فیلم سینمایی «نمور» اثری ظاهرا در «ژانر اجتماعی» است که آنچنان از لحاظ فُرم و محتوای سینمایی عقب افتاده است که اساسا چرایی حضور آن در بخش «سودای سیمرغ» را با ابهام مواجه میسازد.
فیلم سینمایی «نمور» اثری ظاهرا در «ژانر اجتماعی» است که آنچنان از لحاظ فُرم و محتوای سینمایی عقب افتاده است که اساسا چرایی حضور آن در بخش «سودای سیمرغ» را با ابهام مواجه میسازد. اثری که در آخرین سِئانس اکران در «خانه جشنواره» به نمایش درآمد و بیش از هر چیز توانست اسباب خنده و به نوعی برطرف شدن خستگی مخاطبان «جشنواره چهلم» را فراهم آورد.
فیلم سینمایی «نمور» روایت زندگی خانوادهای است که بیست و یک سال پیش بحرانی را پشت سر گذاشتهاند. «دلارام» دختر خانواده از نامزد (مَحرم) خود باردار میشود، اما نامزد او به بهانه ادامه تحصیل او را رها کرده و به خارج از کشور میرود. «داوود» برادر بزرگ او برای حفظ آبروی خانواده، فرزند خواهرش را از او جدا کرده و «دلارام» را به ازدواج رفیقش در میآورد و بدون اطلاع خواهرش، با پول حاصل از فروش خانه پدری برای آنها خانهای میخرد و در عین حال «آرام» دختر خواهرش را با خود به آلمان میبرد و در همه این سالها خود را از خواهرش دور نگه میدارد. اما به ناگاه با مرگ «علی» شوهر دلارام و با بازگشت «داوود» و خانوادهاش به ایران زخم کهنه فامیلی سر باز میکند و ...
فیلم سینمایی «نمور» به وضوح یادآور سبک تولیدات سینمایی در دهه 1370 هجریشمسی است. فیلمی در ادامه همه آثار آپارتمانی آن سالها و این سالها که خانه و خانواده را نماد ایران و ایرانی میداند که تحت حاکمیت مردی مستبد است.. اثری با ضرب آهنگهای غلیظ فمینیستی که به نکوهش غیرت میپردازد و شخصیتی همچون «داوود» را به عنوان نماینده مرد سنتی ایرانی و شخصیتی غیرتی آنچنان به تصویر میکشد که تنها آبروی خانواده برایش مهم بوده و هر چیزی را برای حفظ آن فدا میکند؛ مردی متعصب که تمام زنان موجود در اثر به نحوی قربانی شخصیت مستبد او میشوند. شخصیتی قُلدر که خواهر، برادر، همسر و حتی عشق قدیمی او نرگس، از اینکه او بر تمام ایشان ولایت داشته و به جای همه آنها تصمیم میگیرد شکایت دارند!
فیلم سینمایی «نمور» پنهانکاری، دروغ و استبداد رای و به طور کل اعمال ولایت و سرپرستی را که همواره به عنوان صفتهای شاخص نژاد ایرانی در سینمای ایران معرفی میشود را به نحوی سلسلهوار تکرار کرده و شخصیت «داوود» را در نماد این چنین مردی آنچنان پَست نشان میدهد که برای سرپوش گذاشتن بر عیب خود یعنی عقیم بودن، حق مادری را از همسری که او را عاشقانه دوست دارد سلب میکند! مردی که راضی میشود تا تک تک اعضای خانوادهاش از عزیزترین آرزوهایشان دل بکنند اما او، منافع و نام نیکویش دچار خطر نشود!
فیلم سینمایی «نمور» به لحاظ فیلمنامه پُراست از خللهایی که با هیچ منطقی قابل رفع و رجوع نیست. اثری آنچنان ضعف و با ایراداتی که موجب میشود تا نه تنها حوادث و اتفاقات از منطق درستی پیروی نکنند؛ بلکه سیر روایت داستان آنچنان غیرقابل باور گردد که اثر را به صورتی طنز درآورد. اثری بازی بازیگرانی که هیچکدام به درستی درنیامده و به خصوص «محمدرضا علیمردانی» که حتی اکتهای معمولی یک بازیگر مثل راه رفتن را ادا نمیکند. اثری که در عین حال با شخصیتپردازیهایی آنچنان ضعیف همراه شده که تقریبا هیچ کدام از ایشان باورپذیر نیستند و تنها سبب میشود تا دیالوگخوانی ایشان به صورتی فُکاهی درآید. این در حالی است که فیلمبرداری فیلم سینمایی «نمور» که به علت حضور در شهرهای شمالی میتوانست یکی از نقاط قوت فیلم محسوب شود؛ نتوانسته در خدمت اثر قرار گیرد و کارگردانی نامناسب سبب شده تا قاببندیها کاملا تلوزیونی درآید و برای پرده بزرگ سینما طراحی نشده جلوه پیدا کند.
درمجموع میتوان گفت فیلم سینمایی «نمور» اثری به غایت ضعیف است که حتی در گیشه نیز امید چندانی برای رسیدن به موفقیت برای آن متصور نیست. اثری که میتوانست مفاهیمی به مراتب پَستتر و یا حتی پُلیدی را به مخاطب سینمایی خود ارایه دهد و به دنبال سخن گفتن بر بستر روایتی دیگر برود. این در حالی است که عوامل فیلم سینمایی «نمور» به صراحت «علت بدساخت بودن و کلیشهای شدنِ دیالوگها و صحنهها را، قوانین موجود در فرهنگ و شرع قلمداد میکنند و رابطه دلارام و بهروز (نامزد سابق) را به این علت شرعی و عقدکرده مطرح کردند تا بتوانند مجوز ساخت دریافت کنند.» ادعایی به این معنی که اگر «قوانین شورای نظارت بر فیلمنامه» نبود، رابطه «دلارام» و «بهروز» به صورتی غیرشرعی و حرام تصویر میشد و «آرام» به عنوان «فرزندی حرامزاده» و محصول این رابطه نامشروع معرفی میگردید و ...
شناسه خبر: 69149