نیوز سیتی!
31 فروردین 1401 - 09:23

دچار استعمار مجازی شده‌ایم

اگر قرار هست در آینده نزدیک دنیای معاصر ما را به عنوان یک ایرانی با هویت ایرانی-اسلامی بشناسد، باید با سرعت و جدیت عرصه سایبری خود را سامان دهیم. هم در عرصه فنی، زیرساخت و فناوری‌ها، هم در عرصه سرویس‌ها و پلتفرم‌ها و هم محتوا و هم سیاست‌گذاری. عزیز نجف پور آقابیگلو عزیز نجف پور آقابیگلو به گزارش روابط عمومی واحد الکترونیکی دانشگاه آزاد اسلامی، مجموعه نشست‌های علمی «روایت انقلاب اسلامی» همزمان با چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب توسط مرکز فرهنگی دانشگاهی امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی معاونت فرهنگی دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی از ۱۲ تا ۲۲ بهمن ماه برگزار شد. دکتر عزیز نجف‌پور آقابیگلو، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد الکترونیکی و همچنین دبیر شورای فضای مجازی دانشگاه آزاد اسلامی، حول محور «فضای مجازی و انقلاب اسلامی» به ایراد سخنرانی پرداخت. از دیگر سخنرانان این مجموعه نشست‌ها می‌توان به دکتر منوچهر محمدی، دکتر موسی فقیه حقانی، دکتر جواد منصوری، دکتر فرزاد جهان بین، دکتر لاله افتخاری، دکتر عطاءالله رفیعی آتانی و دکتر محمدرضا حیدری شاره نمود. نشست‌هایی از این دست، می تواند شروعی بر مباحث دقیق، در حوزه نسبت سنجی بین فضای مجازی و انقلاب اسلامی باشد. اصولا در نسبت سنجی بین فضای مجازی و انقلاب اسلامی، باید نسبت به ارائه گزارش از چیستی انقلاب اسلامی و متعاقبا چیستی فضای مجازی اقدام نمود، تا بتوان در ادامه، به سمت نسبت سنجی این دو مفهوم پیش رفت. اصلاح‌گری دینی، به دنبال تراش دادن دین و قرار دادن آن در داخل مفاهیم و ساختار اندیشه مدرن است. اصلاح‌گری دینی، به دنبال تراش دادن دین و قرار دادن آن در داخل مفاهیم و ساختار اندیشه مدرن است. اصلاح‌گری دینی، به دنبال تراش دادن دین و قرار دادن آن در داخل مفاهیم و ساختار اندیشه مدرن است.انقلاب اسلامی ایران در ذیل پارادایم احیاگری دینی تحلیل می‌گردد. جریان احیاگری دینی در مسیری متفاوت از جریان اصلاح‌گری دینی قرار دارد. اصلاح‌گری دینی، به دنبال تراش دادن دین و قرار دادن آن در داخل مفاهیم و ساختار اندیشه مدرن است، در حالیکه جریان احیاگری دینی، به دنبال احیای بی‌چون و چرای اصول و مبانی دین، متناسب با شرایط زمانی و مکانی انسان مسلمان امروز است، و اینجاست که نقطه تمایز میان جریان احیاگری دینی و اصلاح‌گری دینی شروع می‌شود. انقلاب اسلامی ایران را باید در محتوای جریان احیای دین تحلیل کرد. جریانی که به دنبال احیای دین در دنیای جدید و مدرن امروزی است. دنیای مدرن دنیایی است متکی بر عقل خود بنیاد نقاد و انکار وحی و آسمان، که با تکیه بر تجربه بشری سعی نمود بهشت زمینی را در عصر کنونی ایجاد کند و از این رو، تکیه بر عقلانیت مدرن و ابزاری با هدف ایجاد بهشت زمینی، منجر به تولید و توسعه علم جدید شد. در ادبیات دینی و شیعی، معرفت دینی ۴ منبع وحی، عقل، تجربه و شهود را واجد است درحالیکه دنیای مدرن دو حوزه وحی و شهود را از حوزه منابع معرفت بیرون نهاده است. دنیای غرب، در درون خود، واجد تعارضات فراوانی بوده و هست. جنبش‌های استعمار ستیزانه‌ای که به واسطه خوی استعمارگرایانه دنیای جدید ایجاد شده‌اند، گویای همین امر هستند. باید خوی استعمارگرایانه را در ذات مدرنتیه جستجو کرد. وقتی غایت افراد در دنیایی که امکانات مادی محدودیت دارد، رفاه مادی باشد، کسی که دسترسی به امکانات بیشتری دارد به سمت استثمار دیگران حرکت کرده و اینجاست که استعمار معنا پیدا می‌کند. قتل عام سرخپوستان امریکا، استعمار چند دهه‌ای هند و بسیاری از کشور‌های آسیایی را می‌توان به عنوان شاهد این ماجرا بیان نمود. جریان احیاگری دینی، به دنبال احیای بی‌چون و چرای اصول و مبانی دین، متناسب با شرایط زمانی و مکانی انسان مسلمان امروز است. جریان احیاگری دینی، به دنبال احیای بی‌چون و چرای اصول و مبانی دین، متناسب با شرایط زمانی و مکانی انسان مسلمان امروز است. جریان احیاگری دینی، به دنبال احیای بی‌چون و چرای اصول و مبانی دین، متناسب با شرایط زمانی و مکانی انسان مسلمان امروز است.در سال‌های پیش از انقلاب، ایران منطقه امن خاورمیانه و ژاندارم منطقه تلقی می‌شد. طی ۱۶ سال، رضا شاه پهلوی با زور سرنیزه تلاش کرد ساختار و هویت ایرانی و اسلامی را از بین برده و مدرنیزاسیون را به پیش ببرد. این امر ننگی است که تا ابد بر پیشانی سلطنت طلبان خواهد ماند. در ۳۸ سال سلطنت پهلوی دوم نیز، شاهد اعمال قدرت مخوف‌تری در جهت برنامه‌ریزی روش‌مند برای پیاده‌سازی مدرنیزاسیون هستیم. در ۶ برنامه توسعه پهلوی دوم، تحول فرهنگ بومی ایرانی و اسلامی در اهم برنامه‌ها قرار داشته و جایگزینی فرهنگ غربی مدرن روح مشترک ۶ برنامه توسعه بوده است. دنیای مدرن دو حوزه وحی و شهود را از حوزه منابع معرفت بیرون نهاده است. دنیای مدرن دو حوزه وحی و شهود را از حوزه منابع معرفت بیرون نهاده است. دنیای مدرن دو حوزه وحی و شهود را از حوزه منابع معرفت بیرون نهاده است.سال ۵۶ عملا تمام جریان‌های سیاسی و نظامی وقت یا مایوس شده و شکست خورده‌اند، یا در زندان هستند و یا متواری شده‌اند. در چنین فضایی به ناگاه رگه‌های انقلاب اسلامی ایران بیدار شده و در عرض کمی بیش از یک سال، شاهد تحولی عظیم در ایران به رهبری مردی خدایی و مشارکت توده مردم هستیم و شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی روح این حرکت مردمی بود و در طی این چهل و اندی ساله هم شاهد تحقق بخش‌های زیادی از این شعارها بوده‌ایم و فارغ از افسانه‌سرایی معاندین و یا «گلام»*ها، ما حتما که در حوزه شعارهای چهارگانه انقلاب اسلامی هم به نسبت قبل انقلاب و هم به نسبت بسیاری از کشورهای منطقه و دنیا توفیقات و پیشرفت‌های جدی داشته‌ایم. در دهه پنجم انقلاب، ما وارد عرصه فضای مجازی شده‌ایم و اصولا باید نسبت این پدیده‌ی جدید با انقلاب اسلامی را مشخص کنیم. چراکه فضای مجازی فقط یک تکنولوژی و وسیله ارتباطی نیست. ما باید فضای مجازی را به عنوان یک جامعه بر بستری از تکنولوژی‌های ارتباطی و اطلاعاتی، که شامل بعد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و … نیز هست، در نظر بگیریم. ما در فضای فیزیکی چند مرحله را طی کرده‌ایم. از مرحله انقلاب اسلامی در سال ۵۷ عبور کرده‌ایم و بعد وارد نظام سازی و سپس دولت سازی شده‌ایم و در حال حاضر در مرحله جامعه سازی هستیم و بعد از آن وارد مرحله تمدن سازی خواهیم شد. فضای مجازی به عنوان ساحت زیست انسانی، در بعد دوم هر جامعه‌ای شکل می‌گیرد. در این راستا می‌توانیم چهار کلید واژه انقلاب اسلامی ایران را در ساحت مجازی واکاوی کنیم. آن کلیدواژه‌ها عبارتند از: استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلامیت. سوالی که مطرح می شود این است که آیا ما در فضای مجازی می‌توانیم از استقلال حرف بزنیم؟ بدون اجازه و اطلاع یک اپلیکیشن از گوشی ما توسط یک شرکت خارجی حذف می­شود یا محتوایی را در پلتفرمی مثل اینستاگرام بارگذاری می‌کنیم و اینستاگرام این محتوا را از صفحه ما حذف می‌نماید. مشابه این موارد در تلگرام و یا سایر پلتفرم‌ها نیز رخ داده است. پس ما چندان استقلالی در فضای مجازی نداریم. مردم ما توسط اراده‌ها و سیاست‌هایی متفاوت از اراده جمعی ایرانی مدیریت می‌شوند. بنابراین ما نمی‌توانیم از استقلال در فضای مجازی صحبت کنیم. ما در فضای مجازی در زمان قبل از انقلاب اسلامی و در وضعیت استعمار مجازی به سر می‌بریم. موضوع آزادی در فضای مجازی نیز مانند استقلال است. مردم برای انتشار محتوا در پلتفرم‌هایی که در اختیارشان قرار دارد آزاد نیستند و برای مثال نمی‌توانند عکس قهرمان ملی خودشان را منتشر کنند و نظرشان را آزادانه نشر بدهند. پس همان اختناق و استبدادی که قبل از سال ۵۷ در فضای فیزیکی شاهد بوده‌ایم، به مراتب پیچیده‌تر و عمیق‌تر، در فضای مجازی نیز مشاهده می‌نماییم. مستحضر هستید که قهرمان ملی همه ایرانیان شهید قاسم سلیمانی که به نوعی قهرمان مبارزه با تروریسم در عرصه بین‌المللی هم هست، توسط اینستاگرام سانسور می‌شود و در عوض بدترین محتواها هم از حیث اخلاقی و هم از حیث امنیتی و هم دروغ‌های سیاسی و اجتماعی در بستر آن هم ارائه و هم پیشنهاد و ترویج می‌گردد و امروزه در بستر پلتفرم‌های خارجی چنان تصویری مثبت از رژیم منحوس پهلوی ارائه می‌شود که گویا آن همه خیانت و جنایت و خفقان و وطن فروشی هیچوقت وجود نداشته است. ما در فضای مجازی در زمان قبل از انقلاب اسلامی و در وضعیت استعمار مجازی به سر می‌بریم. ما در فضای مجازی در زمان قبل از انقلاب اسلامی و در وضعیت استعمار مجازی به سر می‌بریم. ما در فضای مجازی در زمان قبل از انقلاب اسلامی و در وضعیت استعمار مجازی به سر می‌بریم.آیا فضای مجازی مبتنی بر اراده مردم ساختار پیدا می کند؟ الگوریتم‌های ارتباطی پلتفرم‌های موجود، کاربر را به سمت مسیرهای مشخصی تشویق و از سوی دیگر، راه‌های مشخصی را محدود می‌کنند. بنابراین تجلی جمهوریت مردم در عصر حاکمیت صاحبان پلتفرم‌های بزرگ، یک شوخی است و زمانی می‌توان از تجلی اراده مردم در فضای مجازی صحبت کرد که حاکمیت پلتفرم‌های فضای مجازی کشور یا به دست مردم یا منطبق با اراده مردم باشد. جامعه ایران در هر شرایطی مسلمان بوده و ما در فضای عادی جامعه شاهد نوع خاصی از سبک زندگی هستیم. ولی مثلا در اینستاگرام تصویر درستی از جامعه واقعی ایرانی مشاهده نمی‌شود و محتوایی که برای جامعه ایرانی پیشنهاد می‌گردد با روح کلی ما متفاوت است پس اسلامیت هم در عرصه فضای مجازی تامین نشده است. الگوریتم‌های ارتباطی پلتفرم‌های موجود، کاربر را به سمت مسیرهای مشخصی تشویق و از سوی دیگر، راه‌های مشخصی را محدود می‌کنند. الگوریتم‌های ارتباطی پلتفرم‌های موجود، کاربر را به سمت مسیرهای مشخصی تشویق و از سوی دیگر، راه‌های مشخصی را محدود می‌کنند. الگوریتم‌های ارتباطی پلتفرم‌های موجود، کاربر را به سمت مسیرهای مشخصی تشویق و از سوی دیگر، راه‌های مشخصی را محدود می‌کنند.متاسفانه در عرصه فضای مجازی، ما هنوز در مرحله قبل از انقلاب اسلامی هستیم و در اصل، همانند  یک مستعمره هستیم و باید که استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلامیت خود را تامین نماییم. این امر نیازمند همت غالب توده‌ها و ذی‌نفعان اصلی فضای مجازی در کشور است. بخش دولتی، بخش خصوص و علی الخصوص بخش عمومی وظیفه خودش را دارد. در فضای مجازی می‌توان تجلی اراده مردم را مستقل و آزاد از الگوریتم‌های پلتفرم‌هایی که سعی در تنظیم رفتار مردم دارند، داشته باشیم؛ به شرطی که این فضا، معماری درست شده باشد و مردم ایران بتوانند در یک بستر آزاد، ایرانی زیستن را تجربه نمایند. اگر در فضای مجازی به دنبال حرکت به سمت تامین چهار شعار اصلی انقلاب اسلامی هستیم، سیاست‌های زیر را می‌توانیم مدنظر قرار دهیم: ما باید در عرصه فضای مجازی، استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلامیت خود را تامین نماییم. ما باید در عرصه فضای مجازی، استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلامیت خود را تامین نماییم. ما باید در عرصه فضای مجازی، استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلامیت خود را تامین نماییم.طبعا توسعه فضای مجازی در کشور، باید روشمند باشد. به این معنی که، «معماری فضای مجازی و نیز گام بندی آن، باید متناسب با زیست بوم جامعه ایران» از حیث اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و … طراحی گردد. در این توسعه، حتما باید «مشارکت روشمند مردم» را داشته و مانند کاربر ختثی عمل ننمایند، بلکه روح و اراده جمعی جامعه ایرانی باید در معماری و رگولاتوری فضای مجازی، خود را تجلی دهد. معماری فضای مجازی، باید متناسب با زیست بوم جامعه ایران طراحی گردد. معماری فضای مجازی، باید متناسب با زیست بوم جامعه ایران طراحی گردد. معماری فضای مجازی، باید متناسب با زیست بوم جامعه ایران طراحی گردد.ما نیازمند ارتقای «سواد حکمرانی فضای مجازی در کشور» هستیم. در حال حاضر، بیشتر از «کاربری فضای مجازی» صحبت می‌شود. در حالیکه سواد حکمرانی فضای مجازی مغفول واقع شده است. برای مثال، اشتباه بودن ارائه دادهای کلان جامعه به پلتفرمی که هیچ تعهدی برای صیانت از این داده‌ها ندارد، کاملا مشخص است. اینجاست که خودبه‌خود توسعه پلتفرم‌های بومی ضرورت پیدا می‌کند. ما نیازمند ارتقای «سواد حکمرانی فضای مجازی در کشور» هستیم. ما نیازمند ارتقای «سواد حکمرانی فضای مجازی در کشور» هستیم. ما نیازمند ارتقای «سواد حکمرانی فضای مجازی در کشور» هستیم.توسعه «شفافیت و عدالت» از طریق فضای مجازی سیاستی است که، باید مدنظر قرار بگیرد. البته این امر نیاز به روشمند شدن و ساماندهی امور مربوطه دارد. بحث توسعه «معنویت و اخلاق اسلامی در همه ساحات فضای مجازی»، سیاستی است که باید مورد توجه همه ما و همه ذی‌نفعان فضای مجازی در دهه پنجم انقلاب اسلامی باشد. «ورود روشمند مردم به جریان تولید خدمات و سرویس‌ها و نیز تولید محتوای فاخر» متناسب با ویژگی‌ها و شاخص‌های جمعی جامعه ایرانی، از سیاست‌های مهم دیگر است. در چند سال گذشته، رهبری حتی در احکامی برای روسای قوا صادر کرده‌اند، به صراحت از مردمی شدن صبحت می‌کنند. مردم عادی هم میراث‌دار ایران هستند و هم میراث‌دار انقلاب. مردم عادی صاحبان و حافظان انقلاب و نظام و ادامه دهندگان آنها هستند. پس مشارکت روشمند توده مردم طبعا یک سیاست مهم است. بحث « توسعه علم و پژوهش در فضای مجازی» برای فرایندهای نظام سازی، دولت سازی و جامعه سازی طبعا موضوع مهمی است که جمع دانشگاهی باید به آن توجه کنند. به بحث «توسعه اقتصاد و کسب و کارهای دانش بنیان در فضای مجازی» نیز باید پرداخته شود. «توسعه سرویس‌ها و پلتفرم‌های بومی» باید مورد توجعه ذی‌نفعان و دوست‌داران این کشور قرار گیرد. ما از طریق فضای مجازی می‌توانیم «فرایند نظارت و مطالبه سلامت و کارآمدی حاکمیت» در ایفای وظایف خود را بررسی کنیم. ولی متاسفانه در حال حاضر مسائلی در فضای مجازی ما پررنگ می شوند که واقعا نسبتی با مسائل اصلی و واقعی جامعه ایرانی ندارند. «حضور و فعالیت در عرصه‌های بین المللی حکمرانی فضای مجازی»، باید مورد توجه بوده و حضور و مشارکت در اجلاس‌ها و مجمع‌هایی که در حوزه سیاست‌گذاری فضای مجازی در حال تنظیم معاهدات هستند، در دستور کار قرار بگیرد، به نحوی که حقوق ملت ایران را تامین نموده و اجماعی در بین ملت‌های دنیا در ایجاد فضای مجازی که حقوق همه ملت‌ها علی‌الخصوص ملت ایران در آن تامین شده باشد ایجاد نماید. اما برای حضور دانش‌آموزان در فضای مجازی و استفاده از سامانه‌های مختلف برای تحصیل مانند «شاد» چه ملاحظاتی باید داشت؟  فضای مجازی در جامعه ما بعد از شیوع کرونا، به شدت توسعه پیدا کرد و ما برای جلوگیری از توقف آموزش، استفاده از فضای مجازی را گسترش دادیم. مشکل آنجاست که ما نتوانستیم فضای مجازی خود را با شاخص‌های اختصاصی خودمان پیاده سازی کنیم. تلاش‌های ما باید در راستای معماری فضای مجازی مدارس به منظور جلوگیری از دسترسی دانش آموزان به محتوای ناسالم و همچنین دسترسی حداکثری آنها به محتوای سالم باشد که این امر، جز از طریق توسعه پلتفرم‌های مخصوص این حوزه و تولید محتوای مناسب محقق نخواهد شد. سوال دیگری که مطرح می شود این است که کشورهای دیگر در مدیریت فضای مجازی چه اقداماتی می‌کنند؟ برای حکمرانی فضای مجازی، اشراف کافی نیست و با این حد، نمی‌توان فضای مجازی کشور را مدیریت کرد. باید در حفظ منافع ملی در فضای مجازی، فعال‌تر و قوی‌تر بود. واقعیت این است که امریکایی‌ها در عرصه حکمرانی فضای مجازی، قدرت بلامنازعی هستند. ولی در سال‌های اخیر، عمده کشورهای جهان، متوجه نقض حاکمیت ملی خود در عرصه مجازی شده‌اند و به نوعی در حال تلاش برای توسعه شبکه ملی اطلاعات خود هستند یا با ایجاد شبکه‌های منطقه‌ای از زیر سلطه امریکایی‎‌ها خارج شده و بتوانند از حاکمیت ملی خود صیانت کنند. تلاش‌های ما باید در راستای معماری فضای مجازی مدارس به منظور جلوگیری از دسترسی دانش آموزان به محتوای ناسالم و دسترسی حداکثری آنها به محتوای سالم باشد. تلاش‌های ما باید در راستای معماری فضای مجازی مدارس به منظور جلوگیری از دسترسی دانش آموزان به محتوای ناسالم و دسترسی حداکثری آنها به محتوای سالم باشد. تلاش‌های ما باید در راستای معماری فضای مجازی مدارس به منظور جلوگیری از دسترسی دانش آموزان به محتوای ناسالم و دسترسی حداکثری آنها به محتوای سالم باشد.روند کلان جهان به سمت فهم قدرت سایبری و ترسیم چشم انداز سایبری فیزیکی کشورشان هستند. مثل «جامعه پنج» ژاپن یا «صنعت چهار» اتحادیه اروپا و …. ما زودتر از بسیاری از کشورها متوجه این موضوع شدیم ولی متاسفانه دیرتر عمل کردیم. آینده از آن کشورهایی است که بتوانند بستر جامعه را در فضای مجازی طراحی و پیاده سازی کنند. سوال دیگر این است که خط مقدم مبارزه با تهاجم ترکیبی دشمن کجاست؟ خط مقدم در قلمرو فضای مجازی، فهم خود تهاجم ترکیبی و سپس بررسی روش‌های آن است. چطور است که در ساحت فضای مجازی، حکومت پهلوی که نه تنها بر اساس تجربه زیسته جامعه ایرانی، بلکه با توجه به اسناد و شواهد و مدارک، جزء مستبدترین و جنایتکارترین و خائن ترین حکومت‌های معاصر بوده است، به عنوان مدینه فاضله نمایش داده می‌شود؟ در حالی که ایران امروز به هیچ عنوان قابل قیاس با ایران زمان پهلوی از نظر شاخص‌های مردم سالاری، آزادی و استقلال، رفاه و توسعه جامعه نبوده و وضعیتی بسیار بالاتر از گذشته دارد. اما چطور پهلوی با آن سابقه ننگین، در فضای مجازی به عنوان قهرمان نشان داده می‌شود؟ پس خط مقدم شناخت درست فرآیندها و اتفاقات فضای مجازی، تحلیل آنها و بررسی الگوی مواجه است. اما با توجه به قصور مسئولین در مدیریت فضای مجازی، چقدر ما به صورت فردی مسئولیت داریم؟ ما در عرصه فضای مجازی هرچقدر مردم بنیادتر حرکت کنیم، موفق‌تر خواهیم بود. البته این امر نافی وظایف مسئولین نیست. توده مردم وظیفه دارند طبق قانون اساسی، حقوق خود را در عرصه فضای مجازی از مسئولین، حاکمیت و بخش‌های ذیربط مطالبه کنند. بحث بعدی مشارکت متخصصین برای توسعه پلتفرم‌های بومی و همچنین تولید محتوای فاخر ایرانی است. همچنین توده مردم می‌توانند کاربران خوبی برای پلتفرم‌های بومی، مصرف کنندگان خوبی برای محتوای مناسب تولید شده توسط متخصصان بومی و ناظران خوبی برای رفتارهایی حاکمیت و دیگران باشند. ما در عرصه فضای مجازی هرچقدر مردم بنیادتر حرکت کنیم، موفق‌تر خواهیم بود. ما در عرصه فضای مجازی هرچقدر مردم بنیادتر حرکت کنیم، موفق‌تر خواهیم بود. ما در عرصه فضای مجازی هرچقدر مردم بنیادتر حرکت کنیم، موفق‌تر خواهیم بود.حضور مسئولین در پلتفرم‌های خارجی نقض غرض است و صحبت مسوولین با مردم از مسیر پلتفرم‌های فیلترشده مثل توییتر یا تلگرام خجالت آور است. اگر بخواهم با مردم صحبت کنم چرا باید در بستر پلتفرمی که برای توده مردم فیلتر شده ارتباط برقرار کنیم؟ با توجه به اینکه فرهنگ ایرانی‌ها به نحوی است که تمایل زیادی به حضور در فضای مجازی دارند چه طور می‌شود به عنوان فرصت از این مساله استفاده کرد؟ فردگرایی معضلی است که در فرهنگ غرب مشاهده می‌شود و برای برطرف کردن این مشکل، اقدام به توسعه شبکه‌های اجتماعی نموده‌اند. ما در ایران مشکل فردگرایی و انزوا نداریم و مردم ایران به شدت اجتماعی هستند و باید الگوریتم‌های ارتباطی شبکه اجتماعی مطلوب جامعه ایرانی، متناسب با الگوریتم فیزیکی ارتباطات ایرانیان بازطراحی شود. الگوریتم ارتباطی، یعنی مسیرها و شکل‌هایی که من می‌توانم با لایه‌های مختلف اجتماعی ارتباط بگیرم یا نگیرم. برای مثال، جامعه ایرانی خانواده محور است و خانواده‌ها هم به اکوسیستم خودشان نظارت بالایی دارند.آیا در الگوریتم‌های پلتفرم‌ها، بحث نظارت خانواده لحاظ شده است؟ ما در عرصه شبکه‌های اجتماعی نیازمند بازطراحی الگوریتم‌های ارتباطی بر اساس واقعیت‌های جامعه ایرانی هستیم. پلتفرم‌های بومی فقط به این معنی نیست که توسط مهندسین داخلی طراحی شده یا مدیریت آن داخل کشور باشد، بلکه الگوریتم آن باید با واقعیت جامعه ایرانی مطابق بوده تا بتوان از فرصت‌های فضای مجازی استفاده نمود. مردم ایران به شدت اجتماعی هستند و باید الگوریتم‌های ارتباطی شبکه اجتماعی، متناسب با الگوریتم فیزیکی ارتباطات ایرانیان بازطراحی شود. مردم ایران به شدت اجتماعی هستند و باید الگوریتم‌های ارتباطی شبکه اجتماعی، متناسب با الگوریتم فیزیکی ارتباطات ایرانیان بازطراحی شود. مردم ایران به شدت اجتماعی هستند و باید الگوریتم‌های ارتباطی شبکه اجتماعی، متناسب با الگوریتم فیزیکی ارتباطات ایرانیان بازطراحی شود.اگر قرار هست در آینده نزدیک دنیای معاصر ما را به عنوان یک ایرانی با هویت ایرانی-اسلامی بشناسد، باید با سرعت و جدیت عرصه سایبری خود را سامان دهیم. هم در عرصه فنی، زیرساخت و فناوری‌ها، هم در عرصه سرویس‌ها و پلتفرم‌ها و هم محتوا و هم سیاست‌گذاری. انشالله که همه بتوانیم وظیفه خودمان را در این مسیر انجام دهیم و شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را در عرصه مجازی هم تکرار کنیم. ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ *شخصیت انیمیشن «ماجراهای گالیور» که همیشه فکر می‌کرد موفق نمی‌شوند انتهای پیام/ از شما صاحبنظر گرامی در حوزه تعلیم و تربیت هم دعوت می کنیم، از نویسندگان، ممیزان و اعضای هیئت تحریریه پنجره تربیت باشید. برای ارسال مطالب و عضویت در هیئت تحریریه، از طریق ایمیل [email protected] مکاتبه فرمائید.
منبع: فارس
شناسه خبر: 266600

مهمترین اخبار ایران و جهان: