محمد را روی یک صندلی نشانده و با بیرحمی برای کشیدن اعتراف از او اول انگشتانش و سپس سر و زبانش را از بدنش جدا کردند؛ اما محمد با وجود شکنجههای فراوان اعتراف نکرد.
به گزارش خبرگزاری فارس از تهران، شهید مدافع حرم «محمد جعفریگنجی» از تیپ فاطمیون، سال 1393 در سن 16 سالگی برای دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام عازم سوریه شد و در مقابل شکنجههای داعش شهید شد اما اعتراف نکرد.
عبدالحسین جعفریگنجی، پدر شهید مدافع حرم «محمد جعفریگنجی» در حاشیه مراسم تشییع این شهید بزرگوار در گفتوگو با خبرنگار فارس در تهران اظهار کرد: محمد من، پسر پاک و مومن و خیلی پاکدستی بود و همیشه سروکارش با خدا و اهل نماز و هیئت و ورزش بود؛ آقا محمد بدون رضایت من دست به کاری نمیزد و همیشه به خانوادهاش احترام میگذاشت.
وی بیان کرد: وقتی وصیتنامه محمد به دست ما رسید در آن نوشته بود: «من بچهی خوبی برای شما نبودم، من را حلال کنید؛ و در پایان گفته بود به شخصی ۴۰ هزار تومان بدهکار هستیم، آن را حتما پرداخت کنید.»؛ این در صورتی بود که من آن را پرداخت کرده بودم، اما محمد در آن فاصله دور آن را به ما یادآوری کرد.
پدر شهید ادامه داد: محمد و یارانش برای اینکه داعشیها حرم بیبی زینب کبری(س) را تخریب نکنند عازم سوریه شدند؛ آقا محمد پس از مدتی که از سوریه با ما تماس گرفت، گفت؛ «ما دیگر تحمل نداریم که داعش بیش از این حرمت بیبی زینب کبری(س) را بشکند بابا اگر اینجا را ببینی مابقی پسرهایت را هم میفرستی تا از حرم بیبی زینب(س) و بیبی سکینه(س) دفاع کنند.»
وی با بیان اینکه پیکر شهید پس از حدود ۸ سال شناسایی شده و بازگشته است، گفت: من از تصمیم محمد برای عزیمت به سوریه برای دفاع از حرم بهطور دقیق اطلاع نداشتم، اما محمد با مادرش هماهنگ و از ایشان حلالیت طلبیده بود.
پدر شهید عنوان کرد: وقتی محمد برای اولین بار از سوریه با ما تماس گرفت، من گفتم محمدجان ما از تو خیلی راضی هستیم و بعد از او پرسیدم که حرم حضرت زینب(س) را زیارت کردی؟ محمد پاسخ داد که زیارت کرده و بجای من و مادرش و همه نیز اعمال زیارت به جا آورده است؛ و در انتها گفت؛ «برایمان دعا کنید چون حمله سنگینی در پیش داریم».
به ترتیب از سمت چپ، پدر و برادر شهید مدافع حرم «محمد جعفریگنجی»
در ادامه حسن جعفریگنجی، برادر بزرگتر این شهید مدافع حرم اظهار کرد: آقا محمد پسر با معرفت و دوستداشتنی بود و در معاشرت با دیگران با اخلاق خوب برخورد میکرد؛ برادرم پسر با غیرتی بود و وقتی با ما تماس گرفت به من گفت؛ «داداش تازه وقتی بیایی اینجا غربت و مظلومیت اینجا را درک میکنی».
وی با بیان اینکه فرمانده برادرم شهید مصطفی صدرزاده بود، در رابطه با نحوه شهادت این شهید بزرگوار عنوان کرد: محمد همیشه به ما میگفت که دعا کنید سربلند باشیم؛ بعد از مدتی در فیلمهایی که در برخی شبکههای مجازی پخش شد متوجه شدیم دشمنان محمد را روی یک صندلی نشاندهاند و با بیرحمی برای کشیدن اعتراف از او اول انگشتانش و سپس سر و زبانش را از بدنش جدا میکنند؛ لذا آقا محمد ما پس از حدود ۴ ماه جنگیدن با داعش شهید شد اما با وجود شکنجههای فراوان اعتراف نکرد.
برادر شهید در پایان ضمن اشاره به اینکه از داشتن برادری که شبیه اربابمان، امام حسین(ع) شهید شد افتخار میکنم، گفت: مادرم از اینکه پیکر آقا محمد بازگشته خیلی خوشحال است؛ ما با وجود اینکه از شهادت آقا محمد مطلع بودیم به پدر و مادرمان میگفتیم که محمد اسیر شده و نوید برگشتن محمد را به ایشان میدادیم و منتظر فرصت مناسبی برای گفتن این موضوع به ایشان بودیم چون فکر میکردیم ایشان تحمل غم از دست دادن آقا محمد را ندارند؛ تا اینکه گفتند پیکر محمد پیدا شده و برگشته است.
مراسم تشییع باشکوه پیکر شهید مدافع حرم «محمد جعفریگنجی»
به گزارش فارس، شهید لشکر فاطمیون «محمد جعفری گنجی» در سال 1393 برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) توفیق حضور در سوریه داشت و در عملیات بصیری الحریر توسط جبهة النصره اسیر، شکنجه و به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکرش پس از حدود 8 سال وارد کشور شده و روز پنجشنبه 18 خردادماه طی مراسم باشکوهی در قطعه 50 بهشت زهرا تدفین شد.
این شهید بزرگوار ۱۶ ساله، شهادتی با اقتدار داشت به طوری که تکفیریها زنده زنده انگشتهایش را قطع کردند تا از او اعتراف بگیرند، اما موفق نشدند.
پایان پیام/