در زمانه عجیبی زندگی میکنیم، زمانهای که حتی آنانی که در افکار عمومی به تحصیلات و تجربه و فهم مشهورند گاه سخنانی میگویند که برخلاف عقل سلیم و فطرت یک انسان نیاموخته و بیادعاست.
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- الف نوشت: هوا تاریک شده، چند جوان پسر، دو دختر نوجوان را دوره کردهاند. یکی از این جوانان دست یکی از دختران را میگیرد و با خشونت میکشد و دو جوان دیگر هم نظارهگر این طعمه هستند، اما ناگهان جوان دیگری از آن سوی خیابان وارد ماجرا میشود و شجاعانه با سه جوان دیگر درگیر میشود. یکی از آن سه نفر بیرحمانه و از پشت به او چند ضربه محکم چاقو میزند و نهایتا فرار میکنند. جوان شجاع ما اما کمی بعد جان به جان آفرین تسلیم میکند.
اگر احساساتی شدهاید و بر اثر این احساس طبیعی، رفتار این جوان سبزواری، یعنی حمیدرضا الداغی، را در دل تحسین کردهاید حواستان باشد که از نظر «موازین پیچیده فقهی» معلوم نیست که رفتار این جوان شایسته مدح و تحسین باشد بلکه ممکن است او فقط خود را «نفله» کرده باشد!
آقای « محسن برهانی» حقوقدانی که طی ماههای گذشته در واکنش به اعتراضات و جنبههای حقوقی این رویدادها موضعگیریهای زیادی کرده و در میان اهل فضای مجازی به خوبی شناخته شده است، امروز در واکنش به جان باختن جوان باغیرت و اخلاقمدار سبزواری که به کمک یک دختر نوجوان رفته نوشته است : «دفاع در موقعیت خطر، دارای احکام پیچیده فقهی است که بخش مهمی از آن -برخلاف حقوق- ناظر به عنصر روانی مدافع است. اگر شخص این موازین را رعایت نمود و جان خود را از دست داد به مقام شهادت نائل میآید و الا خود را نفله کرده است و استحقاق هیچ مدحی را ندارد.»
بیائید فرض کنیم که این جوان نه آمر به معروف است و نه توجهی به این موارد داشته. اصلا گیریم او رقیب عشقی سه پسر جوان دیگر بوده است!( فرضی که حالا معلوم شده وجهی ندارد). آیا مداخله شجاعانه او برای نجات دخترک از دست حمله کنندگان هیچ ارزش اخلاق ندارد؟!
در زمانه عجیبی زندگی میکنیم. زمانهای که حتی آنانی که در افکار عمومی به تحصیلات و تجربه و فهم مشهورند گاه سخنانی میگویند که برخلاف عقل سلیم و فطرت یک انسان نیاموخته و بیادعاست.
هر چند این بسیار حیرتانگیز است که دانش حقوقی و حتی فقهی تا چه حد میتواند رهزن یک حقیقت اخلاقی باشد اما تاریخ بشریت و حتی تاریخ دینمان پر است از این«موازین پیچیده»ای که کارکردشان فقط پیچیده شدن به دست و پای اخلاق و حقیقت بوده است!
توجه کنید که حقوقدان دغدغهمند فقه و حقوق ما کاملا بیصبرانه مبادرت به انتشار چنین نوشته ناجوانمردانهای کرده و حتی زحمت پرس و جوی بیشتر درباره انگیزههای این جوان با اخلاق را به خود نداده یا دست کم این توئیت را موکول به روشن شدن ابعادی از زندگی شخصی او یا انگیزههایش نکرده است. البته که چنانکه گفته شد حتی با فرض انگیزههای دیگر در پس پشت رفتار این جوان، باز هم چنان نیست که عمل او سزاوار هیچ مدحی نباشد!
احتمالا مخالفخوانی سیاسی حقوقدان ما باعث چنین حجابی بر فطرت و احساسات انسانیاش شده. شاید هم نوع برخورد متأسفانه همیشه سیاسی و مبتذل برخی مدعیان بیهنر ارزشها ( که با انواع و اقسام برچسبهای سطحی ارزشی و مداخلههای سازمان یافته حاکمیتی و رسانهای از ارج و قرب و درخشش طبیعی ارزشها کاستهاند) وی را به این مخالفخوانی کشانده، اما این هم هست که عیار دانش و حقیقتجویی انسانها در چنین مواقعی معلوم میشود.
رفتارهای مشابه رفتار آن جوان سبزواری در همه فرهنگ ها و مذاهب و حتی در میان لامذهبها و ملحدین هم شایسته تکریم و احترام است و همیشه نیز مورد مدح و تحسین بوده است. حقوقدان محترم ما خوب است در کنار دانش حقوقی و ظاهرا فقهی کمی هم دغدغه خودشناسی داشته باشد تا حقایق و ارزشهای روشن انسانی را چنین بیمحابا انکار نکند!/حسین علیزاده
پایان پیام/ت