نیوز سیتی!
26 مهر 1402 - 13:13

آیا سیلی سخت‌تر مقاومت بر پیکر صهیونیست‌ها در راه است؟

«شکست ترمیم ناپذیر» صهیونیست‌ها و فلسطینی الاصل بودن عملیات طوفان الاقصی از جمله مواردی است که رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیرشان به آن پرداخته اند. برای بررسی ابعاد این شکست ترمیم ناپذیر و دلایل فلسطینی بودن این عملیات با «علی صمدزاده» کارشناس مسائل امنیتی و نظامی به گفتگو پرداختیم.

فارس پلاس؛ خط رهبری - رهبر انقلاب در بیاناتشان در دانشگاه افسری امام علی (ع) فرمودند: «در این قضیه ۱۵ مهر به این طرف، رژیم غاصب صهیونیستی، هم از لحاظ نظامی، هم از لحاظ اطلاعاتی، یک شکست غیرقابل ترمیم خورده.» ۱۴۰۲/۰۷/۱۸

برای بررسی ابعاد این شکست ترمیم ناپذیر صهیونیست‌ها و بررسی آینده تحولات فلسطین با علی صمدزاده کارشناس مسائل امنیتی و نظامی به گفتگو نشستیم. از جمله نکات مهمی که در این گفتگو به آن پرداخته شده شواهد فلسطینی الاصل بودن این عملیات است که در ادامه می‌خوانید.

رهبر انقلاب در سخنرانیِ دانشگاه افسری امام علی (علیه السلام) فرمودند که زلزله ویرانگر ۱۵مهر یک شکست اطلاعاتی و نظامیِ «غیرقابل ترمیم» برای رژیم صهیونسیتی است. به‌عنوان سوال اول لطفاً مصادیق عینی و دلایل این شکست‌های اطلاعاتی و نظامی رژیم اشغالگر در عملیات طوفان الاقصی را بفرمایید.

آقای صمدزاده: بسم‌الله الرحمن الرحیم. اولین نکته این است که وظیفه اصلی سازمان‌های اطلاعاتی جلوگیری از غافلگیری است. اینجا اتفاق بزرگی رخ داد.، حادثه‌ای امنیتی نباید برای یک کشور یا یک نظام سیاسی اتفاق بیفتد و آن کشور پیش از آن در سطحی، نه حالا دقیقاً منطبق بر آن اتفاقی که می‌افتد، از آن اطلاع نداشته باشد. اتفاقی که اخیر رخ داده بارزترین وجهش این است که صهیونیست‌ها تا پیش از آن هیچ قرینه‌ای مبنی بر وقوع چنین تنش و درگیری بزرگی و آغاز چنین حمله‌ای از طرف فلسطینی‌ها نداشتند. خود این غافلگیری ‌و بروز این غافلگیری یک شکستِ قاطع برای سازمان‌های اطلاعاتی و جامعه اطلاعاتی رژیم صهیونسیتی است. این موضوع زمانی برجسته‌تر می‌شود که جایگاه این سازمان‌ها و این دستگاه‌ها را در موجودیت جعلی رژیم صهیونسیتی بدانیم. ماهیتاً رژیم صهیونسیتی با توجه به اینکه اشغالگر است در سرزمین‌های اشغالی، بنیه و پایه‌های اصلی بنایش ارکان اطلاعاتی و نظامی است. وقتی که شکست در همین نقطه یعنی نقطه اتکای اصلی رژیم اتفاق می‌افتد این ضربه را دوچندان می‌کند و اثرش را به تعبیر حضرت آقا ترمیم‌ناپذیر می‌کند. این رخدادی می‌شود که به این راحتی قابل جبران نخواهد بود. هیمنه قدرت ساختگی صهیونیست‌ها مبتنی بر اشراف اطلاعاتی، مبتنی بر توان بالای نظامی و دست برتر و مبتنی بر فناوری‌های این حوزه است. اگر در این زمینه اتفاقی بیفتد که اتفاق افتاده و شکست رخ داده، رکن اصلی بقای رژیم صهیونسیتی دچار تهدید می‌شود. در اظهارات مقامات صهیونیستی هم هست که موجودیتشان در عملیات اخیر به خطر افتاده است. اگر هیمنه اقتدار رژیم صهیونسیتی در مقابل طرف‌های دیگر، در مقابل کشورهای منطقه، در مقابل چشم مردم مسلمان کشورهای منطقه بشکند، ضربه بسیار کاری‌ای وارد می‌شود چون تا پیش از این در منازعاتی که در این بازه زمانیِ  ۷۵ ساله‌ی اشغالگری صهیونیست‌ها رخ داده، طرف‌های مقابل صهیونیست‌ها عموما دچار شکست شدند و دست برتر صهیونیست‌ها طی ۷۵ سال گذشته عرصه میدان را به نفع آن‌ها شکل داده بود. در واقع این واقعه‌ی اخیر کاملاً آن تصویر ۷۵ ساله را مخدوش کرده و کاملاً آن را از بین برد. دیگر صهیونیست‌ها نمی‌توانند روی این نقطه اتکا بکنند.

نکته‌ی دیگر اینکه این شکست در واقع اثری است که در داخل رژیم صهیونسیتی بر فهم و ادراک جامعه صهیونیست‌ها می‌گذارد. این جامعه به واسطه همین اشغالگر بودنش به‌شدت نیازمند این است که قوه‌ی قاهره داشته باشد بتواند هر نوع تهدیدی و هر نوع صدای معاندی در مقابل خودش را سرکوب و منکوب کند. عملیات اخیر علی‌الخصوص در شهرک‌های حاشیه غزه، نشان داد که علاوه بر اینکه اشراف اطلاعاتی وجود ندارد، حمایتی هم از آن‌ها در شرایط بحرانی نمی‌توانند بکنند. یعنی حجم کشته‌ها، حجم اسرا و حجم تلفات نظامی که علی‌رغم برتری‌ها و پشتیبانیِ همه‌جانبه‌ی مجامع بین‌المللی و قدرت‌های بزرگ برای صهیونیست‌ها رخ داد و لشکر غزه که مسئولیتِ تأمینِ امنیت شهرک‌ها در برابر نوار غزه را بر عهده داشت دچار فروپاشی ساختار نظامی شد، این اثر و این پیغام را در جامعه صهیونیست‌ها می‌گذارد که این جامعه علی‌رغم ۷۵ سال استقراری که داشته هنوز در ارکان اصلی بقای خودش دچار ضعف‌های کلیدی است.

به نظر شما وجه ترمیم‌ناپذیری که رهبر انقلاب درباره‌ی شکستِ رژیم صهیونسیتی در این عملیات داشتند و تأکید کردند مشخصاً به چه موارد و مسائلی برمی‌گردد و اثر این شکست در میان‌مدت و بلندمدت چطور است؟

آقای صمدزاده:. نکته‌ای که وجود دارد این است که مقاومت نمی‌ایستد تا صهیونیست‌ها خودشان را ترمیم کنند. آن وجه ترمیم‌ناپذیر بخشی‌اش به همین مقاومت برمی‌گردد؛ یعنی تداوم رشد و حرکت مقاومت به سمت تحکیم ارکان خودش و به سمت تحکیم معادلاتی که طی این جنگ برقرار کرده مانع از ترمیم کامل آسیبی که به صهیونیست‌ها وارد شده، خواهد شد. بخش دیگری‌اش به این برمی‌گردد که صهیونیست‌ها طی ۷۵ سال گذشته تلاش می‌کردند که در یک منازعه‌ آمار کشته‌هایشان بسیار پایین و محدود نگه داشته شود و علاوه بر آن اطلاع‌رسانی نشود و با سانسور شدید نظامی با آن برخورد می‌کنند. در واقع نمی‌گذاشتند اثر این به جامعه برگردد. در این عملیات اخیر حجم تلفات به‌شدت بالاست و به حدی است که قابل سانسور و انکار نظامی نیست.

موضوع دیگر تصاویر و نوع روایت‌گری گروه‌های مقاومت از صحنه است. از همان ساعت اول شنبه ساعت ۹ صبح وقتی بیانیه‌ی آقای محمد ضیف فرمانده گردان‌های قسام منتشر شد این بیانیه روایت صحنه و آنچه اتفاق افتاده بوده، بود. ما منتظر نبودیم که روایت اول را از طرف صهیونیستی بشنویم. طرف صهیونیستی تا ساعت یازده دوازده روز اول یعنی با گذشت بیش از شش هفت ساعت هنوز نمی‌توانست بگوید که در جنوب چه اتفاقی افتاده اما ظرف کمتر از سه ساعت روایت مقاومت آمد، نشست. این باعث می‌شود که در حوزه‌ی رسانه‌ای و افکار عمومی داخلی خود رژیم صهیونسیتی ارکان اعتماد این اشغالگران به ساختار سیاسی خودشان دچار تردید شود. این دوباره از جنبه‌های ترمیم‌ناپذیری است. این اتفاق در سال ۲۰۰۶ بعد از جنگ ۳۳روزه در نسبت با رسانه‌ها و بیانات سید مقاومت سید حسن نصرالله و رسانه‌های حزب‌الله اتفاق افتاد و افکارسنجی‌ها می‌گفت که اعتماد مردم اشغالگر در رژیم صهیونسیتی به رسانه‌های خودشان و اظهارات مقامات رسمی‌شان به‌شدت کاهش پیدا کرده و رسانه‌های حزب‌الله را ملاک قرار می‌دهند. همین اتفاق درباره رسانه‌های مقاومت در جنوب، درمورد رسانه‌های فلسطینی و علی الخصوص «مواضع» و «اعلام حربی»، رسانه‌های جنگی گروه‌های مقاومت در جنوب اتفاق افتاده چون عملیات‌ها و موشکباران‌ها را اطلاع‌رسانی می‌کنند و به‌شدت با واکنش جامعه داخلی صهیونیست‌ها مواجه می‌شود.

وجه دیگر ترمیم‌ناپذیری از بین رفتنِ چهره‌ی مقتدر جناح راستِ حاکم بر سیاست و دولت در رژیم صهیونسیتی است. چون این‌ها تصویر می‌کردند که یک کابینه‌ی بسیار قاطعی را در برابر فلسطینی‌ها توانستند شکل بدهند و این کارآمدترین شکل حکومت با توجه به مثلاً منافع جعلی رژیم صهیونسیتی است که خب این تصویر هم به طور کامل مخدوش شد. به احتمال بسیار زیاد بلافاصله پس از اتمام جنگ کابینه رژیم صهیونیستی هم سقوط می‌کند. این هم اثر بسیار قاطعی بر صحنه‌ی سیاست داخلی رژیم صهیونسیتی خواهد گذاشت.

در جنبه‌های اقتصادی هم با توجه به فضای دوقطبی که در جامعه صهیونیست‌ها شکل گرفته بود این عملیات هم در مهاجرت معکوس و هم در شاخص‌های اقتصادی رژیم صهیونسیتی اثر خواهد گذاشت. علی‌رغم حمایت‌های بین‌المللی و کمک‌های یک‌جانبه‌ای که صهیونیست‌ها از مجامع بین‌المللی و قدرت‌هایی چون آمریکا و کشورهای اروپایی دریافت می‌کنند شاخص‌های اقتصادی‌شان را نمی‌توانند به همین راحتی مثبت نگه دارند و خصوصا در حوزه‌ی اقتصاد خُرد به‌شدت آسیب‌پذیر هستند و در نبرد اخیر آسیب دیدند و این‌ها آن چیزهایی نیست که به‌سرعت قابل جبران باشد.

یکی از نکات دیگری که مورد تأکید رهبر انقلاب بود بحث سیلی سخت‌تر بود که ایشان تأکید کردند در صورت ادامه‌یافتن جنایات اسرائیل در نوار غزه این اتفاق خواهد افتاد. به نظر شما گزینه‌های روی میز جبهه‌ی مقاومت برای این ضربه‌ی سخت‌تر به رژیم اشغالگر چه مواردی می‌تواند باشد؟

آقای صمدزاده: صهیونیست‌ها طی سال‌های گذشته یعنی طی دو سه سال اخیر خیلی تأکید داشتند که ما نبرد همزمان در چند جبهه را با مشارکت آمریکایی‌ها تجربه و تمرین کردیم و از پسش برمی‌آییم. اتفاقی که در نبرد اخیر افتاد این بود که بعد از اینکه مقاومت در جنوب عمل کرد ارتش رژیم صهیونسیتی به‌ویژه در منطقه عملیاتی جنوب دچار یک فروپاشی ساختار از درون شد و قرائنی هم برای این وجود داشت مثل خروج جنگنده‌ها از پایگاه‌های هوایی به صورت زمینی؛ یعنی اینکه صهیونیست‌ها این دارایی‌های راهبردی نظامیشان را نمی‌توانند حتی در همان پایگاه‌ها صیانت کنند و حتی تأمین امنیت این دارایی‌ها را تضمین کنند. آن چیزی که صهیونیست‌ها به‌شدت درباره‌اش نگران بودند این بود که یک جبهه‌ی دیگری در شمال هم فعال شود یا جبهه‌های دیگری مثلاً در کرانه باختری هم به عملیات مقاومت بپیوندد.

نکته‌ی دیگری که وجود دارد این است که سیلی سخت‌تر لااقل در بعد نظامی امکان اضافه‌شدن سایر اعضای محور مقاومت به صحنه‌ی نبرد است. طی روزهای اخیر تهدید حزب‌الله به‌شدت برای صهیونیست‌ها نگرانی فوق‌العاده‌ای ایجاد کرده و باعث شده که آمریکایی‌ها برای جبران این ضعف وارد شوند و اعلام کنند که اگر حزب‌الله وارد معرکه شود ما مداخله خواهیم کرد که البته آن هم باز با واکنش گروه‌های مقاومت عراقی مواجه شد یعنی اعلام کردند اگر آمریکایی‌ها وارد شوند گروه‌های مقاومت عراقی هم به جبهه اضافه می‌شوند یا رهبری انصارالله اعلام کرد که اگر آمریکایی‌ها مداخله بکنند انصارالله هم وارد معرکه خواهد شد. این‌ها آن معادلاتی است که تبعاتش را نه طرف صهیونیستی نه طرف آمریکایی برایشان قابل تحمل نیست. یعنی اگر اعضای محور مقاومت اضافه شوند جنگ از یک جنگ نقطه‌ای و محدود در حاشیه نوار غزه و سرزمین‌های اشغالی فلسطین به‌سرعت تبدیل به یک منازعه‌ی منطقه‌ای می‌شود که حتماً نقطه پایانش را طرف آمریکایی و صهیونیستی نمی‌تواند تعیین کند و این جنگ به‌شدت تشدید می‌شود و آن موقع دیگر تعیین‌کنندکی به طور کامل در اختیار جبهه‌ی مقاومت قرار می‌گیرد‌. این حتماً علاوه بر اینکه یک سیلی سخت خواهد بود، تهدید موجودیتی که صهیونیست‌ها احساس می‌کردند را چندبرابر می‌کند.

نکته‌ی دیگری که وجود دارد هدفی است که صهیونیست‌ها اعلام کردند مبنی بر نابودی مقاومت و به‌ویژه حماس در غزه. خود فعال‌بودن حماس طی بیش از یک هفته و اینکه زیرساخت‌های عملیات نظامی حماس در جبهه جنوب به‌شدت فعال و مستحکم است و می‌تواند توسعه پیدا کند به سایر نواحی؛ یعنی شاخه‌های نظامی حماس مؤتلفینی دارند در اقصی ‌نقاط منطقه که می‌توانند اضافه شوند و تهدید را علیه صهیونیست‌ها بیشتر بکنند چه در کرانه‌ی باختری، چه در سوریه، چه در لبنان و چه حتی در اردن، این‌ها می‌تواند در واقع آن سیلی بزرگ‌تری باشد که حضرت آقا اشاره فرمودند و خب در بالاترین وجه مداخله‌ی خود جمهوری اسلامی چون اوضاع انسانی در غزه با توجه به محدودیت‌ها و محاصره‌ای که صهیونیست‌ها برقرار کردند و مانع از امدادهای انسانی به جمعیت غیرنظامی غزه می‌شوند، مداخله‌ی جمهوری اسلامی هم در واقع بدترین سناریو را برای صهیونیست‌ها می‌تواند ایجاد کند و دیگر شاید کار به سیلی نکشد و اقدامی باشد که یک نقطه‌ی پایانی می‌تواند بر سرنوشت سیاسی رژیم صهیونسیتی بگذارد و شروع سلسله‌ای از تحولات عمیق و درونی در جامعه‌ی صهیونیستی را رقم بزند.

هنوز هیچکدام از این لایه‌ها فعال نشده است. هنوز صهیونیست‌ها صرفاً در حال مقابله با کوچک‌ترین حلقه یا نزدیک‌ترین حلقه در صحنه‌ی نبرد که همان مقاومت در نوار غزه باشند، هستند و تمامی این مراحل و زنجیره‌ی این اقدامات هنوز هیچکدام برای آن‌ها رخ نداده اما رعبی که بر صهیونیست‌ها حاکم است و نوع اقداماتی که دارند انجام می‌دهند نشان‌دهنده‌ی این است که پیام به درستی به آن‌ها منتقل شده است. این حجم حضور مقامات آمریکایی در سرزمین‌های اشغالی هم ناشی از نوع فروپاشی روانی و سیاسی‌ای است که در جامعه‌ی صهیونیست‌ها رخ داده و دارند تلاش می‌کنند که از طریق برقراری مراودات سیاسی بخشی از این اعتمادبه‌نفس را چه در بین مقامات سیاسی چه در بین افکار عمومی خودشان برگردانند و اعتمادبه‌نفسشان را به دست بیاورند.

از جهت تحولات میدانی حالا بر فرض عملیات گسترده زمینی رژیم صهیونسیتی علیه مردم و مقاومت در نوار غزه چه معادلات و رخدادهایی را محتمل می‌دانید؟

آقای صمدزاده: ببینید محتمل‌ترین سناریو فعال‌شدن جبهه‌ی شمالی و ورود حزب‌الله به معرکه است. این تهدیدی است که مقامات حزب‌الله از کانال‌های مختلف مخابره کردند و پیغام را منتقل کردند. الان هنوز اصلاً عملیات نظامی زمینی توسط صهیونیست‌ها در نوار غزه همچنان قابل تحقق نیست. دلایل متعددی دارد. البته صهیونیست‌ها بهانه‌هایی می‌آورند اما توان مقاومت در غزه برای نفوذ به شهرک‌های حاشیه نوار غزه مانع از این شده که این شهرک‌ها توسط صهیونیست‌ها هم به طور کامل پاکسازی شوند و هم به طور کامل از حضور شهرک‌نشینانی که غیرنظامی محسوب می‌شوند تخلیه شوند. وجود این دو رکن یعنی عدم پاکسازی امنیتی و حضور شهرک‌نشینان غیرنظامی در شهرک‌های غلاف غزه دو مانعی است که تا قبل از عملیات زمینی باید این دو اتفاق بیفتد. این جدای از آن بحث تخلیه‌ی غیرنظامی‌ها در نوار غزه است که صهیونیست‌ها اعلام کردند باید از شمال غزه مردم نقل مکان کنند به جنوب که آن هم اتفاق نیفتاد. در خود چارچوب عملیات نظامی دو مانع جدی وجود دارد.

این جدای از لجستیکی است که صهیونیست‌ها برای انجام عملیات زمینی گسترده در نوار غزه به آن نیاز دارند. بسیاری از کارشناسان خود صهیونیست‌ها تجربه‌ی خروجِ ذلت‌بار صهیونیست‌ها از نوار غزه در سال ۲۰۰۵ در زمانی که آریل شارون محوریت سیاست و نظامی‌گری در رژیم صهیونسیتی را در اختیار داشت یادآوری می‌کنند و می‌گویند وقتی ما نمی‌توانستیم حضور و عملیات نظامی در نوار غزه را در سال ۲۰۰۵ با ظرفیت‌های مقاومت در آن سال تحقق ببخشیم و آنجا باقی بمانیم حتماً حضور در سال ۲۰۲۳ و با توجه به رشد گسترده و قابل توجه توانمندی‌های محور مقاومت به‌ویژه رکن مقاومت در غزه و گروه‌های جهادی در غزه در سال ۲۰۲۳ هم قابل تصور و امکان نیست. مجموعه این اقدامات و این وقایع و فکت‌ها نشان می‌دهد هدفی که صهیونیست‌ها در ورود به نوار غزه گذاشتند به لحاظ عملیاتی به آن شکلی که آن‌ها ترسیم می‌کنند و تلاش دارند یک عملیات قاطع و یک واکنش فعال و دست برتر را نشان دهند حتماً اینطور نیست و اگر وارد این اشتباه بشوند و این عملیات را آغاز کنند وضعیتشان به‌شدت از این چیزی که امروز شاهدش هستیم و تلاش می‌کنند با بمباران‌های گسترده و بمباران‌های کور مناطق انسانی و مناطق مسکونی ضعف خودشان را جبران کنند بدتر خواهد شد و زنجیره‌ای از اتفاقات برایشان می‌افتد که دامنه‌اش را آن‌ها نمی‌توانند در وضعیت فعلی تخمین بزنند.

سوال بعدی اینکه امروز مصادیق واقعی کمک امت اسلامی به فلسطین از جنبه‌های مختلف دیپلماسی عمومی و کمک‌های انسان‌دوستانه و فعالیت‌های تبلیغاتی و ... شامل چه مواردی می‌تواند باشد؟

آقای صمدزاده: ببینید بخشی‌اش که فشار بر دولت‌های کشورهای اسلامی است. چون بسیاری از کشورهای اسلامی دولت‌هایشان به دلایل و ملاحظات سیاسی در حمایت مردم فلسطین اقدام نمی‌کنند. حتماً تجمعات مردمی و فشارهای سیاسی که مردم از طریق نخبگان سیاسی‌اجتماعی و فعالین رسانه‌ای می‌توانند بیاورند و دست کم مانع موضع‌گیری دولت‌ها در حمایت از رژیم صهیونیستی شوند و این موضوع را به سمت حمایت از مردم فلسطین برگردانند. حتماً این یک گام بسیار قاطع است.

روشنگری و اطلاع‌رسانی نسبت به اصل واقعیتی که در حال وقوع است. بیانِ مظاهر اقتدار مقاومت فلسطین در کنار ناتوانی صهیونیست‌ها از برخورد و مواجهه با مقاومت و تلاش برای کشتار دسته جمعی برای جبران ضعف نظامی‌شان هم از جمله مواردی است که انعکاس و بازنمایی‌اش حتماً به درک درست از صحنه منازعه و شناخت شرایط کمک می‌کند.

کمک‌های انسانی و مالی حتماً ضروری است. ضمناً فعالین و نخبگان اجتماعی می‌توانند از طریق پیگیری این مواضع در رسانه‌های بین‌المللی یا در مجامع بین‌المللی یا در سازمان‌های بین‌المللی حتماً یک ادبیاتی را تولید کنند که مانع تحریف وقایع شود. چون دشمن صهیونیستی طی این نبرد به‌خاطر ضرباتی که به او وارد شده به‌شدت دنبال مظلوم‌نمایی و ترسیم یک چهره‌ی آسیب‌دیده و مظلوم از خودش است که این حتماً با واقعیت صحنه تطابق ندارد. بخشی از اطلاع‌رسانی‌ها و پیگیری موارد می‌تواند مانع از این مظلوم‌نمایی شود و تلاش شود برای اینکه صدای حق مردم فلسطین به اقصی‌نقاط دنیا مخابره شود.

یکی از اصلی‌ترین کارها به نظر من پیگیری طرحِ وقایع به صورت جزیی و تحلیلی و مبتنی بر اخبار دقیق و وثیق از صحنه است که این خودش می‌تواند زنجیره‌ای از اقدامات و مطالبات را رقم بزند. هرچقدر مردم سطح آگاهیشان نسبت به آنچه در فلسطین اتفاق می‌افتد دقیق‌تر و شفاف‌تر باشد نوع اقداماتی که خودشان به صورت خودجوش می‌توانند انجام دهند حتماً وسیع‌تر می‌شود و متنوع‌تر می‌شود اما گام اولش به نظرم همین اطلاع‌رسانی دقیق و درست و برخوردار از تحلیل صحیح وقایع در صحنه است.

رهبر انقلاب تاکید کردند که حماسه‌ی اخیر کار خود فلسطینی‌هاست. دچار محاسبه غلط شده‌اند. شواهد و مویدات فلسطینی‌بودن طراحی و اجرای این عملیات چیست و فلسطینی‌ها چطور به چنین توانمندی عظیمی در منطقه‌ی محاصره‌شده‌ی غزه دست یافتند؟

آقای صمدزاده: ببینید طی پنج سال گذشته روندی که مقاومت فلسطینی دنبال کرده یک روند بسیار آرام و البته پیوسته بوده است. از زمانی که عملیات سیف‌القدس به‌عنوان یک عملیات محوری که آغازکننده‌ی آن نبرد در واکنش به تعرض به ساحت مسجدالاقصی خود فلسطینی‌ها بودند، انجام شد رگه‌هایی از اینکه ابتکار عمل خود گروه‌های فلسطینی و توانمندی‌هایشان به سطحی رسیده که می‌توانند از وضعیت تدافعی به وضعیت تهاجمی تغییر وضعیت بدهند مشاهده شد. طی چهار سال گذشته ما چهار مانور مشترک گروه‌های مقاومت و شکل‌دهی اتاق عملیات مشترک را در نوار غزه شاهد بودیم. طی همین چهار سال ما چهار نبرد را هم داشتیم یعنی تقریباً سالی یک جنگ هم با صهیونیست‌ها رخ داده است. اتاق عملیات محور مقاومت تقسیم کار بسیار قابل توجهی در نوار غزه صورت داده است. در دو جنگ بعد از عملیات سیف‌القدس پشتیبانی و لجستیک را حماس انجام داده اما پیشانی عملیات در اختیار جهاد اسلامی بوده است. این پشتیبانی به نحوی بود که برخی طرف‌ها می‌گفتند که حماس در حال خیانت به آرمان مقاومت است و مشارکت نمی‌کند در صورتی که این مبتنی بر تقسیم کاری بود که در این اتاق عملیات مشترک شکل گرفته بود. این‌ها نشان‌دهنده‌ی رشد و بلوغ اقدامات نظامی در نوار غزه است که گروه‌های مقاومت توانستند به یک رشد قابل توجه برسند.

یکی دیگر از برجسته‌ترین نمادهایی که می‌شود به آن اشاره کرد همین سطح بالای حفاظتی است که در آغاز این عملیات به وقوع پیوست. میزان حفاظت به نحوی بود که در هیچکدام از رسانه‌های خود گروه‌های مقاومت یا در اظهاراتشان هم بحث افزایش تنش و احتمال مواجهه با رژیم صهیونسیتی طرح هم نشد یعنی هیچ قرینه‌ی‌ بیرونی نبود. این چیزی است که در عملیات‌های پیشین به‌ جرأت می‌توان گفت که جزء نقاط ضعف گروه‌های مقاومت به حساب می‌آمد یعنی از تقریباً چند روز جلوتر امکان تخمین این وجود داشت که به‌خاطر افزایش تنش‌های سیاسی یا تنش‌هایی که در رسانه مشهود بود احتمال مثلاً یک عملیات یا یک برخورد نظامی وجود دارد اما در عملیات اخیر اینطور نبود. اینها قرائنی است که نشان‌دهند‌ه‌ی این است که یک روندی از بلوغ در بین گروه‌های مقاومت مستقر در نوار غزه اتفاق افتاده و این یک اتفاق یا یک رخداد یک‌شبه نبوده است. این بلوغ برای ناظران امنیتی و آن‌هایی که پیگیر مسائل فلسطین هستند یک مسئله‌ی جدیدالحدوث نیست. یک مسئله‌ای است که می‌شد یک رگه‌هایی را از آن مشاهده کرد اما امروز در بهترین شکل خودش در برجسته‌ترین وضعیت، خودش را در آغاز عملیات طوفان الاقصی نشان داد. ضمناً خود تأیید رهبری و خود اظهار رسمی حضرت آقا مبنی بر فلسطینی‌بودن این عملیات بزرگ‌ترین سند و حجت است؛ چون ایشان یک رهبر صادق هستند و مقام رسمی جمهوری اسلامی هستند و در بالاترین رکن هدایت سیاست‌های جمهوری اسلامی قرار دارند. اظهار ایشان معتبرترین سند برای فلسطینی‌الاصل بودن این طراحی و این عملیات است. مقامات رژیم صهیونسیتی از جمله سخنگوی وزارت جنگ رژیم صهیونسیتی هم گفته بودند که ما رگه‌هایی از مداخله‌ی طرف‌های خارجی و بالاخص ایران را در طراحی و آغاز این عملیات نمی‌بینیم. یعنی هم در فرماندهی محور مقاومت، هم در بیان حضرت آقا، هم در قرائن میدانی و تحولاتی که در سه چهار سال گذشته مقاومت رقم زده و هم در بیان دشمن همگی نشان می‌دهد که این بلوغ و این توانمندی مختص همین گروه‌های مقاومت در نوار غزه است که بحمدالله به یک سرمایه‌ی برجسته برای کل محور مقاومت بدل شده و ان شاء الله در آینده هم اقدامات روشن‌تر و ضربات مستحکم‌تری را بر دشمن وارد خواهد آورد.

به‌عنوان سوال آخر، رهبر انقلاب اخیرا فرموده بودند دولت‌هایی که قمار عادی‌سازی با رژیم صهیونسیتی را دنبال می‌کنند بر روی «اسب بازنده» شرط‌بندی کرده‌اند. به نظر شما اثر این عملیات بر روی طرح عادی‌سازی برخی دولت‌ها با رژیم صهیونسیتی چیست و آینده طرح عادی‌سازی به کجا ختم می‌شود؟

آقای صمدزاده: عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونسیتی یک پروژه‌ی سیاسی است و آمریکایی‌ها که پشت این طراحی هستند به راحتی اذعان به شکست نمی‌کنند اما نکته‌ای که وجود دارد وضعیت عادی‌سازی در افکار عمومی کشورهایی است که آن‌را رقم زده‌اند.

زمانی که صهیونیست‌ها پروژه‌ی عادی‌سازی را با حمایت دولت ترامپ آغاز کردند به طور قاطع تلاش داشتند که برتری خودشان را با حمایت سیاسی آمریکایی‌ها از طریق عادی‌سازی به کشورهای اسلامی  خصوصا کشورهای منطقه تحمیل کنند. کشورهایی که حلقه‌های ضعیف‌تر بودند و اثر سیاست‌های آمریکایی‌ها بر آن‌ها برجسته‌تر بود به‌سرعت به این روند عادی‌سازی پیوستند. اینها تصور می‌کردند که دست برتر منطقه‌ای با توجه به توان میدانی رژیم صهیونسیتی و حمایت‌های آمریکا در این بلوک تجمیع می‌شود و این‌ها می‌توانند با پیوستن به آن از این برتری در معادلات منطقه استفاده کنند. اما به جرأت می‌توان گفت که عملیات اخیر توان رژیم صهیونسیتی و برتری رژیم صهیونسیتی را به چالش کشید و نشان داد که آمریکایی‌ها هم توان حمایتی برجسته‌ای ندارند. شاید بشود گفت که در بیست سال گذشته نخستین بار است که آمریکایی‌ها در بیانیه رسمی‌شان، بیانیه‌ی واحد فرماندهی نظامی مستقر در منطقه، توان بازدارندگی خودشان را در مقابل حزب‌الله لبنان قرار می‌دهند. آمریکایی‌ها به‌عنوان برجسته‌ترین قدرت نظامی دنیا خودشان را معرفی می‌کردند اما الان خودشان را به‌شدت در وضعیت فشار سیاسی و نظامی می‌بینند و یک‌دفعه خودشان را برای بازدارندگی در برابر یک گروه و برای جبران خلأ بازدارندگی رژیم صهیونسیتی در حال هزینه‌کرد می‌بینند. این وضعیتی نیست که نشان‌دهنده‌ی برتری این بلوک باشد.

کشورهایی که به عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونسیتی دامن زده و اقدام کرده بودند در افکار عمومی مردم خودشان درگیر نارضایتی هستند و جوامع داخلی این کشورها نسبت به پرونده‌ی عادی‌سازی که بین این کشورها رقم خورده با رژیم صهیونیستی و کشورهایی که در آستانه‌ی عادی‌سازی بودند به نقل از محافل رسانه‌ای و کارشناسان روابط بین‌الملل به‌شدت در حال فاصله‌گیری از این روند هستند؛ چون برتری صهیونیست‌ها و برتری بلوک آمریکا در نبرد اخیر به طور قاطع شکسته شده و و آن طرفی که به لحاظ نظامی و اطلاعاتی دست برتر و اشراف بیشتری بر معادلات منطقه دارد و در حال ساخت یک معادله جدید است محور مقاومت و ارکان محور مقاومت هستند. این چشم‌انداز عادی‌سازی را برای کشورها با توجه به حمایت گسترده‌ی مردمی که طی همین هفته جاری در کشورهای مختلف از مقاومت فلسطین چه در داخل منطقه چه در اروپا و چه در سایر نقاط دنیا شاهدش هستیم را به‌شدت مخدوش می‌کند و نشان می‌دهد آن کشورهایی هم که وارد این عرصه شده و فکر می‌کردند در حال سرمایه‌گذاری در بلوک قدرتمند منطقه و بین‌الملل دارند هستند و از آن سهمی خواهند برد، دچار خسارت شدند و مجبورند که معادلات جدید را بپذیرند و بر مبنای معادلات جدید برای بازتعریف سیاست منطقه‌ای و سیاست بین‌المللی خودشان اقدام کنند.

در پایان اگر نکته‌ی مهم و ناگفته‌ای درباره‌ی این تحولات و آینده‌ی‌ آن دارید بفرمایید.

آقای صمدزاده: باید منتظر بود ببینیم که آیا صهیونیست‌ها این حرفی که زدند درباره‌ی عملیات زمینی را به سمتش حرکت می‌کنند یا نه؟ قرائن میدانی نشان‌ می‌دهد تلاش و دست‌وپازدن‌های کابینه‌ی رژیم صهیونسیتی بر این است که به سمت عملیات زمینی حرکت کنند. معادله‌ی مقاومت هم که مشخص است. در صورت آغاز عملیات زمینی جبهه‌ی شمالی فعال خواهد شد. حالا باید دید که اراده‌ی کدام‌یک از طرفین در صحنه‌ی میدانی محقق می‌شود و شرایط به چه نحویو  به چه سمت‌وسویی حرکت خواهد کرد.

در بعد انسانی هم به نظر می‌رسد فشارهای بین‌المللی و فشارهای کشورهای منطقه به سمتی خواهد بود که ان‌شاء‌الله محاصره‌ی نوار غزه شکسته می‌شود و ان‌شاء‌الله امدادهای انسانی و کمک‌های بشردوستانه وارد این منطقه می‌شود. همه این‌ها به برکت پایداری مردم و مقاومت غزه است. از خداوند متعال خواستاریم که ان‌شاء‌الله به آن‌ها اجر مضاعف و صبر بیش از پیش بدهد که واقعاً نوک پیکان محور مقاومت هستند و واقعاً بیشترین هزینه و فشار و بار بر آن‌هاست. آرزوی سلامت و توفیق داریم برای همه رزمندگان محور مقاومت. 

پایان پیام/.

منبع: فارس
شناسه خبر: 1542257

مهمترین اخبار ایران و جهان: