نیوز سیتی!
27 خرداد 1401 - 00:01

حتماً شما هم دیده‌اید؛ مزاحمت اخلاقی دست‌فروشان در مترو

تهران - ایرنا - داستان بر سر تردد در مترو تهران است؛ شهروندان و مسافران تهرانی که هر روز از خطوط مترو تهران بهره‌مند می‌شوند و در کنار شلوغی و انبوه مسافران، با مزاحمت‌های اخلاقی دست‌فروشان نیز دست‌به‌گریبان هستند. گزارش پیش‌رو بر سر مترو تهران و مشاهدات مسافران است؛ مشاهداتی که ممکن است برای شما نیز آشنا باشد؛ شلوغی و ازدحام مسافران از یک سو و مزاحمت‌هایی اخلاقی که حضور دست‌فروشان برای شهروندان ایجاد می‌کند، از سوی دیگر تردد با مترو را سخت و رنج‌آور کرده است. دست‌فروشان مترو دیگر جزو اصلی مترو شده‌اند و خود را محق می‌دانند که با دادوفریاد حقوق مسافران را تضییع کنند؛ مسافران در مترو با صحنه‌هایی مواجه می‌شوند که نمونه‌های آن کم‌نظیر و یا شاید در نوع خود بی‌نظیر باشد؛ هرچند قضاوت درباره دلیل دست‌فروشی در مترو کار دشواری است اما اینکه واگن مترو با حضور مسافران و شهروندان جای دست‌فروشی نیست، بر کسی پوشیده نیست. مشاهدات زیر تنها برش‌ها و بخش‌های کوتاهی از حضور خبرنگار ایرنا در مترو است؛ مشاهداتی که حتماً برای شما نیز تکرار شده است و شما نیز در سفرهای بین‌شهری خود با مترو بخش‌هایی از آن را دیده‌اید. ساعت ۸ ایستگاه صادقیه، خط ۲ مترو تهران؛ قطار که می‌ایستد جمعیت زیادی در مقابل درهای ورودی قطار ایستاده‌اند تا سوار شوند، در که باز می‌شود مسافران فشار زیادی را تحمل می‌کنند تا وارد شوند و به سمت صندلی‌ها هجوم می‌آورند؛ چند خانم و آقا با اجناسی در دست نیز در بین جمعیت درون واگن دیده می‌شوند؛ یک‌به‌یک شروع می‌کنند به تبلیغ کالای خود؛ مسافر کنار دستی‌ام می‌گوید، لطفاً اگر حواستان بود ایستگاه امام علی را به من یادآوری کنید، آن‌قدر سروصدای دست‌فروشان زیاد است که نگران جاماندن هستم! ساعت ۹:۲۵ ایستگاه میرداماد، خط یک مترو تهران، مرد جوانی از وسط جمعیت بانوان ایستاده در واگن، ببخشید گویان خود و استندی که به همراه دارد را به قسمت مرکزی واگن می‌رساند؛ برخی مسافران خود را جمع‌وجور می‌کنند تا او بتواند بایستد و اجناس خود را بفروشد؛ همه مسافران ساکت هستند، بااین‌حال با صدای بلند توجه مسافران را به خود جلب می‌کند؛ می‌گوید: «کابلِ شارژر، هندزفری، محافظ گوشی و ...» دارد؛ مسافران فقط نگاه می‌کنند،   از اینکه کسی نمی‌خرد، ناراحت می‌شود و با لحن و ادبیاتی طلبکارانه می‌گوید: «چرا نمی‌خرید؟ برم دزدی کنم خوب است!؟» صدای خانم معلم بازنشسته‌ای در بین جمعیت به نشانه اعتراض بلند می‌شود؛ می‌گوید پس من هم که بازنشسته آموزش‌وپرورش هستم، باید با این ادبیات صحبت کنم و بروم دزدی!؟ ساعت ۱۰:۱۵ ایستگاه قائم خط ۳ مترو تهران، خانمی با چمدانی بزرگ وارد واگن می‌شود؛ دسته‌ای برس مو در دست دارد و چمدان نیز پر از برس است؛ می‌خواهد نشکن بودن برس را تبلیغ کند که چندین ضربه محکم به میله‌های واگن می‌زند؛ صدای زیادی تولید می‌شود؛ یکی از مسافران سرش را تکان می‌دهد، به فروشنده می‌گوید آرام‌تر هم می‌توانید تبلیغ کند؛ همین جمله کافی است تا فروشنده تمام سختی‌های زندگی را بر سر این مسافر خالی کند. ساعت ۱۲:۱۰ایستگاه شهید کلاه‌دوز؛ خط ۴  مترو تهران؛ پسرِ جوانی وارد واگن می‌شود، استند جوراب در دست دارد؛ در حین حرکت یک جوراب به کف واگن می‌افتد، می خواهد جوراب را بردارد که سروصدای مسافری که نشسته است بلند می‌شود؛ گویا پسر جوان هنگام برداشتن جوراب، ضربه محکمی به‌پای مسافر زن نشسته روی صندلی واگن زده است؛ عذرخواهی می‌کند اما از نظر مسافر این عذرخواهی بی‌فایده است! ساعت ۱۳:۳۰ ایستگاه میدان محمدیه، خط یک مترو تهران؛ درِ واگن که بسته می‌شود سروصدا بلند می‌شود همه خانم‌ها به سمت صدا توجه می‌کنند، مردی که کیسه‌های فریزری و سفره یک‌بارمصرف می‌فروشد، با الفاظ نامناسب همکار دیگرش را که جنس مشابه دارد، توبیخ می‌کند که چرا وارد این واگن شده است؛ می‌گوید: «مگر ندیدی که من وارد شدم، تو دیگر چرا آمدی!؟» با پادرمیانی خانم مسافری که هر دو را به صلوات فرستادن امر می‌کند، قائله ختم می شود و رضایت می‌دهند که به فرموده بزرگان «هرکسی روزی خود را بخورد». ساعت ۱۶ ایستگاه قائم، خط  ۳ مترو تهران؛ در یکی از ایستگاه‌ها پیرزنی که بسته‌های هل و زعفران می‌فروشد با چند فروشنده دیگر وارد واگن می‌شوند؛ به‌محض ورود می‌گوید: «خانم‌ها از من هم بخرید، به خدا بچه مریض دارم، همسرم پیر و بیکار است و ...»؛ فروشنده‌های جوانی که هر یک لوازم آرایشی و ... می‌فروشند با او همراهی می‌کنند و می‌گویند: «راست می‌گوید، ما چند سال است که او را می‌شناسیم باید از نوه‌های بیمارش نگهداری کند و خرج آنها را بدهد، کارت‌خوان هم داریم اگر نمی‌خواهید بخرید، حداقل کمکش کنید!» ساعت ۱۸:۱۵ ایستگاه دروازه دولت؛ خط ۴ مترو تهران، قطار هنوز حرکت نکرده است که سروصدا بلند می‌شود؛ خانمی که سرِپا ایستاده می‌گوید «خدایا صبر بده!» در پاسخ به نگاه‌های دیگر مسافران می‌گوید فقط صبر الهی می‌تواند کمک کند تا این سروصداها را از سر صبح تحمل کنیم و به محل کار برسیم؛ او از اینکه مجبور است با مترو تردد کند، گلایه دارد؛ می‌گوید: «اوایل اوضاع بهتر بود اما الان هنوز قطار حرکت نکرده که فروشندگان زن و مرد واگن‌های بانوان را تسخیر می‌کنند و هر یک با سروصدای خود مطالباتی دارند و چیزی می‌فروشند»؛ مسافر دیگری که نشسته است، می‌گوید: «شهر صاحب ندارد». خانم جوانی که در کنار خبرنگار در مترو نشسته است، بدون اینکه بداند با یک خبرنگار صحبت می‌کند، می‌گوید: از دست فروشندگان مترو کلافه شده‌ایم، صدایمان هم به جایی نمی‌رسد، هر بار که مترو سوار می‌شوم از پلیس مترو می‌خواهم که فکری به حال مسافران بکند؛ یکی از مأموران پلیس در ایستگاه مترو امام خمینی در پاسخ به اعتراض من گفته است که حریف دست‌فروشان نمی‌شوند. اگر شما یا یکی از اعضای خانواده‌تان مسافر مترو باشید، این ادبیات و مزاحمت‌های دست‌فروشان برایتان آشنا است، اما این موضوع و مزاحمت‌ها تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؛ تا چه زمانی مسافران مترو باید راویان و شاهدان مزاحمت‌ها باشند و دست‌فروشان با این مسافران خسته با الفاظ طلبکاران سخن بگویند و حق آنان را ضایع کنند؛ آیا مسافران مترو مسئول کسب‌وکار عده‌ای در جامعه هستند، یا مسئول بیکاری این قشر عظیم زنان و مردان دست‌فروش که هر یک، واگن مترو را برای خود به حجره و دکان رایگان تبدیل کرده‌اند. کدام نهاد به دست‌فروشان اجازه داده است که فضای مترو را به نفع خود و کسب‌وکارشان اشغال کنند و با سر و صدایشان آرامش را از حاضران سلب کنند؛   حق‌الناس واژه‌ای که بیشتر به شعار تبدیل شده است؛ دست‌فروشانی که گمان می‌کنند حقشان توسط دیگران! پایمال شده است، حق مسافران بی‌پناهی که چاره‌ای جز استفاده از مترو ندارند را نادیده می‌گیرند. فارغ از اینکه نوع پوشش و آرایش و پیرایش دست‌فروشان و اجناسی که تبلیغ می‌کنند، نشانی از فقر و نداری، ندارد اما حضورشان به مشکلی برای مسافران که هر یک با مشکلات بسیاری دست‌وپنجه نرم می‌کنند، ایجاد کرده است.
منبع: ایرنا
شناسه خبر: 388784

مهمترین اخبار ایران و جهان: