حسین کلهر، که این روزها به فعالیتهای رسانهایاش شناخته میشود، فارغ التحصیل مهندسی عمران از دانشگاه شریف است. در این گفت و گو با او درباره تأثیر دانشگاه در آینده شغلی صحبت کردهایم.
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: در روزهای انتخاب رشته کنکور سراسری برای بسیاری از داوطلبان این سوال پیش میآید که چه بخوانم و چرا؟ از آینده شغلی رشتهها پرس و جو میکنند و برای انتخاب رشته خود با توجه به علاقمندی و رتبهشان کنکاش میکنند. هر چند آمارهای اخیر نشان میدهد که از بین داوطلبان کنکور سراسری بیش از نیمی از افرادی که مجاز به انتخاب رشته شدند، حتی انتخاب رشته هم نکردند. یعنی در آزمون شرکت کردند، حائز رتبه خوبی شدند ولی دانشگاه را برای آینده خود انتخاب نکردند. «حسین کلهر» مجری صدا و سیما که تا مرحله کارشناسی ارشد مهندسی عمران را در دانشگاههای خوب سراسری درس خوانده است مهمان مجله مهر بود تا در این رابطه از انتخابهای خود بگوید.
خبرگزاری مهرخبرگزاری مهرخبرگزاری مهر؛ گروه مجله:؛ گروه مجله:دانشگاهمجله مهرهیچ شناختی نداشتم
هیچ شناختی نداشتمهیچ شناختی نداشتمروزی که انتخاب رشته کردم هیچ شناختی نسبت به رشتهها نداشتم. بچه ۱۷ ساله آن زمان نمیدانست فرق مهندسی نرمافزار با سخت افزار یا مهندسی عمران چیست. مثلاً من فکر میکردم که اگر مهندسی هوا فضا بخوانم آخرش سر از ناسا درمیآورم. بر مبنای مشاهده و به جرات میگویم هنوز که هنوز است، بسیاری از خانواده ها تصور میکنند برای اینکه بچه شان خلبان شود باید برود در دانشگاه رشته مهندسی هوا فضا بخواند.
روزی که انتخاب رشته کردم هیچ شناختی نسبت به رشتهها نداشتم. بچه ۱۷ ساله آن زمان نمیدانست فرق مهندسی نرمافزار با سخت افزار یا مهندسی عمران چیست. مثلاً من فکر میکردم که اگر مهندسی هوا فضا بخوانم آخرش سر از ناسا درمیآورم. بر مبنای مشاهده و به جرات میگویم هنوز که هنوز است، بسیاری از خانواده ها تصور میکنند برای اینکه بچه شان خلبان شود باید برود در دانشگاه رشته مهندسی هوا فضا بخواند.اسیر جو
اسیر جواسیر جواسیر جوخیلی از هم نسلان ما اسیر تفکری شدند که خیال میکرد مهندس عمران الزاماً بساز و بفروش خواهد شد. سالی که من کنکور دادم مهندسی عمران به معنای طراحی و اجرا ساختمان هنوز روی بورس بود. آن زمان بچهها که چه عرض کنم بزرگترها هم فرق بساز و بفروش را با مهندس عمران نمیدانستند. تا آخرین روزهای تحصیل هم هنوز معلوم نبود سطح درآمد بچههای عمران قرار است همین باقی بماند یا نه. اتفاقی که الان برای رشتههای پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی دارد میافتد. شما وارد هر کوچهای میشوید، دو داروخانه و یکی دوتا دندانپزشکی میبینید. اگر میخواستم بهتر انتخاب رشته کنم، در کنار علاقهام کمی روی آیندهپژوهی هم زمان میگذاشتم و در مورد آینده شغلی رشتهها بیشتر بررسی میکردم. از خودم میپرسیدم: «اگر روزی که حدود ۲۵ سالم شده و از دانشگاه فارغالتحصیل شدم، قرار است چه شود؟ این رشته ای که الان برایش سر و دست میشکنیم، ده سال دیگر بازار کار دارد یا رفته است قاطی باقالی ها؟»
خیلی از هم نسلان ما اسیر تفکری شدند که خیال میکرد مهندس عمران الزاماً بساز و بفروش خواهد شد. سالی که من کنکور دادم مهندسی عمران به معنای طراحی و اجرا ساختمان هنوز روی بورس بود. آن زمان بچهها که چه عرض کنم بزرگترها هم فرق بساز و بفروش را با مهندس عمران نمیدانستند. تا آخرین روزهای تحصیل هم هنوز معلوم نبود سطح درآمد بچههای عمران قرار است همین باقی بماند یا نه. اتفاقی که الان برای رشتههای پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی دارد میافتد. شما وارد هر کوچهای میشوید، دو داروخانه و یکی دوتا دندانپزشکی میبینید. اگر میخواستم بهتر انتخاب رشته کنم، در کنار علاقهام کمی روی آیندهپژوهی هم زمان میگذاشتم و در مورد آینده شغلی رشتهها بیشتر بررسی میکردم. از خودم میپرسیدم: «اگر روزی که حدود ۲۵ سالم شده و از دانشگاه فارغالتحصیل شدم، قرار است چه شود؟ این رشته ای که الان برایش سر و دست میشکنیم، ده سال دیگر بازار کار دارد یا رفته است قاطی باقالی ها؟»فقط رسانه
فقط رسانهفقط رسانهالان فقط روی رسانه متمرکز هستم. این رسانه یک بار قالب اجرا به خود میگیرد. یک بار قالب مشاوره رسانهای و یک بار هم انجام پروژههای رسانهای. با رشته تحصیلیام اصلاً ارتباطی ندارد در حدی که مرتبطترین کار این روزهای من با عمران این است که یک کار رسانهای برای یک پروژه عمرانی انجام دهم.
الان فقط روی رسانه متمرکز هستم. این رسانه یک بار قالب اجرا به خود میگیرد. یک بار قالب مشاوره رسانهای و یک بار هم انجام پروژههای رسانهای. با رشته تحصیلیام اصلاً ارتباطی ندارد در حدی که مرتبطترین کار این روزهای من با عمران این است که یک کار رسانهای برای یک پروژه عمرانی انجام دهم.هوش مصنوعی انقدر با سرعت پیش میرود که تعداد زیادی مهندس و راننده و پزشک در حال حذف شدن هستند. از این لحاظ شغل ما خوب است چون فعلاً هوش مصنوعی مشاغل خلاق را به صورت جدی تهدید نمیکند.
هوش مصنوعی انقدر با سرعت پیش میرود که تعداد زیادی مهندس و راننده و پزشک در حال حذف شدن هستند. از این لحاظ شغل ما خوب است چون فعلاً هوش مصنوعی مشاغل خلاق را به صورت جدی تهدید نمیکند.دایی ۶۰ ساله
دایی ۶۰ سالهدایی ۶۰ سالهکنکور را که دادم و رتبهها آمد، باید انتخاب رشته میکردم. یک دایی دارم که متولد ۱۳۱۸ است و خودش جزو آدمهای موفق حوزه مهندسی است. ایشان برای من انتخاب رشته کردند. نمیدانم چرا تغییر ابزار و بازار کار را در نظر نگرفتند و روی این عقیده پافشاری میکردند که رشته ای که در سال ۵۶ کارش سکه بوده است در سال ۹۶ هم همانقدر مشتری دارد.
کنکور را که دادم و رتبهها آمد، باید انتخاب رشته میکردم. یک دایی دارم که متولد ۱۳۱۸ است و خودش جزو آدمهای موفق حوزه مهندسی است. ایشان برای من انتخاب رشته کردند. نمیدانم چرا تغییر ابزار و بازار کار را در نظر نگرفتند و روی این عقیده پافشاری میکردند که رشته ای که در سال ۵۶ کارش سکه بوده است در سال ۹۶ هم همانقدر مشتری دارد.سال کنکور در مدرسه سمپاد (سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان) بودم. از بین کل بچههای هم دوره ما، تنها دو نفر به رشته تجربی علاقه داشتند و پزشکی هم قبول شدند و خواندند و موفق هم شدند، باقی بچهها اقبالشان به ریاضی بود. همه درگیر جو بودیم. الان هم همین است. بچه ها جوگیر میشوند و تجربی میخوانند.
سال کنکور در مدرسه سمپاد (سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان) بودم. از بین کل بچههای هم دوره ما، تنها دو نفر به رشته تجربی علاقه داشتند و پزشکی هم قبول شدند و خواندند و موفق هم شدند، باقی بچهها اقبالشان به ریاضی بود. همه درگیر جو بودیم. الان هم همین است. بچه ها جوگیر میشوند و تجربی میخوانند.خلاقیتی که نبود
خلاقیتی که نبودخلاقیتی که نبودخلاقیتی که نبودترم سوم دانشگاه احساس کردم عمران با خلاقیت که ارزش محوری زندگی من است اشتراکی ندارد. آنجا بود که «ای کاش» هایم آغاز شد. با خودم گفتم ای کاش در دبستان، راهنمایی یا دبیرستان یکی این را میفهمید. من آن روز با خودم تصور کردم که اگر یک کارآگاه خصوصی میشدم اتفاق خوبی برایم بود. دوست داشتم هرروز برایم اتفاق جدیدی رخ دهد که در عمران این اتفاق برایم نمیافتاد. علاقمندی خودم را با آزمون و خطا درآوردم. بعداً فهمیدم که تمام کارهایی که دوستشان ندارم یک وجه اشتراک دارند، آنهم اینکه خلاقیت ندارند. همان اول که فهمیدم از عمران خوشم نمیآید، رفتم معلم کنکور شدم. باز دیدم خوشم نمیآید و بعد چیز دیگر. چیز دیگر.. دیدم یکنواختند، پیش رونده نیستند و.. بعد دیدم دو سه ارزش جدی در زندگی من وجود دارد که باید به آنها توجه کنم. ننشستم زل بزنم به یک گوشه و مراقبه کنم که ببینم ارزش های زندگی من چه هستند. بلکه با انواع شغل ها کشتی گرفتم تا بفهمم از چه چیزهایی خوشم نمیآید بعد تازه توانستم اشتراک چیزهایی که دوست نداشتم را درآورم.
ترم سوم دانشگاه احساس کردم عمران با خلاقیت که ارزش محوری زندگی من است اشتراکی ندارد. آنجا بود که «ای کاش» هایم آغاز شد. با خودم گفتم ای کاش در دبستان، راهنمایی یا دبیرستان یکی این را میفهمید. من آن روز با خودم تصور کردم که اگر یک کارآگاه خصوصی میشدم اتفاق خوبی برایم بود. دوست داشتم هرروز برایم اتفاق جدیدی رخ دهد که در عمران این اتفاق برایم نمیافتاد. علاقمندی خودم را با آزمون و خطا درآوردم. بعداً فهمیدم که تمام کارهایی که دوستشان ندارم یک وجه اشتراک دارند، آنهم اینکه خلاقیت ندارند. همان اول که فهمیدم از عمران خوشم نمیآید، رفتم معلم کنکور شدم. باز دیدم خوشم نمیآید و بعد چیز دیگر. چیز دیگر.. دیدم یکنواختند، پیش رونده نیستند و.. بعد دیدم دو سه ارزش جدی در زندگی من وجود دارد که باید به آنها توجه کنم. ننشستم زل بزنم به یک گوشه و مراقبه کنم که ببینم ارزش های زندگی من چه هستند. بلکه با انواع شغل ها کشتی گرفتم تا بفهمم از چه چیزهایی خوشم نمیآید بعد تازه توانستم اشتراک چیزهایی که دوست نداشتم را درآورم.ورودبه رسانه
ورودبه رسانهورودبه رسانهورودبه رسانههمان سالهایی که فهمیدم به عمران علاقه ندارم با یکی از دوستانم اتفاقی به همشهری جوان رفتم. به سردبیر گفتم: «میشود من چیزی برای تان بنویسم منتشر کنید؟» اولین گزارش در کمال ناباوری روی جلد رفت. به من چسبید. سه سال همشهری بودم و بعد به خاطر علاقه به تلویزیون در دفتر یک تهیه کننده نامردی که این روزها به خاک سیاه نشسته است مشغول به کار شدم. سال ۹۰ بود. برنامه موفق نشد. پول بدی نمیگرفتم اما خروجی مورد نظر من را نداشت. بعد از یک سال و نیم کار را رها کردم، به اندازه یک پراید پولم را خورده بودند، برنامه هم به آنتن نرسیده بود و خانواده هم متلک می انداختند که این یک سال و نیم را میتوانستی بروی در عمران یک اتفاقی رقم بزنی. خلاصه خاطره خوبی برایم نماند. کنکور ارشد را هم عقب انداخته بودم و حالم گرفته بود.. احسان علیخانی برای نویسندگی ماهعسل مرا دعوت کرد. همینطوری که نق میزدم به احسان گفتم فامیل هایمان فکر میکنند چون من در تلویزیون کار می کنم حتماً باید تصویرم را نشان دهد. نویسنده و کارگردان اینها توی کتشان نمیرود. یعنی حتماً باید تلویزیون مرا نشان دهد. به بچههای آیتم سپرد که در بخش های مستند گزارشی یک جوری از تصویر حسین استفاده کنید که فک و فامیل خیالشان راحت شود. بعد از ماه عسل رفتم شبکه دو اجرا کردم و همین باب شد برای اجراهای بعد. تا رادیو هفت که کمی برایم تفاوت داشت. بعد از آن من در تلویزیون حضورهای کوچک داشتم ولی موفق.
همان سالهایی که فهمیدم به عمران علاقه ندارم با یکی از دوستانم اتفاقی به همشهری جوان رفتم. به سردبیر گفتم: «میشود من چیزی برای تان بنویسم منتشر کنید؟» اولین گزارش در کمال ناباوری روی جلد رفت. به من چسبید. سه سال همشهری بودم و بعد به خاطر علاقه به تلویزیون در دفتر یک تهیه کننده نامردی که این روزها به خاک سیاه نشسته است مشغول به کار شدم. سال ۹۰ بود. برنامه موفق نشد. پول بدی نمیگرفتم اما خروجی مورد نظر من را نداشت. بعد از یک سال و نیم کار را رها کردم، به اندازه یک پراید پولم را خورده بودند، برنامه هم به آنتن نرسیده بود و خانواده هم متلک می انداختند که این یک سال و نیم را میتوانستی بروی در عمران یک اتفاقی رقم بزنی. خلاصه خاطره خوبی برایم نماند. کنکور ارشد را هم عقب انداخته بودم و حالم گرفته بود.. احسان علیخانی برای نویسندگی ماهعسل مرا دعوت کرد. همینطوری که نق میزدم به احسان گفتم فامیل هایمان فکر میکنند چون من در تلویزیون کار می کنم حتماً باید تصویرم را نشان دهد. نویسنده و کارگردان اینها توی کتشان نمیرود. یعنی حتماً باید تلویزیون مرا نشان دهد. به بچههای آیتم سپرد که در بخش های مستند گزارشی یک جوری از تصویر حسین استفاده کنید که فک و فامیل خیالشان راحت شود. بعد از ماه عسل رفتم شبکه دو اجرا کردم و همین باب شد برای اجراهای بعد. تا رادیو هفت که کمی برایم تفاوت داشت. بعد از آن من در تلویزیون حضورهای کوچک داشتم ولی موفق.دانشگاه رفتن خوب است؟
دانشگاه رفتن خوب است؟دانشگاه رفتن خوب است؟دانشگاه رفتن خوب است؟در مورد رفتن دانشگاه بگویم: «دانشگاه باید برویم. ولی باید بدانیم که قرار نیست در دانشگاه اتفاق خیلی خاصی بیافتد.آدم در دانشگاه تفکر منطقی را یاد میگیرد. همین که در دانشگاه بروی برای زندگی مدل سازی یاد بگیری خوب است. در دانشگاه تمرینهای پرشکست زندگی را یاد میگیری. در کنارش یک لیسانس هم میدهند. اما باید بدانیم که این ۲۰% ماجراست. نه همهاش! به نظرمن دانشگاه محل تجربههای کوچک و پرشکست است که خودش تجربه مهمی است. سفرهای کوچک، کسب و کارهای کوچک. حتی شکستهای عاطفی و.. رفتن به دانشگاه با این دید به نظرم لازم است.
در مورد رفتن دانشگاه بگویم: «دانشگاه باید برویم. ولی باید بدانیم که قرار نیست در دانشگاه اتفاق خیلی خاصی بیافتد.آدم در دانشگاه تفکر منطقی را یاد میگیرد. همین که در دانشگاه بروی برای زندگی مدل سازی یاد بگیری خوب است. در دانشگاه تمرینهای پرشکست زندگی را یاد میگیری. در کنارش یک لیسانس هم میدهند. اما باید بدانیم که این ۲۰% ماجراست. نه همهاش! به نظرمن دانشگاه محل تجربههای کوچک و پرشکست است که خودش تجربه مهمی است. سفرهای کوچک، کسب و کارهای کوچک. حتی شکستهای عاطفی و.. رفتن به دانشگاه با این دید به نظرم لازم است.فضای دانشگاه تاثیری در تغییر رشته دارد؟
فضای دانشگاه تاثیری در تغییر رشته دارد؟فضای دانشگاه تاثیری در تغییر رشته دارد؟فضای دانشگاه تاثیری در تغییر رشته دارد؟یک موضوعی که دارد این است که بچههای ورودی دانشگاههای خوب اغلب از هوش عمومی خوبی برخوردارند. مخصوصاً امثال ما که از شهرستان میآییم یکهو داریم با گزینههای زیادی مواجه میشویم. به همین دلیل در اغلب انتخابها موفق خواهیم شد. باورود به دانشگاه فضا را میسنجیم و برای ادامه مسیر انتخاب بهتری انجام می دهیم. همین می شود که بچههای دانشگاههای خوب در ادامه مسیرشان رشته متفاوتی را میخوانند.
یک موضوعی که دارد این است که بچههای ورودی دانشگاههای خوب اغلب از هوش عمومی خوبی برخوردارند. مخصوصاً امثال ما که از شهرستان میآییم یکهو داریم با گزینههای زیادی مواجه میشویم. به همین دلیل در اغلب انتخابها موفق خواهیم شد. باورود به دانشگاه فضا را میسنجیم و برای ادامه مسیر انتخاب بهتری انجام می دهیم. همین می شود که بچههای دانشگاههای خوب در ادامه مسیرشان رشته متفاوتی را میخوانند.
شناسه خبر: 558372