بررسی و تحلیل سفر بایدن به منطقه غرب آسیا بسیار حائز اهمیت است. به نظر میرسد تاکتیکهای اتخاذی آمریکا برای سامان دادن به بازار انرژی و خروج از تورم ایجاد شده برای کشورهای غربی موفق آمیز نبوده است و اعراب وارد بازی آمریکاییها نشدند.
خبرگزاری فارس-کرمانشاه-علی محمولی: جوزف بایدن، رئیس جمهور بیمار ایالات متحده درحالی چند روز پیش از سفر خود به منطقه ما بازگشت که برخلاف همیشه نه تنها تقریبا هیچ تحلیلگر و اندیشکدهای آن را مثبت توصیف نکرده و دستاورد خاصی برای آن قائل نشده است، که حتی بعضی رسانهها، این سفر و نتایج آن را چیزی بدتر از آبروریزی توصیف کردهاند.
خبرگزاری فارس-کرمانشاه-علی محمولی:اولین مقصد هواپیمای بایدن، فرودگاه بن گوریون در سرزمینهای اشغالی بود. قصد او از سفر به تل آویو، اطمینان بخشیدن به صهیونیستها در رابطه با تعهد ایالات متحده به امنیت آنها از طریق گسترش بیش از پیش روابط و تثبیت صلح بین رژیم صهیونیستی و فلسطینیان بود.
هرچند که سفر به سرزمینهای اشغالی از رسومی است که رئسای جمهور آمریکا معمولا ظرف چند ماه اول شروع به کار برای نشان دادن حمایت خود از رژیم انجام میدهند، اما این سفر برای بایدن ۱۸ ماه پس از پیروزی در انتخابات رخ داد که این فاصله زمانی در پنجاه سال اخیر فقط یکبار آن هم در زمان دوره اول جورج بوش پسر رخ داده که بی سابقه است و پیامی متناقض با آنچه هدف بایدن بوده ارسال میکند.
بایدن در این سفر با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین ملاقاتی دو نفره داشت که هرچند زمان بندی آن برای رسانهها جذاب بود، ولی حضور یائیر لاپید بر کرسی سرپرستی دولت انتقالی تا زمان برگزاری انتخابات و همچنین شانس پایین پیروزی حزب دموکرات در انتخابات میان دورهای کنگره، که هر دو به معنی احتمال بالای بازگشت عناصر تنش آفرینی چون نتانیاهو و جمهوری خواهان بر مسند قدرت است، از عدم امکان برقراری صلح پایدار در آینده نزدیک خبر میدهد.
همچنین، وی ضمن ملاقات با لاپید، بیانیه همکاری راهبردی بین دو دولت را امضا کرد و در تلویزیون رژیم صهیونیستی نیز سخنرانی کرد که بردی سیاسی برای لاپید محسوب میشود نه بایدن، چون نه در جلسات خود توانستند بر سر قضیه هستهای ایران به اتفاق نظر برسند و نه صلح داخلی رژیم را تضمین کردند و صرفا خوراک تبلیغاتی برای حزب مطبوع لاپید در آستانه انتخابات فراهم کردند و این یعنی شکست دستور کار اصلی سفر بایدن به اسرائیل!
آب پاکی روی دست جو
آب پاکی روی دست جوپس از اسرائیل، بایدن مستقیم از تل آویو به ریاض رفت که حداقل بطور رسمی، حرکتی بی سابقه محسوب میشد. علی رغم همیشه که مهمترین مقصد سفرهای منطقه ای رئسای جمهور ایالات متحده اسرائیل است، این بار مهمترین مقصد ریاض بود چون در ماههای پس از جنگ اوکراین، قیمت نفت به شدت افزایش یافته و کشتیرانی جهانی مختل شده و همین موضوع، سبب افزایش شدید قیمت بنزین و همچنین تورم بی سابقه در آمریکا شده است و دولت بایدن، کلید حل این مشکل را در دست کشورهای شیخ نشین حاشیه خلیج فارس، علی الخصوص عربستان میبیند، متحدی که از سال گذشته و همزمان که بایدن گزارشات محرمانه سیا مربوط به ترور جمال خاشقچی، روزنامه نگار سعودی-آمریکایی منتقد پادشاهی عربستان و ولیعهد این کشور محمد بن سلمان را منتشر کرد، سرد شده است.
عدم همراهی کشورهای عربی با آمریکا
عدم همراهی کشورهای عربی با آمریکادلیل اصلی سفر بایدن به ریاض، مذاکره با عربستان جهت افزایش تولید نفت برای کاهش تورم اقتصادی ناشی از بحران انرژی بود، اما نتیجه حاصله و تاثیر آن در کوتاه مدت اصلا چیزی نبود که آمریکا و شرکای اروپایی انتظار داشتند چون عربستان آب پاکی را روی دست بایدن ریخت و رسما اعلام کرد که در سقف تولید روزانه خود است و امکان افزایش آن را ندارد، ولی به گفته خبرگزاریهای غربی «سیگنال های مثبتی برای آینده داده است»؛ احتمالا منظور از آینده، سی امین نشست وزرای کشورهای عضو اوپک و غیراوپک موسوم به اوپک پلاس در ماه آتی میلادی است.
البته انتظار موافقت با افزایش تولید قابل توجه نسبت به آنچه در گذشته توافق شد، از طرف اعضای مهمی مانند امارات نمیرود چون اولا این کشورها از گرانی نفت سود سرشاری میکنند، ثانیاً بدلیل نامشخص بودن وضعیت آینده برجام و جنگ اوکراین و همچنین اوج گرفتن مجدد پاندمی کرونا در کشورهای مختلف جهان، نمیخواهند ریسک کرده و با افزایش بیش از حد تولید روزانه در بازار حساس نفت، خاطره ۲۰ آپریل ۲۰۲۰ را زنده کنند – روزی که نسبت تقاضا به عرضه چنان تغییر کرد که نفت برنت دریای شمال به ۲۶ دلار در هر بشکه و نفت وست تگزاس اینترمدیت (WTI) با کاهش شدید قیمت به ۳۷- دلار در هر بشکه رسید، یعنی فروشنده به خریدار پول پرداخت میکرد!
ایالات متحده تحت عنوان پروژه عادی سازی، با رسمیت بخشیدن به ارتباطات اسرائیل با کشورهای عربی به زعم خود درحال پر کردن خلاء حضور فعال خود در منطقه موسوم به منا (اصطلاحی غربی و مخفف عبارت خاورمیانه و شمال آفریقا) است و سنگ تاج این پروژه، عادی سازی روابط با عربستان بعنوان رهبر کشورهای عرب همسو با آمریکا است.
ایالات متحده تحت عنوان پروژه عادی سازی، با رسمیت بخشیدن به ارتباطات اسرائیل با کشورهای عربی به زعم خود درحال پر کردن خلاء حضور فعال خود در منطقه موسوم به منا (اصطلاحی غربی و مخفف عبارت خاورمیانه و شمال آفریقا) است و سنگ تاج این پروژه، عادی سازی روابط با عربستان بعنوان رهبر کشورهای عرب همسو با آمریکا است.
ایالات متحده تحت عنوان پروژه عادی سازی، با رسمیت بخشیدن به ارتباطات اسرائیل با کشورهای عربی به زعم خود درحال پر کردن خلاء حضور فعال خود در منطقه موسوم به منا (اصطلاحی غربی و مخفف عبارت خاورمیانه و شمال آفریقا) است و سنگ تاج این پروژه، عادی سازی روابط با عربستان بعنوان رهبر کشورهای عرب همسو با آمریکا است.ایالات متحده تحت عنوان پروژه عادی سازی، با رسمیت بخشیدن به ارتباطات اسرائیل با کشورهای عربی به زعم خود درحال پر کردن خلاء حضور فعال خود در منطقه موسوم به منا (اصطلاحی غربی و مخفف عبارت خاورمیانه و شمال آفریقا) است و سنگ تاج این پروژه، عادی سازی روابط با عربستان بعنوان رهبر کشورهای عرب همسو با آمریکا است.هرچند که در گذشته منافع آمریکا در حفظ امنیت غرب آسیا و تحدید ایران بود، ظهور چین بعنوان ابرقدرت اقتصادی و شروع نبرد تجاری و افزایش نفوذ امنیتی-نظامی چین در اقیانوس آرام و کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین، جنگ اوکراین و جنگ قریب الوقوع تایوان، آمریکا را وادار به تمرکززدایی از کشورهای حاشیه خلیج فارس و توجه بیشتر به شرق آسیا و چین کرده است.
به همین دلیل نیز شاهد کاهش حضور نظامی نیروهای آمریکایی در بعضی کشورهای منطقه و حتی خروج کامل از بعضی کشورهای دیگر همچون افغانستان هستیم، چون اساسا بودجه سوزی در منطقه ای که نه تنها سودی نداشته که حتی سبب بی حیثیتی آمریکا شده، منطقی نیست.
البته راهبرد «نگاه به شرق» که میتوان گفت بخشی از سیاست «اول آمریکا» ترامپ است – که در دکترین امنیت ملی آمریکا بر سیاست «اول اسرائیل» ارجحیت یافته، به معنای نادیده گرفته شدن منطقه توسط این کشور نیست.
در همین راستا، ایالات متحده تحت عنوان پروژه عادی سازی، با رسمیت بخشیدن به ارتباطات اسرائیل با کشورهای عربی به زعم خود درحال پر کردن خلاء حضور فعال خود در منطقه موسوم به منا (اصطلاحی غربی و مخفف عبارت خاورمیانه و شمال آفریقا) است و سنگ تاج این پروژه، عادی سازی روابط با عربستان بعنوان رهبر کشورهای عرب همسو با آمریکا است که اولویت دوم دستور کار سفر بایدن به این مملکت عربی بود.
البته محاسبات واشینگتن در اینباره نیز غلط از آب درآمد و عربستان از ترس ملتهای مسلمان و عواقب اقدام خود در شرایط شکننده اقتصادی و امنیتی فعلی خود، حاضر نشد به این خواسته تن دهد و صرفا حریم هوایی خود را «به تمام شرکت های هواپیمایی» شامل شرکتهای اسرائیلی باز کرد.
به دنبال این پاسخ منفی، رهبران کشورهای عربی که در ریاض به دور بایدن جمع شده بودند تا بدنبال عربستان ناتوی عربی با محوریت اسرائیل علیه ایران ایجاد کنند، از این اتحاد نظامی عقب کشیدند و اعلام کردند حاضر نیستند علیه ایران اقدامی کنند.
این تمایل کشورهای منطقه به همکاری با ایران برخلاف خواست آمریکا – که از ماه ها قبل و در قالب مذاکرات محرمانه بعضی از آنها با ما همچون عربستان و امارات و اردن شروع شده بود، در کنار گسترش روابط آنها با چین و روسیه بیانگر عدم اعتماد آنها به آمریکا است.
اعراب به خوبی درک کردهاند که هر چقدر هم آمریکا در ظاهر به حمایت از آنها بپردازد، ولی در عمل منافع خود را بر آنها تحمیل میکند، حتی به قیمت آسیب به آنها.
انتهای پیام/ح
شناسه خبر: 461448