ایسنا/قم حججیها نعمتهای خداوند بر روی زمین هستند که با پایمردی و ایمان راسخ خود در راه پاسداری از مکتب اهل بیت علیهم السلام دل و جان خود را تقدیم کردند.
چه بنویسم که حق مطلب ادا شود، چگونه باید وصف کرد تا عظمتش درک شود، چه باید شرح داد که در برابر آن ابرنوران الهی دیری نپاید و به زوال نینجامد.
شهید پاسدار، واژهای پر تکرار و گوشنواز هر محفل روحانی، اما به راستی ژرفای وجودیاش تمام قد در ذهن مادی و دنیوی ما جای میگیرد!؟
شهادت، معبری است که از مسیر تو آغاز میشود، با تو همراه است و به تو میرسد. بیهوده نیست نقش پلنگ لباس تو، آن هنگام که روحی رشید را چون تو دربرمیگیرد؛ زیرا رشادت، برازنده شهادت است و رساندن پرچم قیام حسین به انقلاب مهدی (عج)، رسالتی است که شایستگی شما بر دوشتان نهاده است. طلوع سپیده نامتان در موسم میلاد فرزند علی (ع) چه زیباست و زیباتر از آن ملتی است که به وجود شما میبالند و انس میگیرند از گوهر وجودی ارزشمندتان!
امروز روز پاسدار است و میخواهم از پاسدار جوانی بنویسم که آئینهدار غیرت و رشادت بود، یادآور شوم شهادت سردار بیسپاهی را که با شجاعت در چنگال وحشیان و بیریشههای تکفیری لبخند زهرایی بر لب داشت و گویی با لبخند خود، آتش میزد خرمن وجود حرامیان گرد خویش را، که ای یاغیان اعتقادات مکتب حسینی ما از بین رفتنی نیست، بلکه شما را به زودی به درک واصل میکند.
او از جان خویش گذشت تا ارزشهایش از بین نرود. شاید انجام این کار به حرف آسان باشد، اما زمانی که میدانی قرار است سر از تنت جدا کنند، آن موقع دیگر آسان نخواهد بود، اما شهید محسن حججی این کار را عملی کرد و در راه ارزشهایش سرش را تقدیم اهل بیت (ع) کرد، چرا که تعظیم در برابر دشمنان اسلام را ذلتی معنا کرد که مهر حقارتش پاکشدنی نبود.
اکنون که از او مینویسم، در اسارت دشمن نیستم و بخاطر امنیتی که دارم، اینگونه حرف میزنم. اما امان از روزی که در چنگال دشمن باشم و بخواهم از رشادت بیمثالش بگویم، اما آنجا واقعا مشخص میشود که آیا ذلت را میپذیرم یا خیر. این چنین ایستادگی واقعا شجاعانه و بزرگ است که هیچ تقدیر و تشویقی شایسته درک بزرگی و عظمت جانفشانی وی نیست.
چهره پاک، شجاع و مصمم این شهید از لحظه اسارت تا شهادت نشان از روحیه ایمان قوی و اقتدار و صلابت در راهی است که انتخاب کرده و لبخند بر لبان ایشان در تمامی آن لحظههای سخت بیانگر رسیدن به رضای خداوند است، همانگونه که همیشه در خلوت خود با پروردگار جهان خواستار آن بود و گویی در لحظه شهادت چشمانش خیره بر چشمان مولایمان حسین (ع) بود و برای در آغوش رفتن آن حضرت لحظه شماری میکرد.
و چه زیبا مینویسد این شهید گرانقدر در دستنوشته خویش پیشکش به امام غریبمان، رضا(ع) : «آقاجان دوست دارم همانند علیاکبر (ع) در جوانی شهد شیرین شهادت را بنوشم و جان ناقابلم را فدای شما اهل بیت کنم. فقط یک خواسته شخصی دیگر دارم. مولای من، بر من منت بگذار، جواز شهادتم را امضا کن.»
اینان پاسداران حریم عشق هستند که بی نام و یادشان نمیتوان در فرهنگ لغات این سرزمین، به مفهوم آزادی و رهایی رسید، همان دژهای مستحکمی که باطن پاک چشمهسار و تمثیل کرامت بهارگونه خود را فدای ارزشهای دوران کردند بی آنکه ترسی از فردای خود داشته باشند.
میعادگاهم مزارش شدهبود و عهد بستهبودم به دیدار هفتگیمان، دلخوشیام شده بود حرف زدن با اویی که شنونده خوبی بود و الحق که سرزنشی در کار نبود. این سرزمین، این گلزار شهدا بوی بهشت میداد، بوی خدا هوا را عطرآگین کردهبود و اشک بود که بدون صدور فرمانی از سمت آدمی گونهها را تر میکرد.
همانطور که گلهای لاله را با عشق پرپر میکردم و بغض دل میگشودم، ناظر طیف عظیمی از همسالان خود بودم که با هر پوشش و شکل و شمایلی چگونه با عشق در این گلستان پای میگذاردند و مزار این پاسدار جوان را با چشم جستجو میکردند.
آری شهید حججی، همان پرچمدار مکتب انسانیتی است که پیر و جوان، زن و مرد، چادری و غیرچادری و بسیجی و غیر بسیجی را مجذوب خود کرده و مهرش را بر دلها انداختهبود، مدافعی که در این دوران نمود غربگرائیها، با الگوپذیری از سالار شهیدان، امام حسین (ع) و پایمردی بر سر اعتقادات راسخ خود جان بر کف نهاد و به دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام به پا خواست تا رسم مردی و مردانگی را ادا کند.
رسم مردانی که دعا داشتند اما بیادعاترین بودند، حیا داشتند اما ریا و تزویری در کارنبود، راه و رسم بندگی را به خوبی بلد بودند اما اسم و سمت برایشان بیمعنی بود و هنوز گرمی سجدههای خالصانه نیایشهایشان در این بهشت زمینی حس میشد.
چه میشود که جوانی با شور و هیجان مقتضی سن خود دست از جان بشوید و فدا شود در مسیر بندگی، جز آنکه نگاه ویژه و الطاف الهی مزین کند وجودش را! علاقهای شگرف به حضرت زینب (س) و اباعبدالله الحسین (ع) کافی بود که وی را راهی سوریه کند و لبیک گوید هل من ناصر ینصرنی حسین(ع) را، تا مبادا جسارتی بر حرم خواهر دردانهاش شود.
هر زمان با توجه به شرایط اجتماع حوادثی رخ میدهد و این انسان خردمند است که تصمیم میگیرد نسبت به وقایع چگونه عمل کند، نسبت به مشکلات مظلومان مسلمان خنثی و بی تفاوت باشد و یا برای گرفتن حق با ظالم بجنگد.
پیامبر اسلام میفرمایند: اگر مسلمانی دغدغه حل مشکلات مسلمانان و مظلومان را نداشته باشد، مسلمان نیست. با توجه به فرمایش پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) هدف مبارزه و شهادت کاملا روشن است و شهدا نیز همین راه را دنبال میکنند. با ظلم و ظالمان مبارزه میکنند تا احکام الهی محقق شود و اسلام همیشه زنده و پابرجا باقی بماند.
مبارزان و سربازان مدافعان حرم علی الخصوص شهید مدافع حرم، محسن حججی نیز همین دغدغه ذهنی را داشتند و برای دفاع از حریم ائمه اطهار از دلبستگیهای دنیوی رها شده و دل به اجر اخروی بستهاند و شهادت را هدف خود قرار دادند.
اینان جنگ در برابر دشمنان زمان خود را همچون روز عاشورا و جنگیدن در رکاب سیدالشهدا میگمارند، چنانکه ابا عبدالله در روز عاشورا چنان قدم بر میداشت که گویی آینده روشن نهضت خود را به چشم میبیند و در راه هدف خود نه از فرزند و خانواده که از دنیا و متعلقاتش به کل چشم میبندد و این گونه است که شاگردان مکتبش شهادت را نوش داروی وصال میبینند.
برای بسیجیها و انقلابیهای امروز، فرقی نمیکند دفاع از اسلام کجا باشد! میتواند همانجا باشد که مرتضی آوینی میگوید: «کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نامها، نه کربلا حرم حق است». حرم حق اکنون جبهههای مقاومت اسلامی است، حرم حق میتواند شلمچه و هویزهها باشد، میتواند الزهرا و حلب و جنوب لبنان باشد، مهم این است که نگذارند انقلاب خمینی محو شود و جای چهره رحمانی اسلام را نقاب پلید تکفیری بگیرد.
گلهای لاله تمام قبرش را پوشاندهبود و نامش را پنهان کردهبودند، اما نام و یادش در قلب من همیشه جاودانه میماند و الحق که چه میراث گرانمایهای است. با خود نجوا کردم برادرم شدهای حتی زمانی که نیستی.
و من با خود گفتم ایران و سوریه فرقی نمیکند وقتی که مهر آن یگانه ارحمالراحمین در دلت باشد و عنایتش شامل حالت شود، گویی همه عالم زیر سیطره اوست و هرجا که روی نام و نشانی از دوست هویداست.
امثال حججیها نعمتهای خداوند بر روی زمین هستند و خوشا به بخت بلندم که شهر من به یمن قدومشان مزین شده، عجب دُر و نگینی که جلا داده این دیار پر برکت را که شهیدان زیادی را تاکنون تقدیم اهل بیت علیهم السلام کردهاست.
حقا که یادشان مصداق یاخدا است و دلشان قرآن بالغی است که اسرار عالم درآن نهفته است و لبیکگویان هل من ناصر ینصرنی شدند، یادمان نرود چه کسانی رفتند تا بمانیم، پس باید برای ماندن و ایستادن، درست انتخاب کنیم تا مدیون خون ریخته شأن در مسیر جاودانگی نشویم.
انتهای پیام
شناسه خبر: 126971