نیوز سیتی!
15 بهمن 1401 - 10:33

میشه برگردی؟ روایت دلتنگی دو خانواده شهید مدافع امنیت در روز پدر

سخته که سر به سمت در بچرخونی تا پدر کلید بندازه و بیاد داخل اما...، سخته نمره بیست بگیری و بابا نداشته باشی تا ذوقت رو بخره، سخته چشم وا کنی و بی پدر باشی، از اون طرف سخته پدر باشی و دلت لَک بزنه برای شنیدن بابا روزت مبارک. سخته امیرعلی، هادی، نورالدین باشی یا پدرِ هادی.

به گزارش خبرگزاری فارس از لارستان، چندماهی است که دل امیرعلی هفت ساله برای پدرش یک ذره شده و هرچه سعی می کند این دلتنگی ها را از نگاه دیگران پنهان کند، نمی تواند.

گاهی که دلش حسابی برای بابا تنگ می شود در خانه سر می چرخاند  اما با هیچ چیزی آرام نمی گیرد، یادش به روزهایی می افتد که درب خانه باز می شد، پدر از راه می آمد و حس گرمابخش وجود پدر دلش را آرام می کرد، اما حالا چه؟

هادی دو ساله هم با قدم های کوچکش، در خانه راه می رود و با آن زبان شیرین کودکی می گوید بابا، او هم دلتنگ می شود اما فقط  عکس پدر را می ببیند به سمتش می رود و آن را غرق بوسه می کند.

نورالدین کوچک هم که دو ماه بعد از پدر به دنیا آمد، هرگز گرمای آغوش پدر و صدای زیبای او را ندیده و نه شنیده است، از همان کودکی دنیایش با بی پدری رقم خورد و وارثِ نام زیبای پدر شد.

میشه برگردی؟

امروز روز پدر است، روز پدر برای خیلی ها روز قشنگ و مهمی است، روزی که با ذوق و شوق برای پدرانشان هدیه ای تهیه می کنند و در سالروز ولادت امیرالمومنین علی (ع) به پدرهایشان تقدیم می کنند تا از  محبت ها و زحمت های تکیه گاه و قهرمان های زندگیشان تشکر کنند.

اما کسی چه می داند از حال فرزندی که پدر ندارد تا برایش هدیه تهیه کند و اصلا هدیه هم به کنار، فرزندی که در حسرت یک دَم داشتن پدر است، حسرت اینکه در روز پدر پدری نداشته باشی تا نگاهش کنی، صدایش کنی، دستانش را ببوسی، در آغوشش بنشینی و برایش هدیه بخری تلخ ترین حس این دنیاست.

سال گذشته در چنین روزهایی خانواده جنگجو سایه پرمهر و محبت پدر را بر سر داشتند، آغوش گرم پدر جایگاهشان بوده و تپش قلب بابایشان را به زیبایی حس می کردند امسال اما سهمشان از پدر  سنگ مزاری سرد و یک قاب عکس با روبان مشکی است. 

پدری که نه تنها قهرمان فرزندانش بود که قهرمان یک ملت و کشور شد، برای آسایش و امنیت امروز ما آسمانی شد و فرزندانش با دلتنگی در روز پدر غم فراق را تحمل می‌کنند. 

از پنج ماه پیش تا ابد برگ های زندگی خانواده جنگجو بی وجودِ پدر ورق می خورد، روشنایی شمع‌های تولدشان را در کنار مادر و جای خالی پدر فوت می کنند، سه دردانه نورالدین به مدرسه که می روند پدر ندارند، بیست که بگیرند پدری ندارند تا با خوشحالی به سمتش بدوند و با ذوق نمره شان را به او نشان دهند.

اگر در خانه دچار مشکل شوند، چه می دانم مثلا لوله ای بترکد یا نگران خرج و مخارج مدرسه و دانشگاه باشند و هزاران هزار اما و اگر دیگر پدری نیست که دست بر شانه شان بگذارد و بگوید غم نخورید من هستم، خودم درستش می کنم.

امیرعلی، هادی و نورالدین وقتی بزرگ شوند و به دانشگاه بروند پدر ندارند که به آنها افتخار کند، در روزهای تولدشان و ازدواجشان حسرت به دل می مانند که پدر بیاید محکم در آغوششان بگیرد، اشک های شوق بر چهره مردانه و با غرورشان بنشیند و بگوید: فرزندم مبارکت باشد.

چشم باز کردم نبودی

سهم امیرعلی و هادی از پدر هرچند ناچیز بود اما چند صباحی را بالاخره با پدر گذراندند و کمی خاطره از او دارند اما نورالدین معصوم و کوچک از وقتی چشم باز کرد پدر نداشت، آغوش پرمحبتش را حس نکرد و خنده هایش را ندید.

همه بچه ها امیرعلی و... تعریف خاصی از پدر دارند اما نورالدین هیچ تصویری از پدر ندارد، نورالدین هرگز دست نوازشگر پدر را لمس نکرده است و از در آغوش کشیده شدن توسط پدر محروم شد.

تو چه می دانی؟

این احوالات را فقط فرزندان نورالدین جنگجو و آنهایی که پدر از دست داده اند درک می کنند، بقیه بچه هایی که پدر پیششان بوده است شاید درکی از این احساس ها نداشته باشند.

آنهایی که پدر دارند هرگز نمی دانند فرزندان شهیدان چه حسی دارند در کمین گاه های زندگی کسی نیست که وقتی پشتشان بلرزد با وجودش محکم شوند، با راهنمایی ها، حرف ها و لبخندش دلگرمی روزگارت باشد و در مشکلات همراهت باشد.

وقتی همه از  پدرانشان تعریف می کنند، بچه های شهدا حسرت می خورند که  خاطره ای برای گفتن ندارند و چطور از پدری بگویند که فقط در یک قاب عکس خلاصه شده است!

آرزوی اینکه دست پدر را بگیری، با او راه بروی، در بغلش آرام شوی، نمره بیستت را نشانش دهی، شمع تولدت را با او فوت کنی آرزوهای عجیبی نیست، اما برای فرزندان شهدا محال ترین آرزوهاست.

شاید بگویید امثال فرزندان نورالدین که در کوردکی پدرشان را از دست داده اند خیلی داغ پدر را احساس نمی کنند اما همین بچه ها کم کم که بزرگ می شوند و معنی نبودن را می فهمند  داغ سنگینی بر سینه شان می نشیند و هر روز هم بیشتر جگرشان می سوزد.

از کودکی به آنها گفته اند که پدرشان یک قهرمان است، وقتی بزرگ شوند می فهمند پدرشان چه کار بزرگی برای سرزمین و مردمش انجام داده، به او افتخار می کنند اما حریف دل کع نی شوند باز هم دلشان تنگ می شود می سوزد، از اینکه  از داشتن چنین قهرمانی در کنار خود محروم شده اند. رویشان را به طرف قاب عکس پدر می چرخانند و دانه های مروارید بر گونه هایشان می غلتد و  و دلشان بیشتر از نبودن و رفتن پدر می شکند.

روایت دوم؛ دنیای پدرانه بی پسر

از دلتنگی فرزندان شهدا برای پدرانشان در روز پدر گفتیم، اما بی انصافی است که از غم دل پدران شهدا در روز پدر برای فرزندانشان نگوییم. پدرانی که در حسرت تبریک فرزندشان چشمشان خشکیده است.

بار دیگر هم به  روز پدر و فرخنده میلاد امیرالمومنین علی(ع) رسیدیم و به رسم همیشگی، فرزندان برای دست بوسی به محضر پدر می روند، اما در این بین پدرانی هم هستند که به جز یک سنگ قبر، هیچ نشانی از پسر ندارند.پدر شهید هادی عرفانی نیا در بیرم لارستان یکی از همین پدرهاست.

جگرم سوخت

هادی عرفانی نیا و نورالدین جنگجو هردو با هم پرکشیدند و رفتند، سهم خانواده هادی بی پسری و سهم خانواده نورالدین بی پدری شد، عجب روزگار تلخ و عجیبی!

پدر هادی این روزها دلش برای فرزند رشیدش تنگ می شود، اشک در چشمانش جمع می شود و با صدایی لرزان می گوید؛ جگر گوشه‌ام بود، عزیزِ دلم بود، رفت...

آقای عرفانی نیا فرزندان دیگری هم دارد، اما باید بگوییم که هر گُلی یک بویی دارد، جای هادی را فقط هادی می تواند پر کند که این روزها غم نبودنش چنگ بر قلب پدر می زند.

روز پدر است و  صبحِ میلاد مولود کعبه، پدر هادی دلش هوای تبریک های هادی را می کند، خودش را به مزار شهید عزیزش می رساند تا با فرزند خود نجوا کند.

بر روی مزار فرزندش دست می کشد و می گوید: کمرم از رفتنت شکست، دلتنگی سخت است، سخته پدر باشی  و اینطور به دیدن فرزندت بروی.

رسم روزگار عجیب است، در روزهایی که آرزو داشتی پسر به دیدار پدر بیاید،اما تقدیر تلخ رقم خورده است و پدر باید برای رفع دلتنگی به سراغ فرزند بیاید.

سالروز میلاد امیرالمومنین علی (ع) و روز پدر بر همه پدران و به ویژه پدران شهیدی که عاشقانه و خالصانه از زندگی و فرزند خود گذشتند و به شهادت رسیدند و بر همه فرزندان شهدا و ایثارگران و بر همه پدران شهدای این سرزمین مبارک.

گزارش از: سیاوش ستاری

پایان پیام/

منبع: فارس
شناسه خبر: 1018056

مهمترین اخبار ایران و جهان: