در وصیتنامه شهید علی عجملو میخوانید: به امت حزبالله سفارش میکنم که راه شهدا را ادامه دهید و جبهههاى اسلام را گرم نگه دارید و با وحدت و اتحاد خود پشتیبان روحانیت و ولایت فقیه باشید.
به گزارش خبرگزاری فارس از قم، شهید علی عجملو در تاریخ چهارم آذرماه 1350 در شهر مقدس قم به دنیا آمد. وی در تاریخ یازدهم آبان ماه ۱۳۶۴، به منطقه جنوب جهت دفاع از کشور در برابر هجوم رژیم عراق اعزام شد و در اثر ترکش و جراحات جنگی در عملیات والفجر۸ در منطقه فاو در تاریخ چهارم اسفندماه ۱۳۶۴، به درجه عظیم شهادت نائل شد. در ادامه وصیتنامه این شهید والامقام را میخوانید.
بسمه تعالی
با سلام و درود خدمت آقا امام زمان، حضرت ولیعصر(عج) هادى رزمندگان در شبهاى عملیات و خدمت نایب برحقش رهبر کبیر انقلاب اسلامى و با شهادت بر اینکه محمد(ص) رسول خدا است و خدایى جز خداوند یگانه نیست و على ولى خداست، وصیتنامهام را آغاز مىکنم.
شکر خداى را که ما را مسلمان و از شیعه و محبان على(ع) و آل على قرار داد و شکر خدای را که به ما توفیق خدمت و شرکت در جهاد و جبهههاى جنگ را داد.
و اما سخنى چند با شما عزیزان، راه سعادت و خوشبختى در این دنیا و آن دنیا تنها راه اسلام است و ما باید راه و روش زندگیمان را با اسلام وفق بدهیم و فرامین الهى را انجام دهیم، امر به معروف و نهى از منکر را فراموش نکنیم. با هم اتحاد و همبستگى داشته باشیم تا منافقین و کفار میانمان نفوذ نکنند و جلوى توطئههاى منافقین را بگیریم و همیشه در صحنه حاضر باشیم.
اى عزیزان در انتخابات و امور مذهبى و نمازهاى جماعت شرکت کنید؛ قرآن و نهجالبلاغه را حتما بخوانید و راه و روش زندگى را از خلال آنها بیاموزید. من از تمامى شما حلالیت مىطلبم و خود نیز همه آنها را حلال کرده و اگر از کسى طلبکار هستم، مىبخشم.
پدر و مادر مهربانم، امیدوارم بتوانم براى خدا و اسلام و قرآن جان بىارزشم را به خداى خود تسلیم کنم امیدوارم که براى شما یک فرزند نیکو و صالح بوده باشم.
از شما مىخواهم پس از شهادتم هیچگونه بیتابى نکنید و خوشحال باشید زیرا من پیروز شدم و به آرزوى خود رسیدم و این بر همه برادران و دوستان من است که بعد از من با پایدارى مرز و بوم کشور اسلامى را از دست دشمنان پلید و کافر همچون بعثیون عراق و حزب دمکرات و حزب توده و بقیه احزاب پاک گردانند.
مادر جان! هر موقع به یاد من افتادى و خواستى گریه کنى و یا اینکه بر سر قبر من بیایى آن لحظه به فکر کربلاى حسین(ع) باش که در آن زمان با کافران و ستمگران براى برپا ماندن اسلام و آزادى تمام مسلمانان از زیر سلطه یزید جنایتکار و جانى، چگونه جان خود و فرزند عزیزشان را دو دستى تقدیم حقتعالى نمودند.
مادر، مگر علىاکبر(ع) و حضرت قاسم(ع) و سرباز ۶ ماههاش در عاشورا در کربلاى امام حسین(ع) شهید نشدند؟ مگر حضرت عباس(ع)دو دستش را از بدن جدا نکردند؟ از آن بزگواران که بهتر نیستم.
تنها و تنها هدفم اداى دین نسبت به خون شهدا است و لبیک اجابت گفتن به نداى حسین زمان است و مىروم تا با دشمنان اسلام بجنگم و متجاوزین بعثى را به جزاى تجاوزشان همراه دیگر رزمندگان برسانیم و انشاءالله راه کربلاى حسینى را باز کنیم و به رهبرى امام امت و با خانوادههاى شهدا در صحن مطهر اباعبدالله(ع) نماز شکر به جاى آوریم.
مىروم تا در صفوف جندالله بر دشمنان دین بتازم و چه بسا در این راه به شهادت برسم و به دیدار معشوقم بشتابم و شهادت براى پیروان مکتب رسولالله(ص) آرزوى دیرینهاى است و هر مسلمان آزادمردى آرزو مىکند که به این چنین توفیق عظمایى نایل آید و با شهید شدن خود زندگى نوین را آغاز کند.
اما چند وصیتى دارم، به دوستان و آشنایان و به امت حزبالله سفارش میکنم که راه شهدا را ادامه دهید و جبهههاى اسلام را گرم نگه دارید و با وحدت و اتحاد خود پشتیبان روحانیت و ولایت فقیه باشید.
ولایت فقیهبه امید دیدار در بهشت
انتهای پیام / 78032
شناسه خبر: 730375