نیوز سیتی!
16 بهمن 1401 - 16:50

روایت فجر| پاسخ دختر آیت‌الله خادمی به رژیم شاهنشاهی چه بود؟/ روایت روزی که صدا و سیمای اصفهان به دست انقلابی‌ها افتاد

برای شنیدن داستان انقلاب به پای درس استاد تاریخی نشستیم که دوران نوجوانی و جوانی خود را در مسیر مبارزه طی کرده و در این سال‌ها هم به گفته خود تلاش کرده‌ جوانان این مرز و بوم را با تاریخ کشور آشنا کند زیرا معتقد است این آشنایی باعث می‌شود بسیاری از مسائل حل شود.

به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، توصیه به مطالعه‌ تاریخ و عبرت گرفتن از حوادث تاریخی همواره یکی از پرکاربردترین توصیه‌های رهبر انقلاب در دیدار ایشان با جوانان بوده و هست و در همین راستا در اردیبهشت سال ۱۳۷۹  عنوان می‌کنند: «با تاریخ آشنا شوید، تاریخ درس است؛ از تاریخ بسیار درس‌ها می توان آموخت و بسیار تجربه‌ها می‌شود به‌دست آورد.».

اما می‌توان گفت تذکر این نکات محدود به بیانات‌شان در دیدار با جوانان نمی‌شود که در دیدار خود با اقشار مختلف مردم نیز در سال ۱۳۹۴ نیز عنوان می‌کنند: «یکی از چیزهایی که بنده نگران آن هستم این است که این نسل جوان بالنده‌ ما که بحمدالله، هم آگاه و با بصیرت است، هم دارای انگیزه است، آماده به‌کار است، وسط میدان است، انقلابی است، به‌تدریج این حوادث مهم را، این عبرت‌های بزرگ دوران معاصر را از یاد ببرد» و با این بیانات است که می‌توان عمق نگرانی ایشان نسبت به ضعف آگاهی‌های تاریخی مردم و به‌خصوص نسل جوان را متوجه شد؛ البته بیان این نکات محدود به این دو دیدار نیست بلکه ایشان در مناسبت‌های گوناگون و به‌ویژه در سالیان اخیر، نسبت به فراموشی حوادث و عبرت‌های بزرگ تاریخی از سوی نسل جوان ابراز نگرانی کرده‌اند.

نام تاریخ آمد و همین کلمه بهانه‌ای شد تا پای درس استاد تاریخی بنشینیم که دوران نوجوانی و جوانی خود را در مسیر مبارزه طی کرده و در این سال‌ها هم به گفته خود تلاش کرده‌ جوانان این مرز و بوم را با تاریخ کشور آشنا کند زیرا معتقد است این آشنایی باعث می‌شود بسیاری از مسائل حل شود؛ آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل گفت‌وگوی خبرنگار فارس با احمد زمانی، دارای مدرک کارشناسی ارشد تاریخ و بازنشسته دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف‌آباد است:

 

کارنامه‌هایی که باعث شروع فعالیت سیاسی شد

زمانی دوران دبستان خود را در مدرسه جعفری که وابسته به مؤسسه ملی جامعه تعلیمات اسلامی بوده گذرانده و در توصیف آن روزها بیان می‌کند: در آن زمان خانواده‌ام علیرغم شرایط مالی نه چندان مناسب نام مرا در این مدرسه نوشتند البته ۲ سال پایانی را شهریه ندادم و به‌جای آن در تابستان کارنامه‌های مدرسه را آماده می‌کردم که این رفت و آمد در دفتر مدرسه باعث شد با شخصی به‌نام آقای شکوهنده که از معلمان برجسته قرآن سطح کشور و مبارزان مسلمان نهضت ملی شدن نفت و اسلامی بود آشنا شوم.

او مدرسه‌ای که در آن تحصیل می‌کرده را اینگونه عامل آشنایی‌اش با مسائل سیاسی می‌داند: صحبت‌های آقای شکوهنده علیه رژیم پهلوی در دفتر باعث شد با مسائل سیاسی آشنا شوم و از همان زمان شروع به خرید روزنامه کردم، از سمتی مدیر مدرسه‌مان هم شخصی انقلابی بود و در همین راستا برخی شخصیت‌های سیاسی ملی که به اصفهان می‌آمدند را به خانه‌شان دعوت می‌کرد و من برای کمک به خانه‌شان می‌رفتم و به همین واسطه در همان دوران با شهید مطهری، فخرالدین حجازی و پس از آن با استاد پرورش آشنا شدم.

زمانی درباره آشنایی‌اش با حضرت امام(ره) خاطرنشان می‌کند: موقعی که به سن تکلیف رسیدم و می‌خواستم مرجع تقلید انتخاب کنم، خانواده‌ام مقلد امام(ره) بودند و تحت تأثیر خانواده و استادانم مقلد امام(ره) شدم؛ در سال ۱۳۵۶ جلد اول کتاب نهضت امام خمینی(ره) نوشته سید حمید روحانی را همراه با برادرم(شهید عباس نبوی‌منش که با او عقد اخوت خوانده بودم) در ۲۴ ساعت با هم خواندیم و این کتاب بر علاقه‌ام به امام(ره) تأثیر داشت.

 

احمد تو مغازه‌دار خوبی نمی‌شوی!

روزگار حکومت پهلوی هم‌زمان با دوران نوجوانی و جوانی این پیشگام انقلاب بوده و در توصیف آن ایام اینگونه می‌گوید: در دوران پهلوی تعداد محدودی از کارمندان دولت و برخی مناطق مرفه شهرهای بزرگ شرایط نسبتاً خوبی داشتند اما اکثریت مردم شرایط اصلاً خوبی نداشتند؛ با اینکه پدرم مفازه‌دار بود اما سالانه فقط یک‌بار با زحمت و قرض یک‌بار برایمان کت و شلوار می‌خرید و اگر شلوارمان پاره می‌شد باید همان را وصله می‌زدیم.

بسیار شنیده‌ام که در آن زمان افرادی که کارمند بودند از موقعیت‌های اداری‌شان سوءاستفاده می‌‌کردند و زمانی خاطره‌ای در این باره تعریف می‌کند: پدرم در دروازه دولت مغازه نانوایی داشت و همیشه کارمندان استانداری و شهرداری به مغازه او می‌آمدند و توقع داشتند بهترین نان‌ها را بگیرند اما وقتی من در مغازه پدرم بودم اجازه این کار را نمی‌دادم و می‌گفتم باید عدالت رعایت شود و شاگردان پدرم می‌گفتند احمد تو مغازه‌دار خوبی نمی‌شوی.

این پیشگام انقلاب اسلامی درباره جنایات ساواک در قبال مبارزان انقلابی خاطرنشان می‌کند: در همان سال‌ها یکی دیگر از برادران دینی‌ام توسط ساواک زندانی شد و سیستم عصبی چشمانش آسیب دید و نابینا شد البته این تنها یکی از مشکلاتی بود که با او آشنا شد و در نهایت با سختی فراوان آزاد شد اما برادرش برای ۲ سال دستگیر شد.

 

از او درباره روز تاریخی انقلاب اسلامی یعنی ۲۶ دی و فرار شاه می‌پرسم که توضیح می‌دهد: در ۲۶ دی با جمعی از دوستان برای هماهنگی‌ها دور هم جمع شدیم و استاد پرورش فی‌البداهه اشعاری را در وصف فرار شاه سرودند و افراد حاضر ابراز خوشحالی می‌کردند، در شهر هم مردم چراغ اتومبیل‌ها را روشن کرده بودند و شیرینی و شربت پخش می‌کردند.

زمانی یادآور می‌شود: ۲۹ دی روز اربعین بود و بزرگ‌ترین تظاهرات و تجمع مردم انقلابی در سال ۵۷ در همان روز برگزار شد؛ تمام میدان امام(ره)‌ ، خیابان‌های اطراف و بازارها مملو از جمعیت شد.

روزی که فرمانده هوانیروز کشور به اصفهان آمد

این پیشگام انقلاب اسلامی خاطره خود از ۲۹ دی ۵۷ را اینطور ادامه می‌دهد: در آستانه ۲۹ دی اخباری به گوش می‌رسید که فرمانده هوانیروز کشور به اصفهان آمده و قصد کشتار مردم را دارد، اصفهان در آن زمان در تظاهرات نسبت به دیگر شهر و استان‌ها تعداد شهید کمتری داشت و این خبر باعث نگرانی شده بود.

او بیان می‌کند: یکی از خلبانان هوانیروز از علاقه‌مندان استاد پرورش بود و به‌صورت هفتگی یکدیگر را می‌دیدیم؛ به منزل او رفتم و پرسیدم این خبر درست است که آقای خسروداد به اصفهان آمده و قصد کشتار دارد؟ که پاسخ داد قسمت اول خبر درست است اما چنین قصدی ندارد و وقتی پرسیدم از کجا مطمئن است گفت سخنرانی‌هایی در بخش‌هایی از هوانیروز داشته و با احترام گفته گروهی از مردم طرفدار شاه و گروهی طرفدار آیت‌الله خمینی(ره) هستند و اگر قصد کشتار داشت ذهن خلبانان و فرماندهان را آماده می‌کرد.

 زمانی در ادامه حال و هوای ۱۲ بهمن ۵۷ را اینطور توصیف می‌کند: ۱۲ بهمن تعداد زیادی از اصفهانی‌ها عازم تهران شدند و سازماندهی این کار به جامعه معلمان واگذار شده بود، من هم همراه دیگر مردم به تهران رفتم و روبروی دانشگاه صنعتی شریف به‌عنوان مأمور انتظامی مشغول فعالیت بودم و روزهای بعد به اصفهان آمدم.

 

اسلحه‌هایی که با بازرسی اتوبوس‌ها به دست انقلابیون افتاد

از او درباره خاطره شاخصی که از بهمن ۵۷ به یاد دارد می‌پرسم و پاسخ می‌دهد: بعد از ظهر روز ۲۱ بهمن دولت بختیار اعلام حکومت نظامی کرد و می‌گفتند چون در تهران نیروهای مسلح آمادگی برای سرکوب مردم ندارند قرار است از دیگر استان‌ها نیروهای مسلح را به سمت تهران ببرند اما در اصفهان انقلابیون نیروهای مسلح و خصوصاً مرکز توپخانه را تحت نظر داشتند تا اگر قصد رفتن به سمت تهران را داشتند، در مسیر آن‌ها را مورد حمله قرار دهند و مانع از رفتن آن‌ها به تهران شوند اما رژیم شاه فرصت این کار را پیدا نکرد.

زمانی در بیان خاطراتش به روز پیروزی می‌رسد و می‌گوید: ۲۲ بهمن تمام مراکز نیروهای مسلح اصفهان بدون هیچ درگیری مسلحانه به انقلاب پیوستند و از سمتی شب ۲۲ بهمن انقلابیون اصفهانی اتوبوس‌هایی که از شیراز و تهران وارد اصفهان می‌شدند را بازرسی می‌کردند و وسایل جوانانی که از ارتش فرار کرده بودند بازرسی می‌کردند و اگر اسلحه همراه داشتند اسلحه آن‌ها توقیف و رسیدی داده می‌شد تا به مشکل برنخورند و در همین راستا انقلابیون تعداد قابل ملاحظه‌ای اسلحه به‌دست آوردند.

بغضی که جلوی خواندن بیانیه را گرفت

این پیشگام انقلاب اسلامی ادامه می‌دهد: در روز ۲۲ بهمن به رادیو اصفهان رفتم و قرار بود بیانیه‌ای را بخوانم و اعلام کنم صدا و سیمای اصفهان به انقلابیون پیوسته است اما در آن لحظه به‌‌یاد برخی برادران شهیدم مثل عباس نبوی‌منش افتادم و همین موضوع باعث شد به گریه بیفتم و نتوانم بیانیه را بخوانم، پس از من همراهانم نیز به گریه افتادند و در نهایت یکی از کارمندان خوش‌نام صدا و سیما بیانیه را خواند و اصفهان بدون هیچ درگیری مسلحانه تحت تسلط انقلاب اسلامی درآمد.

وقتی به‌پای صحبت پیشگامان انقلاب اسلامی می‌نشینی غیر ممکن است که نام استاد پرورش را نشنوی و از سمتی زمانی در صحبت‌های خود اشاره کرد که شاگرد این استاد بوده و همین موارد باعث می‌شود سؤالی که مدت‌هاست ذهنم را درگیر کرده اینگونه بپرسم که چرا استاد پرورش با وجود سن کم یکی از محورهای فعالیت‌های مبارزاتی مردم اصفهان بود و اینطور پاسخ می‌گیرم: استاد پرورش سخنوری ادیب و برجسته بود که رشته دانشگاهی‌اش ادبیات و بیش از ۳۰ هزار بیت شعر و چند جز قرآن را حفظ بود؛ استاد در مقاطع زمانی مختلف خصوصا دهه ۵۰ در مبارزات حضور فعال داشت و گروه‌های مختلف مبارز از جمله بازاریان، روحانیون، دانشگاهیان، معلمان، کارمندان و مردم او را قبول داشتند و همین موضوع باعث محور قرار گرفتن ایشان شد.

این پیشگام انقلاب اسلامی یادآور می‌شود: استاد پرورش از دوران نوجوانی با شهید بهشتی هم‌محله‌ای بودند و آشنا بودند و این آشنایی نیز باعث شد استاد پرورش با اطلاعات کافی انقلابیون را اداره کند.

 

زمانی با اشاره به محور بودن آیت‌الله خادمی در مبارزات نیز عنوان می‌کند: آیت‌الله خادمی نیز سن بالایی داشتند و علاقه بین امام و ایشان علاقه‌ای دوطرفه بود و از رفتارشان می‌شد فهمید که دلسوز همه حتی کارمندان رژیم پهلوی هستند و با تمام اقشار جامعه ارتباط حسنه داشتند همچنین رژیم نیز به‌واسطه موقعیتی که داشت هیچ‌گاه دستگیرشان نکرد و همین امر باعث شد ۲ تحصن بزرگ خانواد زندانیان سیاسی و عموم مردم در خانه ایشان برگزار شود.

اگر قرار است اتفاقی برای پدرم بیفتد بهتر است در دفاع از اسلام و مردم باشد

این پیشگام انقلاب اسلامی در خصوص همراهی خانواده آیت‌الله خادمی با ایشان می‌گوید: اسناد ساواک نشان می‌دهد وقتی برخی عناصر مرتبط با رژیم به دختر ایشان می‌گفتند با رفتارهای پدرتان جان‌شان به‌خطر می‌افتد و او پاسخ داده بود پدرم سن زیادی دارد و اگر قرار است اتفاقی برای او بیفتد بهتر است در راه دفاع از اسلام و مردم باشد.

زمانی استاد تاریخ است و همین موضوع جرقه سؤال آخر را در ذهنم می‌زند که پیوند میان مردم و روحانیت در اصفهان به چه زمانی باز می‌گردد و اینطور پاسخ سؤالم را می‌دهد: از دوران صفویه به بعد شاهد حضور برجسته تعداد قابل ملاحظه‌از روحانیت مانند شیخ بهایی، میرداماد، میرفندرسکی و علامه مجلسی در اصفهان هستیم و در این راستا گسترش علوم دینی و علاقه به اهل بیت از آن دوران در اصفهان روز به روز بیشتر شده و در مراسم‌های مذهبی نسل‌های بعدی نیز تأثیرگذار بود و در همین راستا در دوران پیروزی انقلاب اسلامی نیز در اصفهان شاهد نقش محوری روحانیت با حضور آیت‌الله خادمی بودیم.

پایان پیام/۶۳۱۲۵

منبع: فارس
شناسه خبر: 1020499

مهمترین اخبار ایران و جهان: