نیوز سیتی!
07 مرداد 1401 - 12:55

شب عاشورای ۱۹۷۷ میلادی

شب عاشورای ۱۹۷۷ میلادی از آن شب‌ها بود؛ جوان‌های شیعی عراق، به خیابان‌ها ریختند، بر سینه‌ها کوفتند و چشم در چشم بعث، «یا حسین» را فریاد زدند؛ و مگر یک اسم تا چه اندازه مغناطیس دارد که جاذبه‌اش می‌تواند اینچنین هراسی را به جان حکومت یزیدیان بیندازد؟ به گزارش خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی در یادداشتی نوشت: می‌گویند چرا حسین بن علی (ع) را فراموش نمی‌کنید؟ می‌گویند مُرده‌پرستید؛ می‌گویند کربلا یک جنگ بود در برهه‌ای از تاریخ که تمام شد، پس تمامش کنید؛ می‌گویند و می‌گویند و نمی‌دانند که خون، آغاز رویش است و فریاد، سرانجامِ قیام. جرأت می‌خواهد اعلام پایان واقعه‌ای به عظمت کربلا در سال شصت و یکم هجری؛ و آیا شما، با وجود تکثیر یزیدهای خون‌خوار در رگ‌های تاریخ، جرأتش را دارید؟ نه، کربلا تمام‌شدنی نیست و چگونه میتوان دفترش را بست وقتی «دجیل» و «نعمانیه» و «جاده‌ی نجف به کربلا» از خون‌های به خاک پیچیده، زخم‌ها به خاطر دارند. زخم‌هایی عمیق از روزهای سال‌ ۱۹۶۸ میلادی که یزیدی به نام «صدام» از خاک عراق رویید و میوه‌های چرکین حزب بعث‌اش، یک وطن را مسموم کرد تا آغاز ماجرایی عجیب شوند، ماجرایی که علنی به مردم عراق میگفت: «ما از حسین (ع)، از جاده‌هایی که به مرقدش می‌رسند و حتی از تکرار نامش نیز می‌هراسیم، پس تمامش کنید!» این تهدیدها برای مردم بیش از آنکه رعب‌آور باشد خنده‌آور بود؛ از حسین (ع) دست می‌کشیدند؟ از حسینی که تا آخرین لحظه از آن‌ها دست نکشید و در برابر شمشیرهایی که کینه می‌چکید سینه گشود تا دین محمد (ص) را آنچنان که بود به دستانشان برساند؟ نه، غیرممکن بود و مردم به حسینیه‌ها پناه آوردند و شعار «ابد والله ما ننسی حسینا» را با گوشت و پوست و استخوانشان زمزمه کردند. و این زمزمه سیلی شد، سیلی‌هایی که هر لحظه و هر ساعت و هر روز، چپ و راست در گوش‌های «حسن البکر»_رئیس جمهور وقت عراق_ و «صدام حسین»_معاون اول رئیس جمهور_ می‌خوابید و گردن‌کشی‌شان را به سخره می‌گرفت اما مگر شیاطین را تا کجا تاب تحمل شور بود؟ بالاخره در سال ۱۹۷۶ میلادی، عزا، برپایی موکب و پیاده‌روی به سوی محبوب و برای محبوب، ممنوع اعلام شد. و چه باشکوه است راز انتفاضه‌هایی که همه از ممنوعیت‌هایی در شب‌های عاشورا رقم می‌خورَد؛ از دل کندن‌هایی که حسین (ع) می‌گوید «فرزندم، سیاهی شب را پوشش دار و جان و مالت را برگیر و برو» و تو در هجوم شِمرها فریاد میزنی که «نه، هرگز! سوگند به جوانی‌ام، اگر هزاران بار کشته و سوزانده شوم و باز به دنیا آیم، جز نام محبوب را فریاد نخواهم زد.» شب عاشورای ۱۹۷۷ میلادی از آن شب‌ها بود؛ جوان‌های شیعی عراق، به خیابان‌ها ریختند، بر سینه‌ها کوفتند و چشم در چشم بعث، «یا حسین» را فریاد زدند؛ و مگر یک اسم تا چه اندازه مغناطیس دارد که جاذبه‌اش می‌تواند اینچنین هراسی را به جان حکومت یزیدیان بیندازد تا برای منع گسترشش، دست‌های نور را در بند کنند و به زندان‌ها بیندازند؟ و مگر موج را میتوان زیر خاک کرد؟ کدام گور است که دریا را در خویش فرو بلعد؟ مردم دریا شدند و گورِ سکوت را با امواج لبیک شکافتند تا در بیست و پنجم محرم آن سال_مصادف با شهادت امام سجاد (ع)_ به پا خیزند اما دست‌های «آیت‌الله سید محمدباقر صدر» به اشاره‌ای دیگر بالا رفت، به «اربعین»، به «جاده‌ی نجف تا کربلا»یی که چشم به راه عَلَم‌هایشان دوخته بود؛ پس تا رسیدن روز موعود، صبر پیشه کردند. و ناگاه پس از سال‌ها زخم روی زخم ریشه زدن، عَلَم سبزی با شعار «ید الله فوق ایدیهم» بالا رفت و «سید محمدباقر حکیم» به نیابت از «آیت‌الله سید محمدباقر صدر» جلودار انتفاضه‌ی اربعین شد تا این‌بار کاخ صدامی به نام یزید را با خطبه‌های عمه‌ی سادات بلرزانند؛ هرچند به قیمت خون، هرچند به حکم حبس ابد. و مگر جز اینست که «در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی‌شود»؟ و براستی آن راز چیست و چه می‌تواند باشد جز «اربعین» و «جاده‌ی نجف به کربلا»یی که دست‌ها و سرها برای جاودانگی‌اش بریده شد اما پرچم «یا حسین»اش بر زمین نیفتاد؟ ای آنکه می‌گویی و می‌گویی و نمی‌دانی، آگاه باش و بدان که شیعه دستی بر سینه نمی‌کوبد و نامی بر زبان نمی‌راند جز در مصافِ با یزیدهایی که در تاریخ تکثیر می‌شوند، حال گاهی به نام «صدام» و روزگاری به نام «داعش» و شاید فردایی به نامی دیگر و همه‌ی این‌ها در مسیری‌ست به نام «اربعین»، چهلمین روزِ عروجِ خونی که خداوند خریدارش بود. انتهای پیام/
منبع: فارس
شناسه خبر: 490008

مهمترین اخبار ایران و جهان: