" مجمعین از قضا، جمهوری اسلامی به مثابه سازمان را ولو با اکراه میپذیرند، اما آن جمهوری اسلامیای که اصراری بر انقلاب اسلامی نداشته باشد و چندان از آرمانهایش؛ مثلا از استکبارستیزی سخن نگوید."
- اخبار سیاسی -گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم_ محسن سلگی، دانش آموخته دکتری علوم سیاسی: بیانیه اخیر مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم با این جمله که «در چهل و سومین سالروز پیروزی انقلاب، سخن گفتن از آن دشوار و ستایش از آن دشوارتر است»، آغاز شده است. اینها اگر عمق نظری و اندیشه انقلاب و امام راحل را درک می کردند و همدلی کافی با انقلاب و امام داشتند، چنین نومیدانه سخن نمیگفتند. برخی از ایشان همان ها هستند که زندگی و حیات امام را تجزیه کرده( امام قم و نجف و پاریس و تهران ) و خود را کمتر به امام تهران متمایل نشان میدهند و بعضا وفادار به امام پاریس می دانند. در حالی که مکتب امام خمینی یکپارچه است و نمیتوان آن را به شقوق متعارض تشقیق کرد.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم_ محسن سلگی، دانش آموخته دکتری علوم سیاسی:خبرگزاری تسنیمچرا با عصا؟/ یادداشت جعفر درونه در نقد بیانیه اخیر مجمع روحانیون مبارز
چرا با عصا؟/ یادداشت جعفر درونه در نقد بیانیه اخیر مجمع روحانیون مبارزیادداشت| نقدی ناصحانه بر یک بیانیه
یادداشت| نقدی ناصحانه بر یک بیانیهاز این جهت هر گونه تقطیع و تجزیه جفا به امام خمینی (ره) است. حتی کسانی که فقط بر فقه او یا به نحو یکجانبه بر فلسفه و عرفان او تأکید دارند، راه خطایی می روند. امام یک منظومه منسجم و تجزیه ناپذیر و تقلیل ناپذیر است. در حالی که تقطیع زمانی امام چنانکه اشاره شد، بس خطرناکتر از تجزیه نظری ایشان است. اغلب این جریان دیگر دلشان با انقلاب و با این حرکت مردمی نیست و چنانکه پیداست، هم از اسلامیت و هم جمهوریت آن دور شده اند.
نکته عجیبتر در این بیانیه آن است که صادرکنندگان حتی از تعریض به ساختار فعلی فرارفته و متعرض انقلاب شده اند. در حالی که در جمهوری اسلامی، مکانیزم نقد آن نیز نهفته است و می توان بر اساس ظرفیت های فکری و افق وسیعی که پیش چشم ما می نهد، نقدهایی به آن وارد کرد. این منشأ امید و امکان تغییر درونی اما تغییر در جهت کمال و نه استحاله است. تغییر در جهت وفاداری به رخداد آغازین و میثاق اولیه است. چنانکه سایر نظامات سیاسی دنیا نیز چنین اند. البته در ایده انقلاب اسلامی، امکان نقد و وفاداری هر دو حتی بیشتر از سایر نظام های سیاسی است.
به نظر میرسد در وضع امروز ما جدی ترین و مهمترین کار حمایت فراشعاری، منتظم، عملی و نظری از جمهوری اسلامی است که این خود مقتضی ارائه راه حلهای مشخص است اما افسوس که ایستادن در موضع تقطیعی و مقطعی و موسمی مشکل خیلی از طرفداران و منتقدان نظام است.
پیداست که از نقد نمیتوان و نباید چشم پوشید، اما نقد باید با حمایت همراه باشد. چه نقدْ تنها یک امکان نیست بلکه ضرورت است. اما نقد با نق زدن فرق دارد و چون بدیلانه است؛ عینیت و صراحت و انسجام و دقت دارد.
حوزه و روحانیت میتواند و می بایست به عنوان مهمترین حامی نظام اسلامی همزمان جدی ترین منتقد برخی رویه ها و مشکلات باشد. اما پذیرفته نیست اگر بخشی از روحانیون و حوزویان آن هم در قالب یک سازمان، حق و انصاف را به هوای اینکه وجاهت مستقل و انتقادی پیدا کند، پایمال کند. چه اگر چنین کند از سوی بسیاری طرفداران وحتی مخالفان و منتقدان نظام متهم به تزویر می شود و از دیگر سو، کارکرد ایجابی و عمل گرایانه خود را از دست داده و توان درک موقعیت مند(مکان، فضا و زمان) آن رو به افول میرود و دچار سردرگمی و انفعال بیشتر می شود که می توان آثار این وضع را در همان دو خط نخست بیانیه دید.
شاید منشأ و انگیزه آن دو خط در بیانیه این باشد که مجمعین از قضا، جمهوری اسلامی به مثابه سازمان را ولو با اکراه میپذیرند، اما آن جمهوری اسلامیای که اصراری بر انقلاب اسلامی نداشته باشد و چندان از آرمانهایش؛ مثلا از استکبارستیزی سخن نگوید. قابل انکار نیست برخورد اغلب اینها با ولایت فقیه نیز نهایتاً برخوردی قانونی است و چندان مهری به آن ندارند. محتمل است برخی از آنها چنین موضع و ایستاری نسبت به نظام نیز داشته باشند.
این البته تحلیلی مبتنی بر شان صادرکنندگان بیانیه است. چه این دو تشکیلات از جایگاهی رسمی و حقوقی آن هم در عرصه عمومی بیانیه صادر کردهاند. همین سخن را اگر کسی در منزل بگوید، معنای آن متفاوت است و نمیتوان چندان او را ملامت کرد. در سیاست بیش از هر عرصه دیگری، سابقه و سیاق گوینده در معنایابی اثر می گذارد و به هر روی عزل نظر از نیت نگارندگان بیانیه، باید به این امر در اینجا التفات خاص می داشتند.
انتهای پیام/
شناسه خبر: 37401