نیوز سیتی!
01 مرداد 1402 - 17:41

عکس کاخ الیزه روی دیوار اتاق حجاریان!

آقای حجاریان به جای التجا به فرانسه و کاخ الیزه‌اش برای مثال یک دولت مستقر؛ خوبتر بود که نیم نگاهی به فضای پیرامون خودشان می‌کردند و نظامی را می‌دیدند که در مقابل انواع توطئه‌های رنگارنگ داخلی و خارجی؛ مقتدرانه سر بر آورده و از وادی احتمالات اضمحلال؛ به سرزمین استقرار پا گذاشته است.

فارس‌پلاس؛ دیگر رسانه‌ها - وبلاگ مشرق نوشت: سعید حجاریان، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب اخیرا در یادداشتی با عنوان «نظام چیست؟» به تعریف واژگانی از قبیل نظام، رژیم، حکومت و دولت پرداخته است.

او اما در بخش اصلی یادداشت خود و پس از تعاریفی که ارائه می‌دهد، می‌نویسد: پرسش مهم‌تر آن است که چه زمانی باید «نظام» را «نانظام» بخوانیم. یعنی درباره لحظه‌ای تأمل کنیم که ساختار به‌قدری استحاله شده باشد که نه‌تنها حفظ آن اوجب واجبات نباشد بلکه اسقاط آن واجب شود.

وضعیت دولت شاپور بختیار را تصور کنیم. این دولت به‌رغم آن‌که ظاهراً از پشتوانه حاکمیت وقت برخوردار بود و از قدرت آن تغذیه می‌کرد اما فاقد اقتدار بود. در مقابل وضعیت فعلی دولت فرانسه را در نظر بگیریم. به‌رغم این‌که میزان نارضایتی در فرانسه رو به افزایش بوده و این کشور در درون خود با بحران‌هایی روبروست اما همزمان از دو فاکتور قدرت و اقتدار برخوردار است و به سرعت نقطه تعادل خود را بازمی‌یابد.

با در نظر گرفتن این دو وضعیت (دولت بختیار/دولت فرانسه) می‌توان وضعیتی را تصور کرد مانند آنچه در رومانی اتفاق افتاد. وضعیتی که یک‌باره ظرف اقتدار حاکمیت فروپاشید و رئیس‌جمهوری که گمان می‌کرد در اوج محبوبیت قرار دارد، از سوی مردمِ به‌ظاهر هوادار اما در باطن ناراضی بازداشت شد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت چنانکه ارکان وجودی دولت شامل قلمرو، جمعیت، حکومت و حاکمیت با اختلال مواجه شود، وضعیت یک‌باره از «نظام» به «نانظام» بدل خواهد شد.

حجاریان می‌افزاید: بر این سازه، فارغ از نامی که بر آن بگذاریم، علاوه بر مسائل شکلی کارکردهایی مترتب است. به‌عنوان مثال ممکن است در واقعیت قدرت دوگانه شده باشد و وضعیتی خطرناک را به بار بیاورد چرا که قدرت دوگانه به‌تعبیر هابز، مانند انسان دو سر است که اگر بتواند زنده بماند، دچار کشمکش دائمی خواهد بود؛ نقطه‌ای که نظام از کارکرد «سیستمی» خود باز می‌ماند. وضعیت دیگر، فرسودگی است که در آن نهادهای اصلی نظام ناکارکرد می‌شوند. می‌دانیم که برای سیستم‌ها چهار وظیفه اصلی را برشمرده‌اند.

هر جامعه‌ای، اگر بخواهد پویا بماند، باید چهار کارویژه‌ی مهم را داشته باشد. ۱. انطباق و سازگاری (adaptation) که وظیفه‌ی نهاد اقتصاد است. ۲. دستیابی به هدف (attainment goal) که وظیفه‌ی نهاد سیاست است. ۳. یکپارچگی (integration) که وظیفه‌ی نهاد حقوق و نهاد دین و مذهب است. ۴. حفظ الگوهای نهفته (latent pattern maintenance) که وظیفه‌ی نهاد خانواده و تعلیم و تربیت است. زمانی‌که نظام نتواند خود را با دنیا سازگار کند، تبعاً قادر به نیل به اهداف نیست.

به این‌ها اضافه کنید زمانی‌که همبستگی به گسستگی بینجامد و مردم دائماً در حال نزاع با یکدیگر باشند. در چنین وضعیتی می‌توان از فرسودگی سخن گفت، هر چند به‌واسطه هنگ‌آسا شدن ساختار برقرار مانده باشد.

او یادداشت خود را نیز با این جملات به پایان می‌رساند: در آخر، و به‌عنوان مهم‌ترین وجه، دست‌کم به‌زعم نگارنده وضعیتی را باید در نظر بگیریم که میان ملت و دولت شکافی غیرقابل ترمیم پدید بیاید. به‌عبارتی وضعیت دولت-ملت با اختلال شدید مواجه شود. این موقعیت زمانی پدید می‌آید که دولت تمامی ظرفیت‌اش را به‌کار بسته اما نمی‌تواند خوفاً یا رجاءً یا با دستگاه ایدئولوژیک‌اش جامعه را جذب یا مدیریت کند. در این صورت لاجرم عنصر زور باقی می‌ماند یعنی از اقتدار به قدرت گذر می‌شود و آن‌گاه ممکن است در لحظه‌ای فروپاشی اتفاق بیفتاد.[1]

*ما قصد نیت‌خوانی نداریم و حاق ذهن حجاریان نیز بر ما منکشف نیست. اما این اظهارات شاید در ذهن کسانی موجب این تداعی شود که نظام جمهوری اسلامی نیز دچار یکی از بلایای مورد اشاره حجاریان است و چه بسا در لحظه فرو بپاشد!

بماند که سابقه حجاریان در طعنه زدن به نظام اسلامی، اظهارات ساختارشکن و تشویق مردم به حضور در خیابان؛ جملگی سبب همان تداعی‌ها نیز خواهد شد...

در این باره لازم به بیان است که نظام جمهوری اسلامی ایران اتفاقا و پس از گذشت 44 سال از عمرش نشان داده و اثبات کرده که یک "نظام مستقر" است.

جالب آن که گزینه استقرار کمتر از سوی دوستان و دشمنان نظام اسلامی مورد توجه قرار گرفته در حالی که یکی از اصلی ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی سال 57 است.(مقام معظم رهبری به گزینه استقرار اشاره کرده‌اند)

نظام اسلامی در اوج جنگی نابرابر در دهه 60؛ نه تنها یکپارچگی خود را حفظ کرد و بلکه در اوج انزوا و تحریم مطلق نیز بر دشمنانش پیروز شد.

این نظام توانست به صورت میانگین در هر سال یک انتخابات قانونی برگزار کند و دولت‌هایی با مزاج‌های مختلف را بر اساس خواست مردم به قوه مجریه بفرستد.

آشوب‌ها و فتنه‌های داخلی نیز البته نتوانست نظام اسلامی را از پای درآورد و جالب آن که در پیامد این پیروزی‌ها شاهد رسوایی "بانیان آشوب" بوده‌ایم. چه بانیان آشوب سال 88 که بعدها اعتراف کردند تقلبی در کار نبوده و چه بانیان آشوب سال گذشته که اثبات کردند مسأله‌شان آدمکشی و نظام سوزی بود نه حجاب!

به این رخدادها البته بایستی دستاوردهایی مثل کاستن از اثر تحریم‌ها، رسیدن به شعوب مختلف فناوری، شاخص‌های مطلوب غذایی و درمانی و... را نیز افزود.

در واقع به زعم ما آقای حجاریان به جای التجا به فرانسه و کاخ الیزه‌اش برای مثال یک دولت مستقر؛ خوبتر بود که نیم نگاهی به فضای پیرامون خودشان می‌کردند و نظامی را می‌دیدند که در مقابل انواع توطئه‌های رنگارنگ داخلی و خارجی؛ مقتدرانه سر بر آورده و از وادی احتمالات اضمحلال؛ به سرزمین استقرار پا گذاشته است.

پایان پیام/ت

 

منبع: فارس
شناسه خبر: 1395803

مهمترین اخبار ایران و جهان: