نیوز سیتی!
12 دی 1402 - 20:16

یادداشت| علمدار سر‍ِ پاست هنوز!

درست است که رنگ‌ها رنگ خزان و تیرها بین کمان است، اما انگار در بحبوحه درد، زمان را از یاد برده‌ایم که: ما هنوز ساعت ۱:۲۰ دقیقه قرار خون داریم، علمدار هنوز سرِ پاست!

خبرگزاری فارس کرمان _ آمنه شهریارپناه: آسمان غم دارد و ابرها گریه می‌کنند، نفس تنگ مردم روی شانه‌های شهر سنگینی می‌کند، بوی اسپند و عود گذرگاه معرفت و مقاومت را پر کرده، طریق‌الشهدا مشکین فام و صدای ناله‌ها بلند شده است.

فریادهای حیدرحیدر طاق آسمانِ تیره‌وتار را شکافته تا به جایی در حوالی آسمان هفتم برسد.

همه جا سخن از یک نفر است، او کیست که چند شب‌وروز مردم را بی‌قرار خودش کرده؟

چه خبر است که آنها اینچنین در سرمای استخوان‌سوز روی پا ایستاده و در میان شلوغی‌ها که گاهی گره می‌خورد با زحمت برای خودشان راه باز می‌کنند تا جلوتر بروند؟

این همه موکب در بالا بلندی‌های شهر کرمان چه می‌کنند؟ چرا در این وقت شب، گلاب نذر کرده‌اند؟

صوت دلنشین قرآن از کجا می‌آید؟ این سخنان رهبر است که دائم بازپخش می‌شود و صدای گریه جمع را بلندتر می‌کند؟ چرا بغض کرده، اصلا چرا بغض پر ابهتش می‌شکند؟

از کدام یارش جز خوبی چیزی ندیده‌؟ چرا روی این جمله تاکید دارد و آن را پشت سر هم تکرار و تکرار می کند؟

اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا … کجای این جمله یک خطی روضه است که اینچنین جمع را بی‌قرار و اشک‌ها را روانه پهنای صورت می‌کند؟

از قدیم می‌گفتند مردها گریه نمی‌کنند، چه شده که در میان کوه‌های صاحب‌الزمان(عج) عده کثیری این قاعده را پشت سر گذاشته و با دست روی پیشانی‌شان می‌کوبند، چرا از ته دل داد می‌زنند؟

این صدای حزین از کدام سو می‌آید؟ رنگ‌ها رنگ خزان است، قبول! تیرها بین کمان است، قبول! اما انگار در بحبوحه درد، زمان را از یاد برده‌اند که: ما هنوز ساعت ۱:۲۰ دقیقه قرار خون داریم.

چرا اشک‌هایتان را حالا به میدان آورده‌اید؟ بغض‌هایتان را نگه دارید ... علمدار سر‍ِ پاست هنوز!

پایان پیام/۸۰۰۶۵/ب

منبع: فارس
شناسه خبر: 1624691

مهمترین اخبار ایران و جهان: