یک محقق دانشگاهی در نشست شناخت مکتب «حاج قاسم» گفت: تمام کسانی که در تمدن غرب نشستهاند و برای تمدن اسلامی ما برنامهریزی میکنند، تلاش دارند تا دیگر ملتها را از فرهنگ اصیل و اعتقادات خودشان تهی کنند و در نتیجه با نفی ایدوئولوژی، کشورها و ملتها و حکومتها را دچار خلا راهنما کنند.
به گزارش خبرگزاری فارس از تهران، بتول فلاحمراد استاد دانشگاه امروز در نشست شناخت مکتب «شهید حاج قاسم سلیمانی» در سالن کنفرانس خبرگزاری فارس اظهار کرد: بنده عنوان بحثی که میخواهم عرض کنم را وضع یک هویت جدید بدون مرز برای انسان گذاشتهام؛ یعنی ما میخواهیم از یک انسان جدید که ساخته و به دنیا معرفی شده است، صحبت کنیم.
وی با اشاره به چند کلام کوتاه از رئیس مرکز مطالعات استراتژیک مرکز هاروارد گفت: هانتینگتون از یک واژهای صحبت میکند بنام پارادایم تمدنی یا روح تمدن و معتقد است که روح تمدن ساخته، از نقطهای به نقطه دیگر منتقل و در سراسر جهان گسترده میشود.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: هانتینگتون برای توضیح روح تمدن برای آن خانه تعریف میکند و میگوید که قبل از اینکه روح تمدن خانه بعدی خود را پیدا کند، من باید آن را پیدا کنم و قبل از اینکه برای تخریب به سمت تمدن غرب بیاید خانهای را که میخواهد پیدا کند را من پیدا کرده و آن را تخریب کنم.
فلاحمراد تصریح کرد: هانتینگتون معتقد است که ما لزوما نیاز به جنگیدن برای تخریب خانه بعدی روح تمدن نداریم و میتوانیم مولفههای تمدنی را در هر تمدنی ویران کنیم و اجازه ندهیم که او خانه بعدی خودش را پیدا بکند.
وی گفت: این شخص سپس از 3 تمدن ایران، روسیه و چین صحبت میکند و من فقط یک جمله در مورد ایران را خدمتتان عرض میکنم، اینکه معتقد است که ایران به علت برخورداری از حکومت متمدن و مبتنی بر تعالیم اسلامی وضعیتی متفاوت دارد.
این محقق دانشگاهی با بیان اینکه هانتینگتون روسیه و چین را تمدنهایی الحادی میداند و میگوید که جنگیدن با آنها کار سختی نیست، عنوان کرد: وی معتقد است که ایران برای غرب تنها یک دشمن سیاسی نیست بلکه یک دشمن تمدنی هم است.
فلاحمراد در ادامه اضافه کرد: لذا حالا برای از بین بردن این دشمن تمدنی، نه تنها هانتینگتون بلکه تمام کسانی که در تمدن غرب نشستهاند و برای تمدن اسلامی ما برنامهریزی میکنند، یک قطب فاسد عقیدتی را تشکیل میدهند که با همه وسایل و شیوههایشان تلاش دارند تا دیگر ملتها را از فرهنگ اصیل و اعتقادات خودشان تهی کنند و در نتیجه با نفی ایدوئولوژی، کشورها و ملتها و حکومتها را دچار خلا راهنما کنند.
وی بیان کرد: وقتی که کشورها، ملتها و حکومتها دچار خلا راهنما شوند در یک حالت بی وزنی قرار میگیرند و دچار فقر هدف و به بهم ریختگی هویتی میشوند که بنده در این مورد میخواهم از یک هویت جدید سخن بگویم.
این استاد دانشگاه با طرح این پرسش که حالا ما باید چهکاری کنیم تا برای ساختن یک تمدن جدید حرفی برای گفتن داشته باشیم؟ گفت: باید یک نقشه راه و طرح کلی برآیند تحقق اهداف و یک آهنگ کلی حرکت جامعه اسلامی داشته باشیم که ما را به سمت آرمانهای متعالی اسلام مبتنی بر فهم از اسلام هدایت بکند.
فلاحمراد افزود: معمولا در دیدگاههای فکری مبنی بر دنیا یک قهران یا یک ابر قهرمان ساخته میشود و به او این حق را میدهند که از هر وسیلهای برای پیروزی در میدانها استفاده کند که این میدانها میتواند هم سخت و هم نرم باشد.
وی با بیان اینکه اما در اسلام ابتدا یک مکتب بنیانگذاری میشود، عنوان کرد: بعد از بطن این مکتب یک گفتمان که نقشه راه جامع تحقق حاکمیت دین را داشته باشد ساخته و در ادامه برای توفق این گفتمان ما در میدان نظریه و عمل الگوها را ساخته میبینیم و به دنیا معرفی میکنیم.
این محقق دانشگاهی با اشاره به اینکه باید این الگو را به سمت شخصیت سردار حاج قاسم سلیمانی هدایت کنیم، تصریح کرد: باید توجه داشت که وظیفه این الگوها بسط دادن، تبیین، عملیاتی و فرماندهی کردن میدان است و ما به سمت مرد میدان میخواهیم هدایت بشویم.
فلاحمراد گفت: اسلام ناب فقط یک مرز جغرافیایی که همان روح تمدنی که هانتینگتون از آن سخن گفته ندارد و همه مظلومان و ستمدیدگان عالم در شعاع منظومه فکری و عملیاتی اسلام ناب قرار میگیرند.
وی افزود: درست به همین علت است که یک قطب فاسد علمی، علت تعارض منافع خودش تلاش میکند که کشورها، ملتها و حکومتها را دچار فقر هدف و به همریختگی هویتی کند و بر اساس سنت تاریخ دو جبهه حق و باطل در مقابل هم صف آرایی میکنند و مبارزین جبهه حق با هدایت فرماندهان پرورش یافته در این مکتب، به فتح قلوب در کل عالم میپردازند.
این استاد دانشگاه بیان کرد: من میخواهم اشاره کنم به نقشی که سردار حاج قاسم سلیمانی در گسترش اسلام ناب دارند که شما میبینید که بازوان منطقهای ایران، فقط مختص به مرزهای ایران نمیشود و اگر ما میخواستیم با جنگ نرم و جنگ سخت با تمام مبارزین عالم این مرزها را فتح کنیم شاید هزینههای سنگینی برای ما در پی داشت و در ادبیات و در نظام حقوق بین الملل ما را متهم به متجاوز بودن میکردند.
پایان پیام/