فصل مشترک سخنرانیهای سال های اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی اشاره مستقیم به مقوله جهاد تبیین به عنوان یک راهبرد غلبه بر تبلیغات مسموم دشمنان بوده است. عرصهای که در آن به پرهیز از شعارگرایی و ضرورت عملگرایی خلاقانه نیازمندیم.
به گزارش خبرگزاری فارس از بندرعباس، جهانگیر حاجی زاده از فعالان رسانهای هرمزگان در یادداشتی ذیل عنوان «به جهاد تبیین فراتر از شعارگرایی نگاه کنیم» آورده است:
فصل مشترک سخنرانیهای سال های اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی اشاره مستقیم به مقوله جهاد تبیین به عنوان یک راهبرد غلبه بر تبلیغات مسموم دشمنان بوده است.
این راهبرد نه یک مسئولیت صرف حکومتی که یک وظیفه عام در مقابله با جریانی است که درصدد است تا با بزرگنمایی مشکلات کشور، فقدان کارآمدی نظام را القا و امید را در درون ملت بزرگ ایران بخشکاند.
برای غلبه بر این عملیات پیچیده روانی دشمن علیه ملت ایران چند ضرورت اساسی وجود دارد که بدون توجه و تجهیز شدن بدانها نمیتوان در این هماوردی بزرگ حاضر شد.
۱- دشمن شناسی
ابتدایی ترین مساله در مقوله جهاد تبیین شناخت دقیق دشمن است. گاه دشمن در لباس عناصر خودی درصدد شکستن روحیه مقاومت است و گاه به مثابه پیاده نظام دشمن در فضای مجازی و وقتی دیگر نیز در پوشش رسانهای رنگارنگ رخ مینماید.
در بستر مه آلود شبهه افکنی و شبهه سازی دشمن باید مراقب بود تا آنچه بیان میشود، مخرج مشترک با دشمن نیابد و یا به بیانی سادهتر سبب تیز شدن چاقوی دشمن نشود.
این الزامات نافی نقدهای خردمندانه و دلسوزانه و توام با راهکار نیست.
۲- رسانه شناسی
برای جهاد تبیین، رسانه ها نقشی کلیدی بر دوش دارند. چه رسانههای رسمی و چه رسانههای غیررسمی که اکنون وسعت و نفوذ بی کران و بی اندازهای یافتهاند و مکمل اطلاع رسانی یکدیگرند.
سربازان جنگ نرم و اهالی تبیین باید ذائقههای رسانهای را دقیقا شناخته و به روشی هوشمندانه در تعامل با فعالان دلسوز رسانهای، جبهه آگاهی بخشی را تقویت کنند.
در میدان تولید محتوا، توجه به اشکال رسانه و نوع مخاطبان اهمیت فراوانی دارد. تا آنجا که گاه باید موضوعی را با تصویر و چند رسانهای برای مخاطب عرضه و گاه میبایست به تطویل برای مخاطب خاص سخن گفت.
هیچ شکلی از تولید محتوا نمی تواند شکلی دیگر را منسوخ سازد بلکه باید به زمان و مکان و گیرایی آن در مقطع مشخص توجه نمود.
۳- سواد رسانهای
سواد رسانهای را شاید بتوان ستون فقرات عرصه تببین دانست. سواد رسانهای در دوره ای که عرصه تاخت و تاز بی رحمانه دروغ و دروغ پردازی و دروغ پراکنی در رسانههای سفارشی است، مهمترین ابزار تشخیص بشمار میرود.
در حقیقت سواد رسانهای به مثابه توان شناخت زوایای پیدا و پنهان و تحلیل هر خبر، گزارش و محتوایی است که ممکن است با هدف سوق دادن ما به سمت و سوی برداشتی جهتدار صورت گرفته است.
مقوله سواد رسانهای وسعت تعریف گستردهای دارد که از فهم سیاسی و اجتماعی آحاد جامعه تا ضرورت آموزش عرضه محتوا به مدیران را در بر میگیرد.
شاید به جرات میتوان گفت پارهای از درهم ریختگی فکری و ذهنی جامعه امروز و توفیقات جریان معاند در بر هم زدن روان مردم و القای تبلیغات مسموم به جامعه، معلول عدم شناخت بسیاری از مدیران ما با رسانه و امکان استفاده از آن باشد.
گاه پروژهها و محصولات بزرگی را از نظام در گوشه و کنار کشور میبینیم که به اندازه ریالی برای آنها عملیات رسانهای و پیوست تیلیغاتی در نظر گرفته نشده و این فقدان نگاه رسانهای سبب زمین گیر شدن اقتصاد رسانهها نیز گشته است و آنان را به ورطه بی رونقی کشانده است.
۴- آگاهی بخشی مستمر با ابزار روز
مهم ترین ابزار در روشنگری معرفتی و شناختی در جامعه، آگاهی بخشی عمومی به عناصر جامعه در مسیر شناخت درست از مسائل است.
اکنون با گذار از رسانههای سنتی به رسانههای مدرن، شیوههای روایتگری هنرمندانه و به موقع اهمیتی دوچندان یافته است. از سوی دیگر دولت سیزدهم باید خلاهای ناشی از فقدان ارتباط با رسانهها و جامعه را که طی دو دهه اخیر یکی از پاشنه آشیلهای دولتها بوده، جبران کند و با گماردن عناصر دلسوز در مناصب ارتباطی و اطلاع رسانی و روابط عمومی، از ظرفیت مردم در پیشبرد اهداف عالی نظام بهره بجوید.
در هر کدام از این مقولههای ذکر شده، در آینده به مفصل و در قالب سلسله یادداشتهایی بیشتر خواهم پرداخت.
پایان پیام/