نیوز سیتی!
27 مهر 1402 - 16:24

کفن های خونین درآسمان میدان انقلاب

بعد از نسل کشی و جنایت صهیونیست ها در بیمارستان «المعمدانی»، مردم تاب نیاوردند و «میدان انقلاب» مثل همیشه صحنه‌ حضور شد. حضوری از جنس خشم و التهاب. سربندها و پرچم‌ها، مشت‌های گره کرده، سرودهای حماسی و شعارهای بی‌امان و کفن های خونین برفراز آسمان...

گروه زندگی: صدایی مهیب چهارستون بدن ها را لرزاند. همه مات بودند و مبهوت. طنین خنده‌های مستانه و آواز دسته‌جمعی بچه‌ها مثل پتک در سرها می‌کوبید. در این چند روز که از گرسنگی و تشنگی در کنار تاریکی‌ها و ترس‌های شبانه،« المعمدانی» مأمنی برای بچه‌ها شده بود، انگار خیال خیلی‌ها راحت راحت بود. می‌گفتند: این‌جا یک بیمارستان مسیحی است و تأمین مالی‌اش از کلیساهای غربی. شک نداشتند خوش غیرت های غربی حداقل برای همین هم که شده نمی‌گذارند این‌جا خراب شود. کادر درمان هم دلشان خوش بود! دست اهل‌وعیالشان را گرفته بودند، آورده بودند ور دلشان تا با خیال جمع به حال زخمی‌ها برسند؛ زخمی‌هایی که حالا دیگر درد نمی‌کشند و دیگر صدای ناله‌هایشان همچون صدای بازی کودکان به گوش نمی‌رسد.

 

اسرائیل  از این بچه ها می ترسد؛ همان سربازان در گهواره دیروز که سرنوشت فردا در دستشان است

*میدان انقلاب باز هم سنگ صبور شد

مردم تاب نیاوردند و «میدان انقلاب» مثل همیشه صحنه‌ حضور شد؛ حضوری از جنس خشم و التهاب. سربندها و پرچم‌ها، مشت‌های گره کرده، سرودهای حماسی و شعارهای بی‌امان که از گوشه‌وکنار، یادآور روزهای قدسی است که با زبان روزه مشت می‌شدند و بر سر استکبار می‌کوبیدند.

«مهرسا» و «مهراد محمودی» دوقلوهای 8 ساله، شعاری ظاهراً بزرگ‌تر از قد و قواره شان در دست دارند! لب که باز می‌کنند حرف‌هایشان هم بزرگ است:« آمدیم به فلسطینی‌ها بگوییم نه‌تنها می‌توانیم به آن‌ها کمک کنیم بلکه می‌توانیم از بچه‌های کوچک‌شان که آب و غذا ندارند دفاع کنیم.» مهراد که سنگ تمام می‌گذارد؛ پرچم فلسطین را روی دوتا لپ کوچکش کشیده و با اقتداری از جنس عاشورا صدایش را مردانه می‌کند و می‌گوید آمدیم بگوییم:« هیهات منا الذلة». حرفی باقی نمی‌ماند. نگاهی تحسین‌آمیز به فهیمه مادر مهرسا و مهراد می‌کنم و برای لحظه ای پیش خودم فکر می‌کنم اسرائیل حق دارد کودکان را نشانه رود! او از این بچه ها می ترسد. این سربازان کوچک دنیا را دگرگون خواهند کرد.

تجمع محکومیت اسرائیل در میدان انقلاب _ دانش آموزانی پا به رکاب که در آخرین روز هفته سر حال تر از همیشه اند

*او هم برای همدردی اینجاست 

 ضلع شمال غربی میدان انقلاب، آقای مربی مشغول شمارش بچه‌هاست. یک دسته بچه دبیرستانی با سربند و پرچم و یک دنیا شور. هم شعارهایشان شنیدنی است هم شیطنت های نوجوانی شان خوش‌نمک. دلت نمی‌آید گپی با دو سه تایشان نزنی. اما انگار شمارش تمام شده و وقت رفتن است. دنبال چند تایی می‌دوی و «محمدطاها» و «سید علیرضا» را شکار می‌کنی. رفیق دیگری هم در قاب دوربین جای می‌گیرد. هرچند گمنام می ماند اما او هم مثل بقیه دوستانش برای همدردی با مردم غزه و شریک بودن در درد و رنج‌های این روزهایشان اینجاست. 

ایران مهد «آرمان» هایی است که برای اقامه نماز در قدس کفن می پوشند

*این ها آدم را یاد «فهمیده ها»  می اندازند

 نوجوان کفن‌پوش با موهای پرپشت فر خورده، دلت را به سال‌های دفاع مقدس می‌برد. یاد همان طفل  ۱۳ ساله‌ای که امام امت او را رهبر خواند. آن روز حرف از زیارت کربلا و اقامه نماز در قدس بود و حالا «پویا قربان خانلو» به رسم آن روزگاران نابودی اسرائیل را زمینه ظهور می‌داند.«سیدرضا رسولی» و «مهدی خشنودی جو» هم بچه دبیرستانی اند و دغدغه نماز اول وقت مسجد دل توی دلشان نگذاشته است. مهدی سال آخر است و انگار توی سرش خیلی چیزها می گذرد! کلی هم حرف دل دارد و رجزهای مردانه:« دشمن با این حرکتش کاری کرد که جهان اسلام با هم متحد شدند و ما امروز آمده‌ایم در این تجمع به اسرائیل بگوییم اگر به این جنایت پایان ندهد طبق فرمایشات رهبرمان مسلمان‌ها بی‌تاب می‌شوند و اگر بی‌تاب شوند هیچ‌کس حریفشان نیست و این سیل جمعیت به نابودی اسرائیل می‌انجامد.»

او ایمان دارد که هر چه زودتر نمازی باشکوه در قدس اقامه خواهد شد.این رجزها چقدر شبیه غیرت «آرمان علی وردی» است! فکر می کنی تا وقتی که این جماعت آرمان دارند دشمنان آسوده می خوابند؟!...  چند کلامی میهمان معرفتشان می شویم و التماس دعا برای عاقبت بخیری خود و پیروزی جهان اسلام علیه ظلم و نفاق می‌گوییم.

وقت استجابت دعاست. کفن های خونین واسطه دعا برای ظهور می شوند

*کفن هایی که آسمان میدان انقلاب را پر می کند

صدای سرود سلام فرمانده و رجزخوانی و شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل به‌همراه طنین الله‌اکبر دورتادور میدان انقلاب می پیچد. هوا تاریک می شود و نزدیک لحظات ملکوتی اذان مغرب است. وقت استجابت دعا. وقتی که همه دست‌ها بالا می آید تا خدا را به حرمت خون شهیدان قسم دهند قدس را آزاد کند. دست‌ها بالا می‌آید اما نه خالی! کفن‌های کوچک به نشانه‌ مظلومیت شهدای کوچک غزه آسمان میدان انقلاب را پر می‌کند. 

مادری که این روزها برای غصه آغوش خالی مادران لالایی می خواند

*اقامه نماز در قدس نزدیک است
«مریم اسدی» هم با همسرش «سعید جعفری» و دختر کوچولویشان میهمان این ضیافت حماسی اند. او هم کفنی را به نشانه اعتراض و به امید برآورده شدن حاجات به سمت آسمان بالا برده و پرچم فلسطین مظلوم را در دست دارد. او یک مادر است و برای مادران فلسطینی غصه ای عمیق دارد. یک دنیا حرف دارد. می خواهد از لالایی های این شب هایش برای آغوش خالی مادران غزه بخواند. اما نگاهش به دخترک می‌افتد، بغض راه کلامش را می‌بندد. به همسرش نگاه می‌کند. او هم یک پدر است؛ مثل پدرهایی که این روزها در تب و تاب امنیت و سلامت فرزندانشان  دل دل می‌کنند و البته یک سینه درد دل دارد. ازسخنان رهبرش در خطر بی تابی مسلمانان می گوید و به سازمان ملل برای سکوتش هشدار می دهد. از خشم مردم جهان و دست های روی ماشه می گوید و با دعا برای ظهور منجی، از امید به آزادی قدس. از دیشب بی تاب است و اشک می ریزد؛ اشک هایی که به تعبیر او، سیل می شوند و اسرائیل را نابود می کنند.او هم صدایش می لرزد :«سلام به تمام مبارزین مقاومت!»

تمام حرفم را اینجا نوشته ام. دیگر حرفی نمی ماند...

*اَللّهم عجِّل لولیِّک الفَرَج
 طنین الله‌اکبر اذان در فضای باشکوه و حماسی میدان انقلاب می‌پیچد. سر برمی‌گردانم. قرعه حسن ختام این محفل باشکوه به اسم «ابراهیم پروین مهر» می افتد و جمله‌ای که بر روی پلاکاردی نوشته و در دست گرفته است؛ «غزه کفن ندارد» تا نگاهش می‌کنم بی معطلی می گوید:«همه‌چیز مشخص است. تمام جنازه‌ها روی زمین است. کفنی نیست. لباسی نیست. امدادگر و پزشک و پرستار را شهید می‌کنند. کسی نیست به داد مادرها و بچه‌ها برسد. به والله که آن‌جا صحرای کربلاست.» ویراستار متون لاتین است و عضوی از جامعه فرهنگی ایران. در این ساعات زیبا دعا می‌کند آمال فلسطینی‌ها تحقق پیدا کند و ما هم بتوانیم در رکاب مهدی موعود (عج) قدم برداریم. از صمیم جان می گوید:« اللهم عجل لولیک الفرج.»

پایان پیام/

منبع: فارس
شناسه خبر: 1543612

مهمترین اخبار ایران و جهان: