روایت بهمن ۱۳۵۷ روایت روزهای آمیخته با اشک و لبخند است، روزهایی که مردم به امید دیدار «روحالله» تا پای جان ایستادند و با ایستادگی خود اتفاقات درخشانی را در تاریخ رقم زدند و در ادامه سلسله روایتهای بهمن ۱۳۵۷ به روز بیستویکم رسیدهایم.
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، ساعت حوالی ۹ صبح روز ۲۱ بهمن را نشان میدهد که تصمیم میگیرم از مدرسه علوی بیرون بیایم و سری به خیابانهای اطراف بزنم؛ حدود ساعت ۱٠ به یکی از اسلحهخانههای نیروی هوایی میرسم اما انگار شرایط عادی نیست و میبینم که برخی از مردم اسلحه بهدست از آنجا خارج میشوند، کمی که پرسوجو میکنم میفهمم که به همت مردم و کمک همافران اسلحهخانه فتح شده و مردمی که تا امروز با دست خالی جلوی گارد شاهنشاهی ایستاده بودند حالا سلاح به دست میگیرند؛ حال و هوای عجیبی بر شهر حاکم است؛ مردم دسته دسته به خیابانها آمده و به یاری آسیب دیدگان میشتابند.
تهران امروز با تهران روزهای قبل فرق دارد و انگار تبدیل به میدان جنگ شده، کلانتریها و مراکز انتظامی یکی پس از دیگری به کنترل مردم درمیآید و افراد نیروی هوایی با کمک مردم مسلح حلقه محاصره گارد را میشکنند و آنها را عقب میرانند.
حوالی ظهر به پناهگاهم یعنی مدرسه علوی پناه میبرم و میشنوم که فرماندار نظامی تهران در اعلامیهای، ساعت منع عبور و مرور را تا ساعت ۱۲ ظهر افزایش داد یعنی مردم تنها از ساعت ۱۲ ظهر تا ۴:۳۰ بعدازظهر اجازه خروج از منازل خود را دارند ولی با چشم دیدم که حضرت امام(ره) با همان صلابت همیشگی این حکم را ملغی اعلام کردند و گفتند: اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند؛ اخطار میکنم که اگر دست از این برادرکشی بر ندارند و لشکر گارد به محل خودش برنگردد تصمیم آخر خود را به امید خدا میگیرم.
قبل از دستور امام(ره) آیتالله طالقانی اعلام کرده بود که همه طبق فرمان حکومت عمل کنند اما با این سخن شرایط تغییر پیدا میکند؛ همان ساعتها بود که آیتالله طالقانی به مدرسه آمد و از شرایط موجود ابراز نگرانی کرد اما امام(ره) پاسخی به او میدهد که قطعا در تاریخ ماندنگار خواهد شد، ایشان بیان کردند اگر دستور را از جایی دیگر گرفته باشم چه میگویی و بعد از این صحبت بود که آیتالله طالقانی آرام اما متفکر از اتاق خارج میشود.
پس از این دستور نمیتوانم آرام بنشینم و وقتی به خیابانها قدم میگذارم، میبینم که شجاعت و هیجان در چشم مردم موج میزند؛ اینجا حضور زن و مرد، پیر و جوان را میبینی و گویی تمام شهر با این فرمان تاریخی به خیابانها آمدهاند.
میدانم که این شرایط تنها منحصر به تهران نیست و وقتی توانستم با خانواده ارتباطی برقرار کنم، متوجه شدم که در اصفهان هم کلانتریها و مراکز نظامی داخل شهر تسلیم شده و مراکز نظامی بهدست نظامیان هوادار انقلاب افتاده است.
آخرین سنگرهای رژیم شاه که سقوط کرد
حسینعلی زمانی یکی از افرادی است که ۲۱ بهمن را در اصفهان گذرانده و شرایط را اینطور توصیف میکند:
در روز ۲۱ بهمن در مسجد سید سخنرانی بود و از آنجا تا پل فلزی و بعد از آن تا میدان امام(ره) تظاهرات کردیم و تا ساعت ۲ بعد از ظهر ادامه داشت؛ رادیو بهطور ناگهانی اعلام کرد به دستور قرهباغی که مسؤول گارد نظامی شاه بود، کلیه نیروهای نظامی به پادگانها برگردند.
بچهها گفتند این یک توطئه است و شاید اینها میخواهند مردم را از خیابانها به خانهها بفرستند و شاید نقشه دیگری در سر داشتند تا اینکه شب متوجه شدیم اینها قصد کودتا داشتند و در تهران اعلام کردند که حکومت نظامی از ساعت ۴ بعد از ظهر است تا کسی در خیابان نیاید اما حضرت امام(ره) فرمودند به خیابانها بریزید و همان آخرین سنگرهای رژیم شاه بود که سقوط کرد.
پایان پیام/۶۳۱۲۵/آ/