخ.
منبری به نام امام زمان (عج)
حالا همه چیز تمام شده و سالها گذشته. نفسی عمیق بکشید و به رمضان المبارک ۱۴۴۱ ه.ق و فرودین ۱۴۰۲ شمسی برگردید. شما در مسجد گوهرشادید. بیایید در آن قدم بزنید و زیبایی و آرامشش را به نظاره بنشینید.
مسجد چهار ایوان دارد و هر ایوان نامی. ایوان شمالی مسجد، دارالسیاده، دیوان شرقیاش اعتکاف، ایوان غربی شیخ بهاءالدین و معروف ترین آن ایوان جنوبی است که مقصوره نام دارد.
در ایوان مقصوره کتیبهای وجود دارد، دقیق که شوید نام «گوهرشاد» بر روی کاشی معرق به خط ثلث خوشنویس مشهور «شاهزاده بایسنقر» نوشته شده است.
بعد ازحظ بردن از این خط خوش و نام نیکو، به قسمت جنوبی ایوان مقصوره که بروید چشمتان منبر بزرگ و باشکوهی را میگیرد. این منبر در میان مردم به منبر امام زمان معروف است و در سال ۱۲۴۳ در زمان فتحعلی شاه قاجار ساخته شده است.
جنس آن از چوب گلابی و گردو است و در تزیین آن از هنر منبت و قلمزنی بهره برده شده است. ارتفاع این منبر زیبا هفت و نیم متر و دارای ۱۴ پله است و به این نیت ساخته که شده، بعد از ظهور امام زمان (عج)، ایشان بر فراز این منبر برای مردم خطبه بخوانند و چه خوب میشد وقتی، وقت ظهور شود ما هم پای منبرشان، هر جا که بود، هر جا که شد بنشینیم و گوش به فرمانشان باشیم.
به امید آن روز، بیایید از یکی از راههای خود را روضه منوره برسانیم و از امام رضا (ع) عزیزمان بخواهیم که باقی ماه مهمانی خدا، برایمان پرخیر و بابرکت باشد و پر از آگاهی.
پایان پیام/