تو پناهگاه منی زمانی که راهها با همه وسعتشان درماندهام کنند و زمین با همه پهناوریاش بر من تنگ گیرد و اگر رحمت تو نبود، هر آینه من از هلاک شدگان بودم و نادیده گیرنده لغزشم تویی و اگر پردهپوشیات بر من نبود، هرآینه من از رسواشدگان بودم.
به گزارش خبرگزاری فارس از بجنورد، مهدیه یزدانی؛ آدمیزاد همیشه مستأصل که روزگار راه و رسمش سخت گرفتن به اوست و زندگیاش به گذر از مشکلی به مشکل دیگر برقرار است، گاه رشتهی تدابیرش ازهمگسیخته میشود و قلب کوچکش پارهپاره. مگر جان آدمی چقدر میتواند در برابر طوفانهای مداوم زندگی دوام بیاورد درحالیکه بار زندگی از شدت وسعت و سنگینی شانههایش را افتاده، کمرش را خم و زانوهایش را لرزان میکند.
دنیا بر او سخت گرفت و دیوار صبر و تحمل کوتاه شد و خدا دستهایی آفرید که بال نجات بشر باشند وقتی با خضوع و احترام رو به آسمان بلند میشوند. خداوند اراده کرده اشرف مخلوقاتش را در کبَد بیافریند، در ملحفهای از رنج و بلا و سختی. خدا میخواست هر بار که بندهاش سر فرود میآورد و رشتهی درهمپیچیدهی بلا را به چارهی دعا باز میکند رو به فرشتههای آسمان به مباهات و لبخند بگوید: آیا نمیبینید که بندگان من از راههای دور و غبارآلود بهسوی من آمدهاند و مالشان را در راه من خرج کردهاند و بدنها را خسته کردهاند؟ به عزت و جلالم سوگند! گناهکارانشان را به نیکوکارانشان میبخشم و آنها را از گناه پاک میکنم، مانند روزی که از مادر متولد شدهاند.
چارهی زندگی دعاست، درست وقتی میخواهی با هزار تدبیر و اختیار بهترین اتفاقها را رقم بزنی، خالقی که امیرالمؤمنین (ع) او را بفَسْخِ العَزائمِ، و حَلِّ العُقودِ، و نَقْضِ الهِمَم میشناسد، عزمها را درهمشکسته و تصمیمها را فرومیریزد و برهم میزند اراده را تا بنده، در آن حالت کبریائی تضرع، در آن چشمهای پر از التماس بار دیگر ملاقاتش کند و مثل همیشه معبود دست محبت بر سرش کشیده و همهی گیر زندگیاش را روبهراه کند.
کدام مادر دلِ دلگیر ماندن از فرزند را دارد، اگر چه سرکش و خطاکار است به کمترین لبخند کودک راضی میشود، میدانیم اگر نشد، عقب افتاد، گره خورد، نتوانستیم، نرسیدیم، گیر کردیم همه آوردهی یاد شما بود که در دلمان نبود، اما مگر نه اینکه امروز روز آشتی با خداوند است؟ مگر نه اینکه خاتم پیامبرانت میگوید: خداوند در هیچ روزی بهاندازه روز عرفه، بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمیکند.
قلبت را راهی آسمان میکنی و میخوانی: أَنْتَ کَهْفِى حِینَ تُعْیِینِى الْمَذاهِبُ فِى سَعَتِها، وَتَضِیقُ بِىَ الْأَرْضُ بِرُحْبِها.
تو پناهگاه منی زمانی که راهها با همه وسعتشان درماندهام کنند و زمین با همه پهناوریاش بر من تنگ گیرد و اگر رحمت تو نبود، هر آینه من از هلاک شدگان بودم و نادیده گیرنده لغزشم تویی و اگر پردهپوشیات بر من نبود، هرآینه من از رسواشدگان بودم.
برای منی که عرفه را بهجای صحرای عرفات، جز به جز مناجاتش را زمزمه میکنم و زیر بیرق اباعبدالله میگذرانم قول دادهای ۱۰۰۰ حج مینویسی، ۱۰۰۰ حج میخواهم چهکار اگر فقط برای ذرهای در زمان نگاهم کنی و لبخند بزنی، اصلاً برای همین اینجا هستم.
اگر همهی لحظههای استجابت دعا را ازدستداده باشم، عصر نهمین روز از ماه ذیالحجه آخرین برگ برنده من برای رسیدن به محرم است، این قول امام باقر (ع) است: هیچکس چه نیکوکار و چه بدکار در عرفات وقوف نمیکند، مگر اینکه خداوند دعایش را مستجاب میکند.
دعا میکنم برای حضوری روشن و سربلند در مجلس عزای امام حسین (ع)، با گونههای خیس و صورتی که از شرم چشم بر زمین دوخته، میخوانمت بهسان واژههای آسمانی اباعبدالله :
اللّهُمَّ اجْعَلْنا فِى هذَا الْوَقْتِ مِمَّنْ سَأَلَکَ فَأَعْطَیْتَهُ، وَشَکَرَکَ فَزِدْتَهُ، وَثابَ إِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ، وَتَنَصَّلَ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِهِ کُلِّها فَغَفَرْتَها لَهُ، یَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ
خدایا در این وقت ما را از کسانی قرار ده که از تو درخواست کردند و تو به آنان عطا فرمودی و تو را شکر نمودند پس بر آنان افزودی و به سویت بازگشتند و آنان را پذیرفتی و بهسوی تو از همه گناهانشان بیزاری جستند پس همه گناهانشان را آمرزیدی، ای دارای بزرگی و رافت و محبت.
خدای عزیز دوستداشتنی، پناه و آرام جان عالم؛ تو را اینگونه صدا میکند، پس بنگر که هیچ در خرقه ندارد این سائل کوچکی که نه بلد است درست دل ببندد نه بلد است دل بکند، نه بلد است چطور به دست آورد و نه میداند چگونه نگهداری، جز دستهایی که همیشه به التماس بهسوی تو بلند است و پیشکشی جز گناه و آلودگی ندارد. این بندهی توست که با همهی امید یکبار دیگر فرمان زندگی را به دست دعا سپرده و میداند که بزرگترین گناه ناامیدی بنده از رحمت توست، پس بار دیگر شانههای ما را از سنگینی گناه آزاد کن و ما را به محرم اباعبدالله برسان.
پایان پیام/ی