نیوز سیتی!
06 مرداد 1402 - 00:05

شمیم| حجت‌الاسلام خلج: منبر اگر فقط عاطفی باشد، انسان را پرواز نمی‌دهد+فیلم

حجت‌الاسلام خلج می‌گوید: این روزها بیشتر طبع مردم به سمت شور گرایش پیدا کرده است. منبر عاطفی خیلی خوب است، اما اگر شعور پشتوانه این شور نباشد، انسان را پرواز نمی‌دهد.

خبرگزاری فارس ـ حوزه مسجد و هیأت ـ امیرحسین کسائی: 10 روز عزاداری ماه محرم به پایان رسید و بسیاری این شب‌ها، حال و هوای معنوی خاصی داشتند. اما در شرایط کنونی روزگار که ناهنجاری و زشتی و وسوسه‌های شیطانی هر لحظه ما را مشغول به خود می‌کند چطور باید این حال خوش معنوی و امام حسینی را حفظ کنیم؟ این موضوع قسمت آخر و دهم برنامه شمیم بود که با حجت‌الاسلام ناصر خلج استاد حوزه و دانشگاه درباره آن به گفت‌وگو نشستیم:

منبر اگر صرفاً عاطفی باشد، انسان را پرواز نمی‌دهد

روند و سبک شما برای عرضه مطالب در منبر به چه صورت است و چطور مطالب خود را روی منبر عرضه می‌کنید؟

هرکسی سبک مخصوص خود را دارد و طبق آن پیش می‌رود. بنده از همان اوایل که شروع به منبر رفتن کردم، بنای اصلی‌ام بر قرآن بود و سعی کردم اگر مثلاً ۱۰ یا ۳۰ شب هرجایی صحبت می‌کنم، حوالی یک آیه از قرآن باشد و آن را به صورت دقیق و عمیق موشکافی کنم و بحث را پیش ببرم.

در منبر دیگران، شاید داستان و اشعار زیاد باشد، اما من این طور نیستم و بیش‌تر آیات و روایات را می‌آورم. البته شعر و تمثیل هم دارم اما بیش‌تر تلاش می‌کنم معارف عجیب و غریب قرآن را که کم‌تر کسی سراغش می‌رود، مطرح کنم.

این روزها طبع بیش‌تر مردم به سمت شور گرایش پیدا کرده است. عاطفه خیلی خوب است، اما اگر پشتوانه‌اش شعور نباشد، انسان را پرواز نمی‌دهد بنابراین من سعی می‌کنم، مطالبی را انتخاب کنم که در جامعه نیاز هست و جایش خالی است.

برای طرح این نیاز جامعه هم سراغ آیات و روایات می‌روم. اگر 10 شب جایی منبر روم قطعاً حول یک آیه صحبت می‌کنم، اما اگر یک شب منبر داشته باشم در آن درباره یک آیه یا روایت به صورت خلاصه و نه عمیق، مطالبی را ارائه می‌کنم.

منبری اگر کالای خوب ارائه دهد، مردم جذبش می‌شوند

مردم ما اهل مطالعه نیستند و به خصوص درباره اهل بیت(ع) هرچه می‌دانند از منبر گرفته‌اند. منبرهای امروز غنای لازم برای جبران این خلأ را دارند؟

اول اینکه اقتضاء جوامع و روزگار طوری شده که هرکسی نمی‌تواند سراغ هر کاری برود. مثلاً برخی کارمند اداره یا شرکت هستند و باید روزی ۱۲ ساعت کار کنند. او زمانی که به خانه می‌رسد، فرصت مطالعه ندارد. این امر اجتناب ناپذیر است، اما انسان را بی‌تکلیف نمی‌کند. من یک پیشنهاد دارم و آن اینکه هر مومنی بالاخره باید اهل مطالعه باشد. هرکس در حد خودش ولو نیم ساعت یا یک ساعت هم شده، باید مطالعه داشته باشد. در جوامع غربی و حتی گاهی در همین کشور خودمان می‌بینیم که افراد در مترو از محل کار تا خانه، نیم ساعت کتاب می‌خوانند. باید طوری برنامه‌ریزی کرد لااقل در ماه دو جلد کتاب خواند.

اگر انسان دلش قرص به خدا و قیامت نباشد و اعتقاد قرص و محکمی نداشته باشد، آن اموری که با طبیعت او تعارض داشته باشد، کنار می‌گذارد. به دلیل خاصیت دنیا، سراغ رزق و روزی می‌رود

دوم، نکته درستی است که مردم معارف دین را به صورت عمده چه درباره خدا و چه اهل بیت(ع) از منابر کسب می‌کنند. حتی اگر بگوییم از فضای مجازی است هم در همان فضا سخن یک منبری را گوش می‌دهند. معتقدم منابر غنای کافی را دارد. البته شاید بگوییم همه افراد از آن‌ها استفاده نمی‌کند، زیرا طبع‌ها متفاوت است. برخی به مسائل عمیق علاقه دارند و بعضی‌ تمثیل و برخی با شعر ارتباط می‌گیرند و مسیر زندگی‌شان عوض می‌شود.

من فکر می‌کنم در این چندساله رویکرد خیلی خوبی در منبرها ایجاد شده و دید خودم این است که امروز با یک مجموعه کاملی مواجه هستیم. این به چه معناست؟ بنا نیست یک نفر روی منبر همه مسائل را بگوید و یک منبری تخصص قرآن دارد، یک نفر تخصص در حوزه خانواده دارد، دیگری عاشوراشناس است و نفر بعدی منبر روانشناسانه دارد. در دید کلی بخواهیم نگاه کنیم هرکس بنا بر ذائقه و علاقه خود می‌تواند پای منبر برود و استفاده کند. اگر بخواهیم یک نفر را نام ببرم که کامل باشد، ممکن نیست.

در دهه گذشته، منبر غنای کافی را داشته و روند رو به جلویی دارد. مخصوصاً من که بیش‌تر با رفقای هم سن خودم مرتبط هستم، برخی از آن‌ها در جلساتی با ۲۰ هزار مخاطب منبر می‌روند و همه سراپاگوش هستند. اگر ما کالای خوب بدهیم، اقبال داریم و مردم پای منبر ما می‌آیند. حضرات معصومین(ع) می فرمایند محاسن کلام ما را بگویید از خودتان چیزی نگویید. خوبی را عرضه کنید، آن زمان خودشان دنبال شما می‌آیند.

هرچه انسان از دنیا دل بکند، بیش‌تر احکام الهی را رعایت می‌کند

ما امروز با مردمانی مواجه هستیم که می‌گویند بخشی از احکام دینی را انجام می‌دهیم، اما بخشی را نه؛ یعنی نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند، اما حجاب ندارند. دلیل این رفتار چیست و چگونه باید علاج کرد؟

زبان حال یعنی آن مطلبی که هست، پرورش داده شود و توصیف کنند تا برای مستمع ملموس شود اما گاهی دیده می‌شود که برخی آقایان تازه‌کار که اهل مطالعه نیستند، برای داغ شدن روضه و داد و فریاد گرفتن از مخاطب یا وایرال شدن در فضای مجازی، روضه دروغ می‌خوانند

این یک امر جدید نیست چون خدای متعال در قرآن می فرمایند: ««یؤمن ببعض و یکفر ببعض» به بعضی از آیات قرآن ایمان دارند و اعتقاد قلبی دارند، ولی برخی‌ها را انکار می‌کنند، یعنی کنار می‌گذارند و ازش استفاده نمی‌کنند. این ماجرا اقتضا و طبیعت دنیاست.

انسان یک سری خواهشات و لازماتی دارد. اگر انسان دلش به خدا و قیامت قرص نباشد و اعتقاد محکمی نداشته باشد، آن اموری که با طبیعت او تعارض داشته باشد، کنار می‌گذارد. به دلیل خاصیت دنیا، سراغ رزق و روزی می‌رود. ماشین و اموال فردی را می‌بیند و دلش می‌خواهد، نماز و روزه را انجام می‌دهد، اما سراغ مال حرام می‌رود تا به آن اموال برسد. یا زنانی می‌گویند ما از زنان دیگر عقب افتادیم و حجاب نمی‌گذاریم. هرچقدر انسان از این عالم طبیعت کنده شود، نه اینکه استفاده نکنیم بلکه دل نبندد و بداند که تمام می‌شود، همه احکام الهی را قبول می‌کند.

این موضوع هم در حجاب هست، هم در حرام‌خواری هست و حتی در همسایه‌ آزاری. حالا هرکسی بنابر کار خودش ممکن است، خیلی چیزها را انجام دهد، اما در مقابل، خیلی از کارها را لنگ بگذارد. ما باید کاری کنیم که جبران شود و تنها راهش این است که انسان بفهمد عالم دنیا، یک رحم است و باید در آن رشد کند و قرار است روزی از آن خارج شود و وارد ابدیت شود. آن موقع انسان شاید یک کار مکروه را هم انجام ندهد. راه حل این مشکل کنده شدن از عالم طبیعت و اتصال پیدا کردن به عالم ملکوت است. در این صورت مردم یؤمن بکل خواهند شد.

برخی با روضه دروغ، می‌خواهند گریه درآورند

امروز این انتقاد به روضه‌ها وجود دارد که غیرمستند و زبان حال شده است. چرا روضه‌خوان‌ها به این سمت رفته‌اند؟

روضه زبان حال ایرادی ندارد. زبان حال یعنی آن مطلبی که هست، پرورش داده شود و توصیف کنند تا برای مستمع ملموس شود، اما گاهی دیده می‌شود که برخی آقایان تازه‌کار که اهل مطالعه هم نیستند برای داغ شدن روضه و داد و فریاد گرفتن از مخاطب یا وایرال شدن در فضای مجازی، روضه دروغ می‌خوانند. این افراد مطالعه نمی‌کنند، بلکه روضه یا حرفی را می‌شنوند و همان را می‌خوانند و پخش می‌شود؛ در صورتی که در هیچ مقتلی هم نوشته نشده است.

 اگر انسان با سیدالشهدا(ع) و روضه‌ها گره بخورد، در وجودش ایجاد حرارت می‌کند و این حرارت باعث تولید نور می‌کند. این نور هم کمک می‌کند تا انسان حق را از باطل تشخیص دهد. کسی که با دستگاه سیدالشهدا(ع) گره خورده باشد، دنبال باطل نمی‌رود

این اتفاق هم هر سال در حال رخ دادن است. این در حالی است که مصیبت امام حسین(ع) هیچ چیزی کم ندارد که ما بخواهیم دروغ به آن اضافه کنیم. در روز عاشورا تمام عالم متاثر می‌شود. در روایات داریم که همه موجودات متأثر هستند. ما خدایی نکرده با این روضه‌ها این منظور را داریم که ‌می‌خواهیم بیش‌تر به امام ظلم شود که بیش‌تر گریه کنیم؟ خُب این غلط است.

ما مطالبی را در مقاتل داریم که اصلاً احتیاج به دروغ خواندن نیست. با یک خط روضه سیدالشهدا(ع) می‌توان یک سال گریه کرد. روضه‌های دروغ اثر که ندارد، بلکه اثر معکوس هم دارد، بنابراین بعضی اوقات افراد می‌پرسند گریه برای سیدالشهدا(ع) مگر مسیر زندگی را عوض نمی‌کند؛ پس چرا من ۲۰ سال است که گریه می‌کنم اما مسیر زندگی‌ام عوض نمی‌شود؟ چرا تغییر و تحولی درونم رخ نمی‌دهد؟ من می‌گویم اگر آدم روضه صحیح بشنود، این اتفاق رخ دهد، ایراد ندارد ولی روضه دروغ اثر معکوس دارد.

مهم‌ترین دلیل این اتفاق آن است که افراد تصور می‌کنند هر روز باید روضه جدید بخوانند. این اشتباه است. روضه حضرت علی اصغر(ع) ۲ نقل بیش‌تر ندارد، نباید به دنبال آن بود که نقل سومی دربیاوریم و بگوییم تا چیز جدیدی رو کرده باشیم. این راه غلطی است که برخی در پیش گرفته‌اند.

راه علاج این است که مداحان و منبری‌ها و روضه‌خوان‌ها مطالعه کنند، مخصوصاً اگر می‌خواهند تازه شروع کنند، کتاب‌های ترجمه شده بسیار خوبی داریم؛ مانند نَفَسُ المَهموم، لهوف سید طاووس، ابی مخنف‌ و.... می‌توانند این‌ها را مطالعه کنند و با استفاده از آن روضه صحیح بخوانند تا از ما قبول کنند. به کم‌تر و بیش‌تر گریه کردن نیست، باید صحیح عزاداری کنیم.

این عزاداری و گریه را می‌پذیرند؛ چه یک قطره و چه اندازه دریا باشد. یک روضه صحیح می‌تواند اندازه یک دریا اشک ما را در آورد. دومین راه اینکه مداحان و روضه‌خوان‌ها با روحانیون در ارتباط هستند، خُب از آن‌ها بپرسید و ‌بگویید فلان روضه صحیح است یا خیر.

 

ناصر خلج: روضه‌های دروغ اثر که ندارد، بلکه اثر معکوس هم دارد

۳ ثمره حرارت عشق به امام حسین(ع)

عزاداران حسینی ۱۰ شب در هیأت‌های عزاداری حضور پیدا کردند و حال و هوای خوشی داشتند. برای آن که این حس و ارتباط با اهل بیت(ع) را حفظ کنند، چه پیشنهادی دارید؟

محرم یک سری مخاطب خاص دارد که همه عشق سیدالشهدا(ع) را دارند. با هر رنگ و شکل، مذهب و عقیده، رویکرد سیاسی و فرهنگی، حضور پیدا می‌کنند. همه‌ ما ایرانی هستیم و زیر یک پرچم. بنابراین باید از این فرصت به نحو احسنت استفاده کرد. برای اینکه بهترین بهره را ببریم، دو کار باید انجام دهیم. اول معارف اهل بیت و عاشورا باید در سطح بسیار عالی عرضه شود تا مخاطبان سیراب شوند و با این گریه و عاطفه و عزاداری که در روضه‌ها حاصل می‌شود، بتوانند با سید الشهدا(ع) ارتباط برقرار کنند.

مثال ساده و قابل فهمی بزنم. اگر ملاتی برای کار ساختمانی بناست درست شود، سیمان و ماسه باید باشد، اما اگر آب نباشد، فایده ندارد. معارف اهل بیت(ع) و فرهنگ عاشورا و عاشورایان و اصحاب سیدالشهدا که چه کار کردند و به این مقامات رسیدند، مانند همان سیمان و ماسه ملات است که نیاز به آب دارد و آب همان گریه در روضه است. این‌ها اگر با هم ممزوج شود، اثرگذار است و بدون هم فایده‌ای ندارند. تلفیق این‌ها شاکله وجودی انسان را می‌سازد. باید کاری کنیم که در دهه محرم، ارتباط عمیقی با سیدالشهدا(ع) و اصحابش ایجاد شود، ارتباطی که ناگسستنی باشد.

دومین موضوع این است که از دست اندرکاران و خادمان جلسات می‌خواهم، باعث ایجاد حرارت در قلب مردم شوند؛ چون باعث ایجاد نور، حرکت و سرعت می‌شود. این حرارت موجب می‌شود که ما زودتر به مقصد برسیم.

امام صادق(ع) فرمودند: شهادت سیدالشهدا(ع) حرارتی در قلب مومن ایجاد می‌‌کند که هیچ وقت رو به سردی نمی‌رود. ماه محرم و مخصوصاً دهه اول آن و خصوصاً شب و روز عاشورا هرچقدر می‌توانیم باید این حرارت را در وجود خود بیش‌تر کنیم. این حرارت سه اثر دارد. اولین اثر این است که تولید نور می‌کند. اگر انسان با سیدالشهدا(ع) و روضه‌ها گره بخورد، در وجودش ایجاد حرارت می‌کند و این حرارت باعث تولید نور می‌شود. این نور هم کمک می‌کند تا انسان حق را از باطل تشخیص دهد. بنابراین حسینی بودن و کسی که با دستگاه سیدالشهدا(ع) گره خورده باشد، دنبال باطل نمی‌رود. کسانی بودند که دنبال باطل می‌رفتند ولی با یک جلسه روضه، حرارت در وجودشان ایجاد شد و این نور را به دست آوردند و توانستند حق و باطل را تشخیص دهند.

به طور مثال یکی از کسانی که در قلبش این حرارت ایجاد شد، جناب زهیر عثمانی مذهب بود. او از امام حسین(ع) فراری بود، ولی این حرارت باعث شد، حق و باطل را تشخیص دهد. امام باقر(ع) می‌فرمایند امام حسین(ع) اسم اصحاب خود را به همراه نام پدر و مادر، سال‌ها قبل از واقعه عاشورا می‌دانست. امام حسین(ع) زهیر را فراخواند و به او فرمود فرار می‌کنی؟ من نوشتم که تو باید فرمانده جناح سمت راست من باشی، تو باید در شب عاشورا بگویی حسین جان من اگر هزاران بار بمیرم و تکه تکه شوم و خاکسترم را به باد بدهند، دوست دارم به دنیا برگردم و برای تو جان بدهم.

دومین اثر حرارت این است که باعث حرکت می‌شود. آدمی که با امام حسین گره بخورد، دنبال حرکت هم در دنیا و هم در آخرت است. سومین اثر حرارت هم این است که هر چقدر حرارت بیش‌تر باشد، سرعت انسان بیش‌تر می‌شود. بنابراین قرآن می‌فرماید سرعت بگیرید. در مسابقات دنیا یک نفر، اول می‌شود، اما از لحاظ معنوی اگر همه حرکت کنند، نفر اول می‌شوند.

ماجرای مردی که ۵۰ سال در کربلا منتظر عاشورا ماند

شاید اوج این حرارت و عشق به امام حسین(ع) در یاران سیدالشهدا(ع) باشد. گوشه‌ای از آنان را برای ما نقل کنید.

یکی از شهدای کربلا انس بن حارث کاهلی است. او پیرمردی است که امام حسین(ع) برایش گریه کرده است. حیثم می‌گوید پدر من بازرگان بود. از این شهر به آن شهر می‌رفت. او روزی به سرزمین کربلا رسید و دید فردی در آنجا خیمه زده است. از او که پیرمردی بود، سوال کرد چرا اینجا زندگی می‌کنی و به شهر نمی‌روی؟ اسمت چیست؟ او گفت: من انس بن حارث کاهلی هستم. از پیامبر شنیدم که فرمودند روزی حسین من در سرزمینی کشته می‌شود که به آن می‌گویند کربلا. هرکس آن روز را درک کرد، واجب است حسین را یاری کند. از او پرسید: خُب چرا الان اینجا هستی؟ او گفت من نمی‌دانم کی آن اتفاق رخ می‌دهد. براساس نقل‌های تاریخی، او می‌گوید: «من قریب ۵۰ سال است که ساکن کربلا شده‌ام تا بتوانم حسین را یاری کنم.» او این همه سال آنجا منتظر بوده تا بتواند نصف یک روز را درک کند. ببینید چه حرارتی در وجود اوست که ۵۰ سال قبل از اینکه امام حسین(ع) بگوید «هل من ناصر ینصرنی» او به کمک رفته است.

او هیچ ادعایی نداشت، اما دو کار کرد که امام حسین(ع) برایش گریه کرد. زمانی که با حضرت مواجه شد و بنا بود به دیدار حضرت برود، ابتدا شالی طلب کرد و به کمر بست تا قد خمیده‌اش کمی صاف شود و بعد شالی داشت که به پیشانی بست. به دلیل پیری پلک‌هایش افتاده بود، با این شال پلک‌هایش را بالا داد. در مقتل هست که امام حسین(ع) او را نظاره کرد، یعنی خیره خیره نگاه کرد؛ مانند همان نگاهی که به علی‌اکبر(ع) هنگام حرکت به سمت میدان کرد. وقتی نزد امام حسین(ع) رسید، حضرت، های های گریه کرد و فرمود بارک الله حارث کاهلی.

این حرارت برای الان هم هست. اصلاً اگر بناست مسیر زندگی عوض شود با حرارت حسین(ع) مقدور است. فکر نکنیم فقط من و شما عزاداریم! در کتاب الذَریعَة الی تَصانیف الشیعة از آقا بزرگ تهرانی، از کتابی به نام ‌زَهرة الریاض و نَزهَة المُرتاض نقل می‌کند که حیوانات وحشی روز عاشورا به حرمت سیدالشهدا(ع) کاری می‌کنند که بچه‌هایشان سمت آب نروند. بنابراین ببینید تمام موجودات برای امام حسین(ع) داغدار هستند و تلاش دارند تا این حرارت را بگیرند. در نهایت حیف است که انسان اشرف مخلوقات، از این حرارت استفاده نکند.

 

چه کنیم حال خوبمان در دهه اول محرم حفظ شود؟

فیلم کامل این گفت‌وگو را اینجا مشاهده کنید.

پایان پیام/

منبع: فارس
شناسه خبر: 1410846

مهمترین اخبار ایران و جهان: