با پیچیدن نوای ای لشکر صاحب زمان آماده باش، آماده باش، بحث میان دانشجویان آرام گرفت و پرچم اسرائیل بر زمین کرانه خلیج فارس به آتش کشیده شد.
خبرگزاری فارس استان بوشهر- فاطمه مظفریپور: قرارمان ۱۰ دقیقه قبل از ساعت ۱۹ بود، از حرص دیر آماده شدن دانشجوها، دست به سینه در حیاط دانشگاه قدم برمیداشتم، با ۱۰ دقیقه تاخیر، بالاخره دختران دانشجو رسیدند.
_بچهها ولی بنظرم حداقل باید دوتا پرچم و برگ شعار داشته باشیم.
_ببینم رنگ نداریم رو دستامون پرچم فلسطین کنار پرچم ایران بکشیم؟
_میشه بگی این موقع شب رنگ از کجا جور کنیم آخه! حرفها میزنیها!
شروع خروش تجمع مردمی در حمایت از مردم غزه
در نبود پرچم و برگههای شعار، با سلفی دست جمعی به سمت میدان قدس بوشهر رفتیم، محدثه که جلودار جمعیت برای رسیدن به تجمع مردم است میگوید: از همینجا نمیشه شعار بدیم؟ حتما باید برسیم بعد؟
_شما انرژیت رو بزن روی حالت ذخیره که رسیدیم بتونی خوب فریاد بزنی.
قیام خانوادههای ایرانی در حمایت از خانوادههای فلسطینی
در راه، یکی از دانشجوها برای گرفتن سوژه عکاسیاش به سمت خانوادهای پنج نفره دوید که همه اعضای خانواده دست در دست یکدیگر به سمت تجمع میرفتند.
به محل تجمع که رسیدیم با حضور و غلغله مردم بوشهر در خیابان اصلی شهر روبهرو شدیم، در آن میان زنی کهنسال ناخواسته وارد جمعیت دختران دانشجو شد و برای اینکه از جمعیت جا نماند از یکی از دانشجوها، خواست تا دستش را بگیرد و برای راه رفتن کمکش کند.
_مادرجان باور کنید با این وضعیت حضورتون الزامی نداشته.
زن کهنسال با بغضی که خیلی سریع حلقومش را گرفت گفت: دختر، خبر نداری مگه اون ظالما چطوری دیشب اون همه از مردم فلسطین رو شهید کردند؟
اینم نزول رحمت الهی!
تعدادی کودک به سمت جمعیت دختران دانشجو رفتند و با شروع شعارها، تعدادی برگ شعار و تصویر حاج قاسم در بین جمعیت پخش کردند.
_بفرمایید: اینم نزول رحمت الهی، کدومتون میگفتید پرچم و برگ شعار ندارید؟
با اشاره یکی از دانشجوها به پرچم بزرگ فلسطین که نماد میدان قدس را سراسر پوشانده بود نگاه کردم، نسیمی آرام، پرچمهای وحدتآفرین فلسطین و ایران که همه جای میدان را پوشانده بود، به اهتزاز درآورده بود. فریادهای دانشجویان در کنار خیل مردمی بالا گرفت: یا محمدا غزه شده کرببلا/ مهدی بیا غزه شده کرببلا
دستان گره خورده دختران دانشجو بر سر اسرائیل
به دستان گرهشده دختران دانشجو نگریستم، ذوق شرکت در آن تجمع را میتوان از شعارهایی که هربار تندتر از قبل میشد، فهمید. دستهای گره شده این بار به سوی آسمان باز شد و ندای دعای سلامتی امام زمان(عج) آرامش دلهای غمانگیز مردم شد.
ازدحام مردم بوشهر در حمایت از فلسطین
از سکوی میدان بالا رفتم تا از جمعیت دانشجوهایی که جلوی جمعیت ایستادهبودند، عکس بگیرم، اما هرچه بیشتر به جمعیت پشت سر دانشجوها نگاه کردم، امتداد جمعیت و نخلهای وسط میدان از دایره دیدم خارجتر میشد و ازدحام تجمع مردم، شاید تا اواسط خیابان اصلی ادامه داشت.
شعارها بعد از دقایقی به رجزخوانی مردم بوشهر برای اسرائیل تبدیل شد و اگرچه اشک برای مردم ستمدیده فلسطین بر گونههای مردم در جریان بود اما شعارهای آغشته به اشک فریادی بزرگتر بر سر ظالمان بود.
_ بچهها اونجا رو! اون لباس عربی نپوشیده؟
_کجاش رو دیدی؟ من اون وسطها چندتا شیخ اهل سنت هم دیدم.
_اصلا بحث جهان اسلامه، ربطی به مذهب و قومیت نداره، یه عده مظلوم واقع شدن و ما وظیفه داریم تاجایی که میتونیم اعلام حمایت کنیم.
_حرفت سسماس پلی کردن نیاز داشت.
پسر نوجوان: من هنوز نمردهام که شما به جنگ بروی!
با پیچیدن نوای ای لشکر صاحب زمان آماده باش، آماده باش، بحث میان دانشجوها آرام گرفت و پرچم اسرائیل بر زمین کرانه خلیج فارس به آتش کشیده شد.
با آخرین نواهای الله اکبر جمعیت درحال پایان دادن به تجمع بود که بعد از شمارش دانشجوها و پیدا کردن دانشجوهای پخش شده در جمعیت، توانستیم عزم برگشت کنیم.
درحال عبور از خیابان ناگهان ترافیک سنگینی ایجاد شد و درحالی که دختران دانشجو وسط خیابان بر سر اذن جهاد برای حضور در غزه مجادله میکردند، پسرنوجوانی که سوار موتور در ترافیک جلوی دانشجوها گیر کرده بود درحالی که سرش را پایین انداخته بود، صدایش را بلند کرد و روبه دختران دانشجو گفت: خواهر، هنوز ماها نمردیم که شماها بخواید برید بجنگید، اگر جنگی هم باشه ماها هستیم.
پایان پیام/