تلفیق یک شوق شیرین با دردهای فرهنگی جامعه
کششی بیانتها و شیرین روحم را به سمت خود میکشد. خسته و با قدمهایی به سنگینی یک کوه، به سمت دهان نیمه باز مترو راه افتادم. گویا نشسته به انتظار تا ما را ببلعد. جماعتی صدها نفره، مسخ شده و بی اختیار، با چهرههایی خسته از یک روز پرهیاهو به سمتش میرویم. شاید اگرشوق زیارت نبود، همین اول راهی برمیگشتم.
خبرگزاری فارس-مریم آقانوری؛ بیاختیار به سمت یک مغناطیسی بارها بزرگتر از جاذب ...