محمد! علمدار جهادی بود، علمدار راهیان نور و با همین علم، عاشقانه پر گشود هر چند قبل از بال گشودن بهسوی معشوق، مسیر دفاع از اهل بیت (ع) حضرت زینب کبری (س) را پیشه ساخت.
خبرگزاری فارس مازندران ـ سرویس فرهنگی|محمد! علمدار جهادی بود، علمدار راهیان نور و با همین علم، عاشقانه پر گشود هر چند قبل از بال گشودن به سوی معشوق، مسیر دفاع از اهل بیت (ع) حضرت زینب کبری (س) را پیشه ساخت.
یک سال قبل از شهادتاش بود، قرار شد برای تهیه گزارش خبری،عازم اروند شویم،
صبح زود به اتفاق برادرم (شهیدبلباسی) و برخی همراهان به منطقه رفتیم، کار ضبط برنامه و گزارش تا غروب به طول انجامید.
شب به مقر اردوگاه رسیدیم بعد از اقامه نماز برای تماشای برنامه نمایشگاهی (توسط رسول بلباسی اجرا شد) در محوطه اردوگاه که دورش چند اصله درخت خرما، موتور، قایق و ... تعبیه شده بود رفتیم، محمد مثل همیشه با لبانی خندان بر روی تنه درختی افتاده، نشسته و مشغول تماشای صحنههای بود که زائران برای آن برنامه گرد آمدند.
نمایش تمام شد، ساعت قریب به نیمهشب را نشان میداد، بعد از استراحتی کوتاه که حیاط اردوگاه خلوت از زائران شد، به طرف حمام رفتم.
در مسیر مشاهده کردم که شخصی با روی پوشیده و لباسی ناشناخته در حال شستوشوی سرویس بهداشتی است.
از آنجائیکه شباهت لباس مبدل، بیشباهت به شخص واکسی (با روی پوشیده، کفش زوار را واکس میزد) ورودی اردوگاه مازندران در مجتمع شهید باکری خرمشهر نبود و روزی از روی حس شوخ طبعی و کنجکاوی خبرنگاری، نقاب رویش را گشودم، به همین ادله خطاب به خادم سرویس بهداشتی گفتم، برادر بلباسی شما چرا خجالتمان میدهید، اجازه دهید ما اینکار را بکنیم، گفت: بگذار نذرم را ادا کنم.
پایان پیام/م