نویسنده کودک و نوجوان معتقد است، نوشتن برای کودکان نیازمند مهارت و خلاقیت است و کسی که برای کودکان قلم میزند باید روانشناسی کودک بلد باشد.
خبرگزاری فارس _ همدان، طی روزهای اخیر کتاب "نوربابا و زورهای عجیب و غریب" اثر نویسنده کودک و نوجوان، ژیلا طاهری رونمایی شد که کتابی در مورد حضرت علی(ع) است.
خانم طاهری که آثار داستانی متعددی در بخش کودک و نوجوان دارد، حرفهای زیادی در این حوزه دارد که در گفتوگو با فارس از عشق و علاقهاش به نویسندگی برای کودکان و نوجوانان اینگونه میگوید:
به قدری نوشتن را دوست داشتم که همیشه رویابافی میکردم، هنوز هم دنیای بچهها را خیلی دوست دارم و عاشق بچهها و دنیای پاک آنها هستم.
بیش از ۵۰ اثر در مجلات تخصصی کودکان دارم اما دو کتابم هم چاپ شده که یکی از آنها "نوربابا و زورهای عجیب غریب" است که به تازگی رونمایی شده است.
کتاب دیگری دارم که ۱۲ رشته ورزشی را به زبان طنز و داستان آموزشی نوشتهام، ما در هیچ جای دنیا نداریم که رشتههای ورزشی را بچهها در دوران ابتدایی بشناسند که به زبان داستانی معرفی شده است.
در این داستان طنزگونه رشتههای ورزشی معرفی و آموزش داده شده که بچهها میتوانند با خواندن آن علاقمند شده و دنبال آن بروند.
کتاب دیگری هم در دست چاپ دارم که در مورد شهر همدان است و میخواهم برای "روز همدان" منتشر شود.
من از بچگی عاشق ورزش و انشا بودم و همیشه انشاهایم بهترین انشا بود به طوری که علاوه بر خودم برای بقیه بچهها هم مینوشتم، نوشتنهای مکرر و علاقهام باعث شد در کارگاهها و جلسات نویسندگی از جمله جلسات قلمک حوزه هنری شرکت کنم.
کارگاهها را که رفتم و دورهها را گذراندم، برای بزرگسالان نوشتم، دیدم نمیتوانم با دنیای بزرگسالان ارتباط بگیرم، پس تصمیم گرفتم برای کودکان بنویسم که برایم آرامش داشت و حس خوبی را القا میکرد.
من بیشتر داستانهای فانتزی مینویسم و از خداوند میخواهم همچنان به من توان دهد تا برای کودکان قلم بزنم.
نکته بعدی اینکه بچههای الان چون فانتزیگرا هستند و از هر خطی که روی دیوار کشیده میشود از آن یک دنیای فانتزی برای خود میسازند، من هم نوشتههایم را بر مبنای علایق آنها پیش میبرم.
نسل امروز متفاوت از نسلهای قبل است، آنها بسیار خلاق و هوشمند هستند و این کار نویسندهها را نیز سختتر میکند، نویسنده باید روانشناسی کودک بداند و با محیط و جامعهشناسی امروز آشنا باشد.
در گذشته شاید به کتاب زیاد اهمیت داده نمیشد اما امروزه شکاف نسلها خیلی چیزها را تغییر داده و باعث شده به کتاب نزدیکتر باشیم.
نویسندگی و قصهگویی برای کودکان هر دو دنیای متفاوتی دارد اما قصهگویی دارای مهارت خاص و راه و روش ویژهای است که باید آن را بلد باشی.
مثلا مادر یا پدری که قصه میگوید باید زبان بدن را بلد باشد زیرا در قصهگویی حرف زدن و نوع نگاه کردن متفاوت است و باید گویای یک مطلبی باشد، بنابراین قصهگویی که بتواند اینها را رعایت کند بیشتر میتواند کودکان را جذب کند.
امروزه مادران فعالی داریم که میتوانند بچه را عاشق قصه کنند تا بزرگ که شدند خود دنبال کتاب و داستان و روایت و قصه بروند.
این روزها با گذشته فرق میکند، بچهها با خانواده به کتابخانه میروند و از نزدیک کتابها را لمس میکنند در حالی که در گذشته اینگونه نبود و شاید اصلا کتاب به سختی به دست بچهها میرسید.
زبان کودک در کتاب باید کودکانه، قابل فهم و قابل درک باشد و متناسب با سن آنها، ولی نویسنده باید چند قدم جلوتر از کودک باشد.
بچهها عاشق بازی و طنز هستند و نویسندهای که بتواند با بازی و طنز لذتخواهی کودک را فراهم کند میتواند به هدف اصلی خود در نوشتن برسد.
نکتهای هم هست که لازم میدانم بگویم این است که متاسفانه در بازار بیشتر کتابهای خارجی ترجمه شده وجود دارد و بچهها بیشتر نویسندههای خارجی را میشناسند تا ایرانی!
به هر کتابفروشی که میرویم، بیشتر کتابهای ترجمه شده خارجی دارند که برخی هم محتوا ندارد، ما نویسندههای متخصصی داریم که میتوانند آینده کودک را تامین کنند اما باید از نویسندگان کودک حمایت شود.
بچهها دنیای بزرگی دارند که نیاز به خلاقیت و مهارت دارد که این دو اصل مهم نیازمند آموزش است که جز مطالعه مهیا نمیشود.
افراد زیادی برای کودکان کار میکنند که لازم است دیده شوند که امیدواریم محقق شود.
پایان پیام/۸۹۰۰۳/