از قندهار تا مشهدالرضا/ آرزویی که در حرم امام مهربانی ها برآورده شد

گزینه بعدی زائران در مشهد بعد از تشرف و زیارت بارگاه منور رضوی، زیارت بقعه متبرکه امامزادگان یاسر و ناصر علیهماالسلام نگین معنوی شهرستان طرقبه شاندیز است. به گزارش خبرگزاری فارس از طرقبه شاندیز، برای  زیارت به حرم امامزادگان یاسر و ناصر علیهماالسلام می رسم اینجا مدفن و آرامگاه برادران امام رئوف است. به گزارش خبرگزاری فارس از طرقبه شاندیز،از حرم مطهر امام علی بن موسی الرضا که بیرون بیایی راننده تاکسی ها را می بینی که فریاد می زنند طرقبه شاندیز، حرم یاسر و ناصر و اینگونه هست که زائران امام مهربانی ها زائران برادرانش سید یاسر و سید ناصر نیز می شوند. اینجا همان جاییست که بوی کربلا، نجف و کاظمین می دهد. اینجا پسران باب الحوائج موسی بن جعفر آرمیده اند. حرم امامزادگان یاسر و ناصر زائران زیادی از سراسر جهان و به ویژه کشورهای عربی، پاکستان و افغانستان دارد، عرب زبانان ارادت خاصی به یاسر و ناصر دارند. شاید این ارادت و محبت ریشه اش از عشق و دلدادگی به امام رئوف سرچشمه گرفته است. پاکستانافغانستانسرچشمهصحن کوثر حرم امامزادگان یاسر و ناصر مملو از جمعیت است، حضور مجاوران، زائران ایرانی از سراسر کشور و استان های مختلف و کاروان های زائران خارجی در گوشه گوشه صحن چشمگیر است و در این میان هیئت های عزاداری مشغول سینه زنی و زنجیر زنی هستند. روبه روی ورودی حرم روی نیمکتی می نشینم و همه حواسم به اطراف است به زائرانی که در رفت و آمد هستند، روی نیمکت چند زن جوان عرب زبان نشسته اند که از طرز صحبت هایشان متوجه می شوم از عراق آمده اند و احتمالا شهر کربلا، برای اینکه مطمئن شوم  به سمت آنها اشاره می کنم و می پرسم از کجا آمده اید؟ زنی که جوان تر است می گوید عراق کربلا کربلا، حدسم درست بود خوش آمد و زیارت قبولی می گویم و از آنها می خواهم در کربلا نائب الزیاره ام باشند،  زن جوان که حالا می دانم نامش حورا است می گوید حتما حتما و بعد به نشانه تایید دستهایش را روی چشمانش می گذارد و دست و پاشکسته به فارسی می گوید "به چشم به چشم" و بعد  هرسه مرا به لبخندی شیرین مهمان می کنند. از آنها خداحافظی می کنم ‌و به سمت دیگر حرم می روم، نزدیک غرفه کودک و‌ نوجوان روی نیمکت مردی حدودا ۵۰ ساله نشسته که از لباس هایش مشخص هست ایرانی نیست سبک لباس پوشیدنش بیشتر شبیه پاکستانی ها یا افغانستانی ها هست، مرد همانطور که نگاهش به حیاط صحن دوخته یکی یکی دانه های  تسبیح فیروزه ای خوش رنگش را رد می کند و زیر لب ذکری را تکرار می کند، نزدیک تر می شوم سلامی می گویم و از او می پرسم شما پاکستانی هستین؟ مرد کمی روی نیمکت جابه جا می شود و می گوید؛ قندهار من از ولایت قندهار افغانستان می آیم، روی نیمکت کناری می نشینم و به او می گویم شما زائر امام رضا هستین آیا اجازه هست در مورد سفر به مشهد و امام رضا(ع) صحبت کنیم، نام امام رضا را که می برم انگار شور و شوقی تازه در وجودش دمیده می شود، می گوید حتما با کمال میل در خدمتم. می گویدکودکنوجوانعبدالغفار محمد، که از ولایت قندهار افغانستان با کاروان ۵۰ نفره  به نام "منتظران فرج" به مشهدالرضا و زیارت علی بن موسی الرضا(ع) مشرف شده می گوید: سومین بار است که این افتخار نصیبم شده که به زیارت  امام رضا(ع) بیایم و امروز هم اولین بار است که به زیارت حرم امامزادگان یاسر و ناصر علیهماالسلام فرزندان موسی بن جعفر و برادران امام رضا آمده ام، احساس خیلی خوبی دارم که در حرم این امامزادگان بزرگوار هستم. خوبیبا شوق خاصی ادامه می دهد؛ اولین بار است که در ایام شهادت امام رضا(ع) در مشهد هستم و می توانم در برنامه های عزاداری حرم مطهر و شهر مشهد شرکت کنم، بعد از شهادت امام رضا(ع) ما به سمت عراق می رویم و قسمت شده که زائر امام حسین(ع) هم باشیم. از اینکه در مشهد هستم  احساس خوبی دارم خداوند هرسال نصیب ما کند که ایام شهادت امام رضا(ع) در ایران باشیم، ما در ولایت قندهار در ایام شهادت امام رضا (ع) مراسم  عزاداری داریم اما مراسم عزاداری ما کجا و این مراسم عزاداری ایران و مشهدی ها کجا؟ در آنجا که ماهستیم شیعه به نسبت جمهوری اسلامی خیلی کم هست یعنی غریب غریب، اما اینجا ایران یک مملکت و سرزمین همه شیعیان است اینجا احساس آرامش و امنیت داریم. عبدالغفار از آنچه که وجه مشترک بین مسلمانان ایران و افغانستان است از عشق به اهل بیت(ع) می گوید: به مشهد می آییم به خاطر امام رضا(ع) به خاطر حرم باصفایش، امام رئوف پناه ما بی پناهان است.با بغضی که در گلویش مانده و لرزش صدا و چشمانی که اشک حلقه بسته، می گوید: از امام مهربان، امام رضا(ع) همان بار اول که به حرمش مشرف شدم حاجت گرفتم، بعد کمی مکث می کند گویی ذهنش مهمان سالیان دوری شده  که برایش خاطراتی را تداعی گر است، بعد با آهی از دل برآمده می گوید: برای من اولاد نمی ماند، سال ها از ازدواج ما می گذشت اما فرزندی نداشتیم، ۲۳ سال پیش که با همسرم برای اولین بار به حرم معین الضعفا، مولایم امام رضا(ع) آمدیم همانجا از خدا خواستم به برکت امام رضا(ع) به من فرزند سالم عطا کند. ازدواجعبداالغفار همانطور که نگاهش را به سمت ورودی حرم امامزادگان یاسر و ناصر می چرخاند می گوید: امام مهربان حاجت مرا داد و الان بعد از ۲۳ سال من ۲ دختر و ۳ پسر دارم، دخترانم ۱۶ و ۱۱ ساله است و یک پسرم ۲۳ سال،  یک پسر ۱۴ ساله و یک پسر  دیگرم ۳ ساله دارم. از او می پرسم چقدر امام رضا را دوست داری، اشک امانش نمی دهد و بعد در حالی که دستش را بر روی قلبش می گذارد با همان لهجه افغانستانی می گوید: "نمی دانی چقدر امام رضا را دوست دارم، امام رضا جان من است"  امام رضا امام هشتم ما هست او را از جانم هم بیشتر دوستش دارم امام رضا همه جان و زندگی و دار و ندار من است ای جان من به قربانت یا امام رضا یا امام غریب.. خدا این محبت امام رضا را دستگیره آخرت ما قرار دهد. زائر افغانستانی امام رضا(ع) که به همراه خانواده به مشهدالرضا مشرف شده و در حسینیه باقرالعلوم اسکان رایگان شده است می گوید: از پذیرایی خادمان این حسینیه بسیار راضی هستم حدود یک هفته ای است که در این حسینیه مهمان هستیم از مهمان نوازی مشهدی ها خیلی خاطرات خوبی برای ما رقم خورد. خانوادهاز عبدالغفار درباره مهمان نوازی همسایگان امام رئوف می پرسم می گوید؛ از میزبانی مشهدی ها خیلی راضی و خوشحال هستم،  مشهدی ها با زائران امام رضا خیلی باعزت و احترام رفتار می کنند ما در اینجا مشکلی نداشتیم، ما زوار امام رضا همه جا عزت داشتیم. از او‌ می پرسم چطور شد که به حرم  امامزادگان یاسر و ناصر آمدین،  می گوید؛ مسئول کاروان ما گفت به زیارت برادران امام رضا هم می رویم و چون بار اول است که به حرم سید یاسر و ناصر علیهماالسلام آمدم اینجا هم از برادران امام رضا(ع) حاجت خواستم و دعا کردم، از آنها خواستم که پیش خدا برای من ضمانت کنند که ایمان کامل به من بدهد، خداوند به فرزندان ما به اسلام رحم کند و از دست دشمن ظالم اسلام و مسلمانان نجات دهد. انتهای پیام/