نیوز سیتی!
19 بهمن 1400 - 12:19

هم‌اندیشی و هم‌کنشی، روشی برای روی‌آوری به حقیقت

تهران- ایرنا- روزنامه همدلی در یادداشتی نوشت: حقیقت جاری در امور واقعی و عینی است که توسط اثر واقعی شناخته می‌شود و به فهم می‌آید و در فرآیند آگاهی آدمی قرار می‌گیرد. این اثر از آن حیث که واقعی و عینی است قطعیت دارد و قوام‌بخش است. در ادامه یادداشت ۱۹ بهمن روزنامه همدلی به قلم محمد علی نویدی مدرس دانشگاه می خوانیم: حقیقت چیست؟ واقعیت چه هست؟ گفت‌وگو و هم‌اندیشی و نیز تعامل و هم‌کنشی چه نسبتی با حقیقت‌شناسی دارد؟ زندگی انسان چگونه به سمت‌وسوی حقیقت میل می‌کند؟ پژوهش و واکاوی سخنان فلاسفه و دانشمندان و صاحب‌نظران در باب چیستی حقیقت کاری بسیار سخت و صعب است. به تصور بنده، حقیقت امر خالص و واقعی است. به سخن دیگر، حقیقت جاری در امور واقعی و عینی است که توسط اثر واقعی شناخته می‌شود و به فهم می‌آید و در فرآیند آگاهی آدمی قرار می‌گیرد. این اثر از آن حیث که واقعی و عینی است قطعیت دارد و قوام‌بخش است؛ شاید توان گفت، اگر حقیقت خود را در چهره امر واقعی و اثر مبرهن و روشن نشان نمی‌داد، هرگز نمی‌توانستیم نام و نشانی واضح و آشکار از هستی وی سراغ بگیریم. حقیقت در مقابل دروغ و ناراستی و کژی فهم می‌شود. در ادامه یادداشت ۱۹ بهمن روزنامه همدلی به قلم محمد علی نویدی مدرس دانشگاه می خوانیم:به سخن دیگر، اگر توانش اندیشیدن و کاویدن را از انسان بگیرند، چهره و رخساره حقیقت در کتم عدم و ساحت اختفا باقی می‌ماند. در واقع، طلب و تشنگی بی امان اندیشه آدمی برای فهمیدن و دریافتن امر حقیقی را از نفس الامر به عین الامر سوق می‌دهد. چو دانا شود مرد بخشنده کف/ مر او را رسد بر حقیقت شرف.«ابوشکور.» حقیقت امر اصیل و عین واقع و خالص محض است که با اثر اصلی و هستی بخش واقعی شناخته می‌شود. مثلاً، انسان حیوان ناطق است. حیوان ناطق حقیقت انسان است؛ زیرا بدون حیوان ناطق، انسانی نیست. در مقابل انسان نویسنده است. نویسندگی حقیقت انسان نیست، زیرا بدون نویسندگی انسان معنی و هستی دارد. یا یک مثال آسان: می‌گویند گرانی و تورم کمرشکن برای مردم ایران فلاکت و بدبختی آورده است، راستی گرانی و فلاکت آمده است؟ بلی، حقیقت دارد. کافی است در ایران باشید و مستأجری کنید و در عرض مدت کوتاهی برنج و غیره را دو برابر بخرید. آری، حقیقت دارد. حقیقت همان واقعیت است که چهره‌های پنهان و رخ مخفی دارد و از آگاهی انسان دور و گاهی گریزان است و با اندیشه ورزی از خفا به ظهور و از باطن به‌ظاهر می‌رسد و رخ می‌تاباند و به انسان و زندگی قرار و دوام می‌بخشد و دوباره با غفلت انسان و خواب عقل مخفی و پوشیده و پنهان می‌شود و تاریکی فرا گیر می‌گردد. مثل قرون‌وسطی. راستی، چرا ملال و ملولی در زندگی انسان فراگیر و اپیدمی می‌شود؟ چون عقل و اندیشه انسان به خواب زمستانی می‌رود و کشف و درک حقیقت غافل و خسته می‌شود یا خسته می‌کنند؛ زیرا صد رنگی و هزار صورتی جای امر واقعی و حقیقی را می‌گیرد. پژواک و انعکاس چهره‌های دروغین و اثرهای کاذب، سبب ملال بودن آدمیان است. ملال از دوری از حقیقت و راستی و آن امر خالص نشأت می‌گیرد. در روش گفت‌وگو و تعامل قدری از رنج و ملال آدمی کاسته می‌شود و گویی، پنجره‌ای به‌سوی آگاهی و آزادی انسان دربند بازمی‌گردد. جهان و زندگی ملول، دنیای بی‌قراری و بیزاری است و انسان دل‌تنگ و خسته و خواب‌آلود، همان انسان به ستوه آمده و حقیقت گم‌کرده است. شاید، هم‌اندیشی‌ها و هم‌کنشی‌های آدمیان خردمند و انسان‌های طالب آگاهی و آزادی صادقانه و خالصانه، راهی و روشی باشد برای روی‌آوری و گشودن جان و جهان زندگی خود به‌سوی حقیقت و راستی و آثار اصیل آن. «سخن بنده همین است و بر این نفزاید/که نیفزاید این بیهوده الا که ملال. «انوری.»
منبع: ایرنا
شناسه خبر: 51992

مهمترین اخبار ایران و جهان: