شهر بود و تن پر ترکش و زخمیاش، موج موج غم کارون و اروند و التهابش و در آخر خاکی که قدمگاه اشغالگران بود. اما تمام اینها یک روی سکه بود، روی دیگر میشد غیرت و حمیت زنان و مردانی که پای شهر ایستادند و آزادش کردند.
خبرگزاری فارس-همدان: شهر بود و تن پرترکش و زخمیاش، موج موج غم کارون و اروند و التهابش و در آخر خاکی که قدمگاه اشغالگران بود. اما تمام اینها یک روی سکه بود، روی دیگر میشد غیرت و ایستادگی زنان و مردانی که پای شهر ایستادند و آزادش کردند.
خونین شهر، معیادگاه رزمندگان، شهر غیرت است و حمیت؛ از آن شهرهایی که تا آخرین نفس بالایش ایستادند و پیکر تکه تکه از گوشه و کنارش جمع کردند و دم نیاوردند.
خم به ابرو نیاوردند تا شهر را آزاد کنند و نوای «ممد نبودی ببینی» را سر بدهند؛ رزمندگان اسلام و جزیی از آنها، رزمندگان همدانی زمزمه قلبشان برای شهر بود و تپشهای تند و تیزشان در پی آزادسازی شهر.
و بالاخره سوم خرداد، روز غرور ملی ایران پس از دلاورمردیهای بیشمار مارش نظامی از رادیو پخش و بعد از آن پیام «شنوندگان عزیز توجه فرمایید! خونینشهر، شهر خون، آزاد شد» گوشنواز شد.
پیامی که اشک را در چشمان یک ایران لرزاند و غرور را تک به تک در چهرهها نشاند. آری شهر آزاد و خاک پاک خرمشهر سجدگاه شد. شهر در پس ایثارها و جنگیدنهای تن با تانک زیر دوش آتش دشمن و امداد الهی آزاد شد و همچون سمبلی برای ایران و ایرانی ماند.
علیاصغر حاجی بابایی، رزمنده عملیات بیتالمقدس در تشریح آزاد سازی خرمشهر و عملیات بزرگ بیتالمقدس با آب و تاب میگوید: «تیپ محمد رسول الله(ص) با مشارکت بچههای همدان و تهران و به فرماندهی حاج احمد متوسلیان و قائم مقامی حاج محمود شهبازی در عملیات بیتالمقدس شرکت کردیم، البته تعدادی هم از ارتش لشکر ۲۱ حمزه با ما بودند.
روزهای آغازین عملیات مصادف شد با شناسایی جاده اهواز -خرمشهر که ۲۰ شبانه روز به درازا کشید؛ از کارون تا جاده به عهده بچههای همدان بود به فرماندهی سردارانی چون حاج حسین همدانی، حاج محمد شهبازی، حسین کشوری دلاور، حبیب مظاهری و اسماعیل شکریموحد که همه جانانه پای کار بودند.
شناسایی تا جاده اهواز – خرمشهر که تمام و تمام مواضع دشمن شناسایی شد بامداد دهم اردیبهشت با رمز یا علی بن ابیطالب مرحله اول عملیات بیتالمقدس آغاز شد و دو گردان از تیپ محمد رسول الله(ص) متعلق به بچههای همدان دست به کار شدند و ۶ روز با تمام توان زیر هجمه توپ و تانک دشمن دوام آوردند.
گردان تانکی که نزدیک جاده اهواز -خرمشهر مستقر بود به فرماندهی حبیب مظاهری فرمانده گردان مسلم بن عقیل اداره میشد و تانکهای دشمن را از دور و بالا نارنجک باران میکردند و با این ترفند از پشت به گردان تانکهای زرهی دشمن حمله و موفق شدند آنها را شکست دهند.
اگر به تقویم و روزنگار عملیات بیتالمقدس نگاهی بیندازیم؛ به شب ۱۶ اردیبهشت و مرحله دوم عملیات میرسیم. این مرحله از جاده حسینیه تا مرز حدود ۱۴ کیلومتری یا شاید کمی بیشتر مانده بود و با سختترین شرایط جوی و مشکلات مثل میدانهای مین و شمار تانکهای بی حد و حصر انجام شد، رزمندگان با مقاومت مثالزدنی این ۱۴ کیلومتر تا مرز را پیمودند.
همین عملیات باعث شد که جاده اهواز -خرمشهر از توپخانه دشمن به دور بماند و خیلی از نقاط مانند شادگان آزاد شوند حتی به بصره و برخی مناطق دسترسی پیدا کردیم.
از نوزدهم ماه دوم بهار فاز سوم و حرکت به سمت شلمچه از پشت دشمن آغاز شد، این مرحله نسخه ۹ روز دفاع سخت و دشوار بود؛ آنقدر سختی کشیدیم تا دست آخر به نهر عرایض رسیدیم، بارها در طول این شب و روزها جنگ تن با تانک کردیم.
یکم خرداد حول و حوش ساعت ۱۰.۳۰ شب مارش مرحله چهارم عملیات با رمز محمدبن عبدالله و هدف آزا سازی خرمشهر به صدا درآمد و در روز دوم خرداد سردار محمود شهبازی کنار دروازه خرمشهر در جوار نهر خیر در اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
حبیب هم رزم جانانهای از خود به یادگار گذاشت و زخمی شد و پیکر بیرمقش داخل کانال افتاد در آن شرایط سخت، امکان حمل پیکر نبود و همین امر به مفقودالاثری او ختم شد اما سه هفته بعد وقت نماز صبح، زمزمهای در سپاه همدان پیچید که «حبیب برگشته»، بله حبیب مظاهری با همان چهره شاداب و آرام همیشگیاش برگشته بود.
رزمندگان با دلاورمردیها، ایمان و روحیه خستگی ناپذیری چندین و چند روز بدون خواب و غذا با کمترین امکانات و گرمایی ۴۵ تا ۵۰ درجه دشمن را غافلگیر کردند و این بزرگترین افتخاری است که نصیب رزمندگان سپاه و ارتش شد، کاری بود کارستان.
در نهایت دوم خرداد هجوم نیروهای مسلح ایران، موفقیتآمیز بود و خرمشهر در احاطه کامل نیروهای خودی قرار گرفت و این عملیات پس از ۲۵ روز رشادت با سربلندی رزمندگان به آزادسازی خرمشهر رسید.
به تعبیری خرمشهر بعد از ۵۷۵ روز اشغال، پاکسازی شد و افزون بر آن ۵ هزار و ۳۸ کیلومتر مربع از اراضی اشغالی مثل شهرهای خرمشهر، هویزه، پادگان حمیدیه و جاده اهواز – خرمشهر آزاد شد.
یکی از خاطرات سوم خرداد که خوب خاطرم هست، مجروحیت سردار حسین همدانی و حاج احمد متوسلیان هر دو از ناحیه پا بود. مجروحیتی که سبب شد با عصا وارد منطقه شوند. خاطره بعدی شوق همه رزمندگان سرافراز بود، ذوق و شوق وصفناپذیری داشتند، اشک میریختند و داخل مسجد جامع خرمشهر نماز شکر به جا میآوردند و بر خاک خونینشهر سجده میرفتند.
عملیات بیتالمقدس با چند هزار شهید به ثمر رسید که ۵۵ نفر از بچههای همدان شهید و ۱۲۰ نفر هم مجروح شدند .البته تعداد چشمگیری هم از نیروهای بعثی به هلاکت رسیدند و هزاران نفر هم به اسارت درآمدند از همه مهمتر فرمانده نیروهای عراقی مستقر در خرمشهر «احمد زیدان» همانجا کشته شد.»
پایان پیام/89033/