نیوز سیتی!
31 اردیبهشت 1402 - 16:38

چیره شدن منطق بازار آزاد بر هنر/ از فائقه تا شب پره

در پی فروش بالای فیلم «فسیل» شماری بر نقد این موضوع پرداختند که شاید بر اساس نگاه سرمایه‌داری «هایک»ی ارزش کالا را بهای آن مشخص می‌کند و نه این که ارزش یک کالا ارج آن را مشخص می‌کند.

خبرگزاری فارس-گروه سینما: در پی فروش بالای فیلم «فسیل» شماری بر نقد این موضوع پرداختند که شاید بر اساس نگاه سرمایه‌داری هایکی ارزش کالا را بهای آن مشخص می‌کند و نه این که ارزش یک کالا ارج آن را مشخص می‌کند.

این شیوه نگاه به جهان کمینه دو خطر دارد: نخست کالایی سازی و کالا دیدن همه چیز و دوم ارزش‌ها را به تومان فروکاستن؛ در مورد فیلم «فسیل» نیز دوباره این دو موضع شکل گرفته است؛ شماری می‌گویند می‌فروشد پس خوب است، اما گروه دوم می‌گویند ارزش هنری یک اثر جدا از فروش آن است و در ارزش گذاری یک اثر ساختار، شکل و محتوای آن تعیین کننده است.

دیروز در همین باره سجاد نوروزی مدیر پردیس سینما آزادی در دفاع از این فیلم حکمی شگفت آور صادر کرد:«اساساً ساختن فیلمی که نمی‌تواند مخاطب جذب کند، اشتباه است.»

حتی در مهد سرمایه‌داری هار و جایی که سینما را صنعت می‌شمارند، یعنی هالیوود هم این قدر تند نمی‌روند و در کنار ساختن فیلم‌های به گفته شماری از تهیه‌کنندگان داخلی «بِرفوش» برای فیلم‌های استراتژیک و هنری‌شان احترام قائلند و بخشی از سودشان از فیلم‌های تجاری را صرف بخش هنری استراتژیک‌شان می‌کنند.

مارتین اسکورسیزی یکی از معتبرترین فیلمسازهای تاریخ سینمای امریکا (پنج فیلم او از در فهرست آثار ملی(امریکا) ثبت شده‌است) از رکورد داران شکست در گیشه است و بیش‌تر فیلم‌هایش حتی هزینه ساختشان را باز نمی‌گردانند.


صحنه‌ای از فیلم «سلطان کمدی» شکست خورده در گیشه اما ماندگار در نقد رسانه‌های آمریکا

به عنوان نمونه فیلم سلطان کمدی(۱۹۸۲،که بار ها از سیمای ملی خودمان هم پخش شده)؛‌ با حضور ابر ستاره‌هایی مانند رابرت دنیرو(در جریان هنری) و جری لوئیس(در سینمای تجاری) با بودجه‌ی ۱۹ میلیون دلاری ساخته شد، اما در گیشه به فروش ۲.۵ میلیون دلاری رسید. 

نیمی از فروش فیلم برای سینمادار و بخشی دیگر هم برای پخش کننده و تبلیغات است یعنی کمپانی سازنده تنها ۱ میلیون دلار از ۱۹ میلیون دلاری که هزینه کرده بود را توانست بازگرداند؛ با منطق تجاری و کالایی، اسکورسیزی دیگر نباید فیلم می‌ساخت!

سجاد نوروزی در ادامه دفاعش از فیلم فسیل پا را فراتر گذاشته و منتقدان فیلم را حسود می‌خواند:«از تمام ایرادات سینمای ایران در تولید چشم‌پوشی می‌شود و صرفاً وقتی فیلمی پرفروش می‌شود شاخک‌های حسادت بقیه تحریک می‌شود و تولید تئوری می‌کنند.»

*حسادت به چه چیزی و چه کسی؟ و تولید تئوری!

تئودور آدرنو(تئوریسین چپ آلمانی) از یک سو و شهید آوینی(مهم ترین تئوریسین هنر انقلابی) از دگر سو که مخالف کالایی شدن هنر و تجاری شدن  همه چیز بودند به فیلم‌‍هایی چون فسیل و فروش آن حسادت می‌کردند؟

نقد شهید آوینی بر ریاکاری فیلمفارسی‌ها

خطر این رویکرد و این نگاه این است که می توان آرام آرام آنچنان فروش را ارزش شمرد و تعداد مخاطبان را اصل، که چند سال پیش یکی از مجلات مدعی روشنفکری نوشت: «نوشته‌‌ی زیر به دفاعی صادقانه از ارزش هنری آثار «مانکن»ها نه به مثابه «پدیده» بلکه در مقام هنرمندان یک وضعیت می‌پردازد.»

این نگاه همیشه به اسم دفاع از مردم و پسندشان به تطهیر ابتذال و سخافت می‌رسد و توجیه هرگونه سطحی‌نگری و دوری از هنر ناب و اصیل‌‌.

بر اساس نگاه مدیر سینما آزادی، پرفروش‌ترین فیلم پیشاانقلاب ایران، از نظر فروش ریالی «در امتداد شب» بود که در سال ۱۳۵۶ چهارمیلیون میلیون و ۶۰۰ هزار تومان فروخت. در واقع فروش فیلم در امتداد شب به واسطه نمایش برهنگی چهره‌هایی بود که در آن بازی می‌کردند.


فیلم گاو اثر داریوش مهرجویی. فیلمی کم مخاطب اما با مفاهیم انسانی و عمیق

یعنی نزدیک یک میلیون و ۲۰۰ هزار تماشاگر برای دیدن این فیلم که بلیتش حدود ۴ تومان بوده، به سینما رفتند با جمعیتی نزدیک به یک سوم امروز ایران، از سوی دیگر فیلم گاو داریوش مهرجویی که امام خمینی(ره) آن را تایید کردند [فیلم «گاو» آموزنده بود] تنها در یک سینما نمایش داده شد. اگر تئوری فروش و تعداد مخاطب را به عنوان تنها شاخص آثار هنری در نظر گرفت باید فیلم هایی چون «گاو» را رها کرد و دوید پشت «در امتداد شب» و به واقع در تاریکی و سیاهی شب فرو رفت. 


فیلم فسیل و الگوی ساختاری محتوایی‌اش

حرف آخر اینکه به نظر می‌رسد سینمادارهای کشور بیش از آنکه رویکرد فرهنگی به موضوع هنر داشته باشند نگاه تجاری دارند. طرز تفکر مبتنی بر «فروش بیشتر» و اشتباه گرفتن سینماها با رستوران و مگامال رویکردی است که نئولیبرالیسم وطنی آن را برساخته است. رویکردی که جز فروش بیشتر به هر قیمتی هیچ رویکرد دیگری را برنمی‌تابد و حتی بدان می‌تازد.

روزگاری مجید مجیدی به سال ۱۳۷۹ گفته بود:«گوش بداریم که صدای پای ابتذال به راحتی به گوش می‌رسد. آن چه روزگاری به درست یا به غلط با واژه‌ فیلمفارسی می‌خواندیمش، ‌دوباره سر و گوشی می‌جنباند، تابلوهای رنگارنگی که فقط در کار فریب چشم‌هایند و با اندیشه و آگاهی بیگانه‌اند، دوباره در سر چهارراه‌ها حاضر می‌شوند. ترانه‌خوانی‌های کوچه و بازاری، عشق‌های کاغذی و لحن‌های کلاه مخملی دوباره در فیلم‌ها ظاهر می‌شوند.»

تیزر فیلم «فسیل» که کپی برابر اصل تیز فیلم‌هایی است که از روی آن‌ها ساخته شده است. طنین صدای مجید مجیدی را اینجا به روشنی می‌تواند شنید. مجیدی گفته بود: «دوباره در سر چهارراه‌ها حاضر می‌شوند. ترانه‌خوانی‌های کوچه و بازاری، عشق‌های کاغذی و لحن‌های کلاه مخملی دوباره در فیلم‌ها ظاهر می‌شوند.»

امروز باید گفت ما داریم ابتذال را در سینمای ایران می‌بینیم و مهم‌تر از آن دفاع از آن را! هرچند شاید مجید مجیدی هم خدای ناکرده شاخک داشته و حسود بوده است!

پایان پیام/

منبع: فارس
شناسه خبر: 1228353

مهمترین اخبار ایران و جهان: