اهواز- نویسنده خوزستانی گفت: به نظرم بزرگترین هنرمندان و نویسنده های جهان گمنام از دنیا رفتند و هیچوقت آنها را نشناختیم چرا که در رسانه نه متنی از آنها چاپ و نه در محافل هنری نامی برده شد.
خبرگزاری مهر؛ گروه استانها: علی رستمی (نمایشنامهنویس و فیلمنامه نویس) در سال ۱۳۹۷ فعالیت هنری خود را آغاز کرد. از آثار او میتوان به نمایشنامههای سرگذشت یک آدمخوار (برگزیده همایش داخلی)، جوفیل (برگزیده بخش نمایشنامه نویسی سی امین جشنواره تئاتر خوزستان) ثار (مقاومت)، گلنگدن (دفاع مقدس)، مخاض (برگزیده جشنواره تئاتر بینالمللی) و… اشاره کرد.
نویسنده فیلمنامه گل کاغذی (جز چهار فیلم منتخب روز جهانی صلح سازمان ملل)، سرپرست نویسندگان سریال تلویزیونی غوزی، برگزیده نخستین جشنواره فیلمنامه خانه کودک با فیلمنامه "قیس"، نویسنده کتاب مجموعه نمایشنامه سرگذشت یک آدمخوار (در دست انتشار)، برگزیده بخش داستان جشنواره کشوری نشاط و امید (داستان چند مثقال عشق) نویسنده فیلم داستانی غبار، خنزیر (برگزیده بهترین فیلم داستانی جشنواره طرابلس و راه یافته به جشنواره منطقهای یاسوج) و از دیگر افتخارات این نویسنده خوزستانی به شمار میرود.
آیا نویسندگی یک امر ذاتی (ارثی) یا اکتسابی است؟
قطعاً نویسندگی ذاتی نیست، در واقع هیچ هنری در جهان ارثی و ذاتی نیست. به طور مثال اگر پدر یک خانوادهای نقاش باشد، به طور حتم یکی از فرزندانش به این کار علاقه مند میشود. چون او با این فضا بزرگ میشود و این امر در شکلگیری علاقهاش تأثیر مستقیم میگذارد به تعبیری دیگر «استعداد» محصول علاقه انسان است و علاقه هم ارتباط تنگاتنگی با زیست و فضای رشد آدم دارد و تا حدودی میتوان گفت که اکتسابی و انتخابی است. البته شاید زندگی و روزمرگی هیچوقت مجال کشف این علاقه را به آدم ندهد.
اگر نویسندگی ذاتی نیست، چه چیزی باعث تفاوت نویسندگان میشود؟
اثر انگشت و اندازه دماغهایشان (میخندد). سوال خوبی است. به نظر من تفاوت در جهان بینی آنها است وگرنه حروف و کلمات همان هستند.
جهان بینی یک نویسنده از کجا شکل میگیرد؟
بخش زیادی از جهان بینی، محصول زیست آدم است. زیست یعنی همه چیز! غذا خوردن، تفریح، محل تولد، شهری که در آن زندگی میکنیم، آدمهای اطراف ما، کتابهایی که میخوانیم یا نمیخوانیم، موسیقی که گوش میدهیم، مدرسهای که در آن درس خواندهایم، دین و بعضی از تفکرات و خصوصیات اخلاقی که به صورت وراثت به ما منتقل شدهاند و… همه اینها زیست ما را تشکیل میدهند و جهان بینی ما را میسازند. حتی جُکهایی که به آن میخندیم یا نمیخندیم هم ریشه در همین زیست آدمی دارد.
به نظرتان تقلید و کپی برداری از یک اثر بزرگ در نویسندگی نتیجه میدهد؟
لطفاً آرام تر، یک وقت چین صدای ما را نشنود! فقط همین را کپی نکردهاند! (میخندد) به نظرم تقلید در هر زمینهای نتیجه نمیدهد! حتی تبدیل بعضی آثار ادبی به مدیومهای دیگر (فیلمنامه یا نمایشنامه) منجر به شکست میشود.
مثلاً در ادبیات آثار بزرگی داشتهایم که وقتی تبدیل به فیلم شدند، شکست خوردند. به طور مثال فیلم نمایشنامه «مکبث» شکسپیر که توسط رومن پولانسکی ساخته شد، تجربه موفقیت آمیزی نبود یا رمان «جنایات و مکافات» داستایوفسکی که به نمایشنامه تبدیل شد و نتیجهای مشابه داشت.
آیا اقتباس از یک اثر بزرگ نمایشی یا ادبی برای مدیومهای دیگر سختتر است؟
صد در صد! چون خالق آن اثر در مدیوم خود- قالب نوشتاری یا تصویری- کار را تمام کرده است.
وقتی ایدهای به ذهن نویسنده آمد، چطور متوجه شود برای نمایشنامه خوب است یا برای فیلم یا داستان؟
سواد و هوش! البته منظورم از سواد، داشتن یک تکه کاغذ کذایی نیست که به آن مدرک میگویند بلکه سواد به نظر من یعنی توانایی انجام کار و اتقان آن است. ایده مثل غذا میماند. هر غذایی ظرف مناسب خودش را میخواهد به طور مثال شما چایی را در بشقاب نمیریزید. تشخیص مدیوم برای هر ایده مسئلهی مهمی است که عامل «تجربه» در آن مؤثر است.
به نظرتان از کجا باید نویسندگی را شروع کرد؟
از بسمالله (میخندد). نویسندگی هم مثل هر کار دیگری یک سری اصول دارد که باید آنها را یاد گرفت، البته خیلی از یادگیریها در ناخودآگاه آدم صورت میگیرد. یعنی شما با خواندن آثار دیگران و انجام عمل نوشتن و تکرار آن، در حال یادگیری نویسندگی هستید.
آیا یک نویسنده حق دارد به حریم خصوصی افراد وارد شود؟
هیچکس چنین اجازهای ندارد.
یک نویسنده جهان اثرش را از کجا خلق میکند؟ آیا از زندگیاش تأثیر میپذیرد؟
به نظر من انسان نمیتواند یک چیزی را صد در صد از نیستی خلق کند اصلاً غیر ممکن است. شما اکنون میتوانید یک موجودی را برای من تصور کنید که مشابهش و ما به ازای آن در طبیعت نباشد؟ نمیتوانید! انسان در طول زندگی خود دائم در حال تأثیر پذیری و تأثیر گذاری است! حالا یا به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه. یک امر کاملاً بدیهی است که نویسنده از زندگیاش تأثیر بگیرد، حتی به نظرم سن آدمی هم محصول همین اتفاقات و تأثیراتی است که تجربه میکند و اینگونه است که یک آدم در بیست سالگی، هفتاد ساله میشود!
به نظرتان یک نویسنده چگونه میتواند یک جهان بی کم و کاستی را خلق کند؟
نمیدانم!
نویسنده را میشود در متن دید؟
نویسنده را بیرون از متن هم نمیبینند چه برسد به خود متن! (میخندد)
ترانه میشنوید یا موسیقی؟
بیشتر موسیقی و اگر هم بخواهم ترانه گوش بدهم، معمولاً ترانهای را گوش میدهم که نفهمم خواننده آنچه میگوید؛ چون بنظرم شعر آن ترانه، تخیل را محدود میکند، ترجیح میدهم به جای اینکه درگیر دنیای ترانه بشوم، خودم با تخیلم آزاد باشم.
معمولاً نوشتن چقدر زمان میبرد؟
نوشتن در طول زندگی اتفاق میافتد و مرحله آخر آن پشت سیستم نشستن و تایپ کردن است. یک نویسنده ممکن است حتی زمانی که خواب است در حال نوشتن باشد.
آیا با این مقوله که «هنرمند در اثر خود عقدههای خودش را تخلیه میکند» موافقید؟
انسان محصول عقدههایش است. نطفه عقده در ناخودآگاه انسان منعقد میشود و کم کم رشد میکند و در طول زندگی خودش را بروز میدهد نه فقط در نویسندگی و هنر بلکه نوشتن هم میتواند یک جور عقده گشایی باشد! با این تفسیر نویسنده آدم خوشبختی است چراکه میتواند با نوشتن، عقدههایش را بکشد! حداقل روانی و قاتل و جانی نمیشود، البته شاید هم شد! (میخندد).
*در نویسندگی چه وقت به آرامش میرسید؟
آرامش؟ هیچوقت. نوشتن برای من زجرآور است.
علاقه مندان به نویسندگی از کجا متوجه بشوند نوشتههایشان خوب است یا بد؟ معیار و محک واقعی چیست؟
به نظرم سادهترین راه، عرضه کردن نوشتههای خود به صاحب نظران و نظر خواستن از آنها است.
نظر بی تعارف دیگر؟
اگر با تعارف باشد، خیانت در حق آن شخص است چراکه تعریف بیخود باعث پسرفت شخص میشود.
به نظرتان آنهایی که علاقه مند به نویسندگی هستند، درستترین راه ورد به این کار برایشان چیست؟ آیا برای آموزش دوره باید ببیند؟
داشتن یک استاد خوب قطعاً خیلی میتواند تأثیر گذار باشد. البته انتخاب استاد مثل انتخاب همسر است (میخندد) خیلی مسئله حساس و تعیین کنندهای است. یک استاد بد، میتواند شما را از کاری که دوست دارید متنفر کند. البته بنظرم بهترین راه یادگیری هر کاری، انجام دادن خود آن کار است.
رسانه در انتشار و فراگیری یک نویسنده یا اثر هنری چقدر مؤثر است؟
خیلی زیاد به قدری که به نظرم بزرگترین هنرمندان و نویسنده های جهان گمنام از دنیا رفتند و هیچوقت آنها را نشناختیم. یعنی نه متنی از آنها چاپ شد و نه در محافل هنری نامی از آنها برده شد.
جایگاه سلیقه در دنیای هنر کجاست؟
نسبی چون سلیقه کاملاً ساختنی است.
منظورتان از «ساختنی» است؟
انسان با انتخاب خوراک مناسب برای روح و روان خود به مرور به سلیقه هنریاش سر و شکل میدهد و آن را میسازد.