نیوز سیتی!
11 آبان 1401 - 18:40

ساعت هفده و چهل دقیقه به وقت حرم شاهچراغ

زمان مناجات فرا رسید و زائران برای نماز صف کشیدند که ناگهان صدای شلیک گلوله با صدای شیون زن‌ها و فریاد مردها درآمیخت و کودکان معصوم را هاج و واج کرد. دقایقی بعد، تعدادی مرد و کودک و یک زن نقش بر زمین شده بودند و تعداد دیگری مجروح. خون شهدا، چادر نماز و رحل‌ها را گلگون کرد. در آن هنگامه تلخ، ضریح هم دل‌شکسته شد و پا به پای زائران گریست... خبرگزاری فارس، شیراز/ سمیه انصاری‌فرد: صحن و سرای حرم احمد ابن موسی(ع)، همیشه دل‌انگیز و دل‌نواز بوده و امن‌تر جایی برای مردم شیراز و زائران دیگر شهرها و کشورها. خبرگزاری فارس، شیراز/ سمیه انصاری‌فرد:خبرگزاری فارس، شیراز/ سمیه انصاری‌فرد:کمترین ارمغان حرمش، پناه دادن به دل‌های خسته است. دل‌هایی که در طول و عرض زمانه شکسته‌اند و برای واگویه‌های دلتنگی، سرازیر حریمش می‌شوند. در آستان حضرتش، دل بی‌قراری می‌کند و جان لحظه‌شماری. آسمان به قدرِ اجابت پایین می‌آید و دردها و رنج‌ها را گزیده و رمیده، خوشه‌چین می‌کند تا راهی برای ورود به حریم حرم بگشاید. چهارشنبه، چهارم آبان ماه، گنبد و بارگاه حرم احمد ابن موسی(ع) در میان جمع زائران می‌درخشید. همچون همیشه، پرابهت و باشکوه. زائرانی از شیراز و شهرهای دیگر کشورمان که برای سبکبالی و روح‌نوازی به آستان شاهچراغ مشرف شده بودند. شاهچراغبا گام‌هایی که هنوز به انعکاس نجوای زمین گوش نسپرده، صحن را طی کردند تا به سمت ورودی ضریح برسند. اما انگار واقعه‌ای در راه است... واقعه‌ای تکان‌دهنده که هر موجود آگاهی را غم‌زده و دردمند می‌کند. می‌رود و تا مغز استخوان نفوذ می‌کند. آنجا جمعیت زائران ایستاده و اذن ورود خواندند. مقابل ضریح از هر چه و هر که، میان آنها و آقا شاهچراغ فاصله می اندازد، چشم‌پوشی کردند و دقایقی فکر و ذکر خود را معطوف به عظمت امامزاده جلیل القدری نمودند که به زیارتش آمده‌ بودند. گاه اجابت فرا رسید و نوای اذان مغرب، صحن و سرا را فرا گرفت. زائران با هدایت خادمان حرم به سمت شبستان امام خمینی-محل نماز جماعت- رفتند. ناگهان صدایی نامتعارف و عجیب، فضا را پر کرد. گویی غریبه‌ای به حریم نمازگزاران وارد شده بود. غریبه‌ای از جنس ابلیس. مسلح بود و بی‌هدف به سمت زائران شلیک می‌کرد! صدای شلیک گلوله با صدای شیون زن‌ها و فریاد مردها درآمیخت و کودکان معصوم را هاج و واج کرد. دقایقی بعد، تعدادی مرد و زن و کودک نقش بر زمین شده بودند و تعداد دیگری مجروح. خون شهدا، چادر نماز و رحل‌ها را گلگون کرد. کودکضریح دل‌شکسته شد و پا به پای زائران گریست. انگار دل ضریح هم از این حادثه تروریستی، به درد آمد. آرتین یتیم شد و هنوز به روزهای بدون پدر، مادر و برادر عادت نکرده است و علی‌اصغر کودکی نکرده، پرپر گشت. حرم شاهچراغ داغدار شد و اکنون که یک هفته از آن حادثه شوم می‌گذرد، هر غروب یادبودی برای زائران شهید برپا گشت تا مظلومیت آنها را به دنیا نشان دهد. شعر نمی‌گویم. واژه نمی‌بافم. از واقعیتی تلخ، سخن می‌گویم، واقعه‌ای که ایرانم را تکان داد. شیرازم را و شاهچراغم را. پایان پیام/
منبع: فارس
شناسه خبر: 825982

مهمترین اخبار ایران و جهان: