تهران- ایرنا- روزنامه همدلی در یادداشتی نوشت: در بادی سخن لازم است مراد و منظور خود را از مسئولیت و عهدهداری روشن سازم و بیان کنم. غرض از مسؤولیت قبول عهد و پیمان و عهدهداری و ضمانت و ضمان است.
در ادامه یادداشت ۲۱ اسفند روزنامه همدلی به قلم محمدعلی نویدی مدرس دانشگاه میخوانیم: در بادی سخن لازم است مراد و منظور خود را از مسئولیت و عهدهداری روشن سازم و بیان کنم. غرض از مسؤولیت قبول عهد و پیمان و عهدهداری و ضمانت و ضمان است. به گمان بنده، مسؤولیت را میتوان در سطح کلان و اصلی، به دو قسم منقسم نمود: ۱- مسئولیتهای اولیه یا ذاتی و فطری. این قسم مسئولیتپذیری انسان به تکوین و نوع خلقت انسان برمیگردد؛ یعنی، انسان از آن حیث که انسان است، مسئول است، آدمی ازآنجهت که آدم است، مسئولیتپذیر است. مسئولیتهای اخلاقی، وجدانی و طبیعی و انسانی و معطوف به انسانیت، از قبیل میباشند. مثل مسئولیت مادر بودن، مسئولیت همدردی با همنوعان، مسؤولیت آگاهی بخشی، مسئولیت سلامت جسم و جان و مسؤولیت در قبال محیطزیست و طبیعت و جامعه.
در ادامه یادداشت ۲۱ اسفند روزنامه همدلی به قلم محمدعلی نویدی مدرس دانشگاه میخوانیم:۲- مسئولیتهای ثانوی یا قراردادی و پیمانی. مراد مسئولیتهای مبتنی بر قرارداد و ضمانتهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و تجاری و معاملات و امور اعتباری. مثل، مسئولیتپذیری در مورد اداره یک شرکت یا مسئولیتپذیری یک فرد و کفالت و ضمانت او و مثل اکثر عهدها و عقود حقوقی و قضایی؛ بنابراین، فرق مسئولیتپذیری انسانی و ذاتی با مسئولیتپذیری قراردادی و پیمانی، در اصیلی بودن و اعتباری بودن است؛ یعنی، در مسئولیتهای اصیل و انسانی، اصل بر بقا و شأن و منزلت انسان و انسانیت است، مثل، جلوگیری از جنگ و خونریزی و کشتار انسانها و هم نوعان؛ و در مسئولیتهای اعتباری و ثانوی، قرارداد و پیمان چگونگی مسئولیتپذیری و عهدهداری را معین میکند. گویی، اولی از قانون تکوین و فطرت تبعیت میکند و دومی از قانون اجتماع و ارتباطات و تعاملات اجتماعی و بینالمللی.
نقد و نقد پژوهی به هر دو قسم مسئولیتپذیری معطوف است؛ زیرا نقد گرم کردن فضای علمی و گشودن افقهای آینده انسانی ست. بهعبارتدیگر، فضای سرد نقد و نقادی، موجب کوچک شدن و جمع گشتن مسئولیتپذیری و مسئولیتها میشود. نقد گشادگی در مسئولیت است؛ یعنی، اگر فضای نقد و پارادایم نقادی و سرمشق انتقاد مثبت و مؤثر «اثربخش» در فکر و ذهن افراد و جوامع جای نداشته باشد، ایفای مسئولیت بسی صعب و سخت خواهد بود. پس نقد پژوهی و مسئولیتپذیری ارتباط اثری و وجودی دارند. نقد امکان طلبها و تبیینهای قانعکننده را فراهم میکند و چنین امکانی به افزایش مسئولیتپذیری یاری میرساند، زیرا واهمه و ترس را مبدل به جرأت و شجاعت ایفای مسئولیت میکند. در واقع، با نقد و نقادی میدان مسئولیتپذیری بازتر و گشودهتر میشود، چون نقد و نقادی، جستوجوگری اندیشه ورزانه و اصلاحگرایانه است.
مغز انتقادگر اصیل، مخ موشکافانه و ذهن باریکبین و در ضمن منعطف است، چنین ذهنی هرگز سولفاته و منجمد نمیشود، زیرا خود را سؤال شده «مسئول» میداند؛ بنابراین، پرسیدن و پرسش شده با مسؤولیت و مسئولیتپذیری یکجا به هم میرسند و آن ساحت اثرمندی و انسانیت است. مغز فعال، مغز اندیشهورز و کوشاست. مثل مغز لاپلاس (۱۷۴۹-۱۸۲۷) و مغز دنی دیدرو، نقاد هنر و ادبیات. (۱۷۱۳-۱۷۸۴).
ریشه و بن و بنیاد مسئولیت انسانی در چند عامل اصلی است: یکم، انسان بودن که بیانش گذشت. دوم، مدنی بودن و تشکیل اجتماع دادن. سوم، دانش داشتن و آموزش دیدن. چهارم، ساختن آینده. پنجم، مدیون نسل گذشته و حال و آینده. ششم، برخاستن و کاستن از دردها و رنجهای فردی و جمعی. هفتم، گرهگشایی از معضلات و مسائل زندگی. هشتم، منشأیت اثر بودن.
حاصل سخن این است که نقد پژوهی و مسئولیتپذیری ریشه و اصل در انسانیت ما دارد؛ ما از ازل عهدمند و مسئول و اندیشهورز و نقاد، آفریده شدیم، گردوغبار دنیا و زخارف آن، گاهی موجب غفلت و جهالت و گرفتاری و فراموشی میشود؛ البته نقش آموزشوپرورش و خانواده و اجتماع و اقتصاد و فرهنگ و تنگی معیشت و لنگی زندگی را نباید فراموش کنیم. چنین است که مسئولیتپذیری کم رونق و کم سو و کم اثر میگردد. اینجاست که سوهان و صیقل نقد و نقد پژوهی ضرورت پیدا میکند تا آدمی را تذکر و تنبه دهد و یادآور عهد ازلی باشد.
شناسه خبر: 153001