نیوز سیتی!
21 اسفند 1400 - 13:29

«دفترچه یادداشت» خلافکاران حرفه‌ای را لو داد!

گفت‌وگو با یکی از اعضای باند سرقتی که به شکلی عجیب دستگیر شدند را از نظر می‌گذرانید. یادداشت حساب‌وکتاب‌ها در یک دفترچه، کار دست‌شان داد. وقتی ماموران پلیس رفتند تا سارقان یک موتورسیکلت گرانقیمت را دستگیر کنند، خود را در برابر یک باند حرفه‌ای سرقت دیدند. دفترچه یادداشت این سارقان، تمام دزدی‌های سریالی‌شان را فاش کرد. سرقت‌هایی که در تهران و شهرستان‌های اطراف انجام داده بودند، با مبلغ‌های دقیق و تاریخ و ساعت در آن دفترچه بود. سه مرد و یک زن که از هر روشی برای دزدی استفاده می‌کردند. از زورگیری با تهدید چاقو گرفته تا بیهوش‌کردن مردان مسن و ثروتمند. آن‌ها پس از آزادی از زندان یک باند تشکیل دادند، خانه‌ای در اطراف تهران اجاره کردند و هر شب نقشه‌ای جدید برای دزدی‌هایشان طراحی می‌کردند. تا اینکه راز سرقت‌هایشان پس از سرقت موتورسیکلت گرانقیمت یک پسر ثروتمند لو رفت. ماجرا به چند روز پیش برمی‌گردد. روزی که پسر جوان از میهمانی خانه دوستش در شمال پایتخت خارج شد. نیمه‌های شب بود که او به سمت موتورسیکلت گرانقیمتش رفت. درست وقتی که سوار شد، سه نفر با دو موتورسیکلت، در حالی که نقاب به صورت داشتند، به او حمله کردند. آن‌ها با تهدید چاقو این پسر را از موتورش پیاده کرده و یک نفر از سارقان پشت موتور نشست و همگی فرار کردند. پسر جوان همان زمان به کلانتری رفت و شکایت خود را مطرح کرد. او به ماموران پلیس گفت: «وقتی آن‌ها به من حمله کردند، از ترس جانم پیاده شدم. موتورسیکلتم بسیار گرانقیمت بود و دستگاه جی‌پی‌اس داشت.» دفترچه مرموز دفترچه مرموزهمین دستگاه باعث شد مخفیگاه سارقان لو برود. خانه‌ای قدیمی در اطراف تهران پاتوق این سارقان بود. ماموران پلیس در کمتر از ۱۲ ساعت مخفیگاه آنان را شناسایی و نسبت به دستگیری متهمان اقدام کردند. وقتی ماموران پلیس به خانه آن‌ها رفتند، سه مرد سارق دستگیر شدند. این در حالی بود که یک زن نیز در میان سارقان دیده شد و او نیز دستگیر شد. همچنین موتوسیکلت شاکی نیز پیدا شد. اما این پایان ماجرا نبود. ماموران پلیس با ورود به این خانه به راز سرقت‌های سریالی این باند بزرگ پی بردند. در بازرسی از مخفیگاه متهمان یک دفترچه یادداشت کشف شد که سارقان در آن تعداد سرقت‌ها، پول‌ها و اموال سرقتی و سهم هرکدام از همدستان را یادداشت کرده بودند. تمام سرقت‌ها با آدرس و تاریخ دقیق ذکر شده بود. اینکه سهم هرکس در هر سرقت چقدر بود نیز نوشته شده بود. دیگر هیچ جایی برای انکار وجود نداشت و ماموران دریافتند که با یک باند حرفه‌ای روبه‌رو هستند. مثلا اعضای این باند که سه مرد و یک زن بودند، در یکی از سرقت‌هایشان چندین ماه پیش به شهرستان رفته بودند. در آنجا با تهدید مرد پیک موتوری، ۱۰ هزار دلار او را سرقت کرده بودند. همچنین زورگیری از مردم عادی، سرقت از مردان پولدار و دزدی از خانه‌ها در آن دفترچه ذکر شده بود. سارقان که چاره‌ای جز بیان حقیقت نداشتند، به دزدی‌های خود اعتراف کردند. اعتراف به دزدی‌های سریالی اعتراف به دزدی‌های سریالیسردسته باند در بازجویی‌ها گفت: «همه ما تقریبا یک سال پیش از زندان آزاد شدیم. همگی سال‌هاست که سرقت می‌کنیم. بعد از آزادی از زندان نیز تصمیم گرفتیم که یک باند تشکیل دهیم. خانه‌ای اجاره کردیم و آنجا به مخفیگاه‌مان تبدیل شد. هر شب با هم نقشه‌ای جدید طراحی می‌کردیم. همدست خانم هم، دختر مورد علاقه من است که از مدت‌ها پیش با هم آشنا شدیم. او هم قبول کرد که در سرقت‌ها ما را همراهی کند.» این سارق درباره دزدی از مرد پیک موتوری نیز توضیح داد: «حدودا یک سال پیش بود که یکی از آشنا‌های من خبر داد مرد تاجری قرار است ۱۰ هزار دلار از صرافی بگیرد. ما هم نقشه سرقت را طراحی کردیم. به همان شهرستان رفتیم. قرار بود مرد پیک موتوری، این دلار‌ها را از صرافی تحویل بگیرد و به مرد تاجر تحویل دهد. درست در زمان مناسب، سد راه آن مرد شدیم، با تهدید چاقو دلار‌ها را سرقت کردیم و به تهران برگشتیم. برای اینکه دعوایمان نشود، همیشه حساب‌وکتاب‌ها را داخل دفتر می‌نوشتیم و سهم هر نفر را همانجا حساب می‌کردیم. ولی در کل از بیشتر شگرد‌ها برای دزدی استفاده می‌کردیم.» سرقت از مردان ثروتمند سرقت از مردان ثروتمنددختر جوان در این گروه، نقش خاصی داشت. او با پسر مورد علاقه و دو نفر از دوستانش با شگردی خاص دست به دزدی می‌زد. این دختر درباره نقش خود در این گروه دزدی توضیح می‌دهد: چند وقت است که با این تیم دست به سرقت می‌زنی؟ چند وقت است که با این تیم دست به سرقت می‌زنی؟حدودا از یک سال پیش وارد این باند سرقت شدم. پسر مورد علاقه‌ام از من خواست و قبول کردم. چون دوستش داشتم و جایی هم برای زندگی نداشتم. خانواده‌ات کجا هستند؟ خانواده‌ات کجا هستند؟آن‌ها در شهرستان زندگی می‌کنند. من مدت‌هاست که به تهران آمده‌ام. اعتیاد داری؟ اعتیاد داری؟بله. به شیشه و گل اعتیاد دارم. البته همه اعضای گروه مواد می‌کشند. نقش تو در این گروه چه بود؟ نقش تو در این گروه چه بود؟اکثرا طلا‌های سرقتی را برای فروش به مغازه‌های طلافروشی می‌بردم. البته در بعضی از سرقت‌ها هم نقش داشتم. در کدام سرقت‌ها؟ در کدام سرقت‌ها؟ما در چند مورد سراغ مردان میانسال و ثروتمند رفتیم. من در خیابان سوار خودروهایشان می‌شدم، بعد با هم به خانه آن‌ها می‌رفتیم. همدستانم هم ما را تعقیب می‌کردند. وقتی به خانه می‌رفتم، در نوشیدنی آن‌ها داروی بیهوشی می‌ریختم. بعد از بیهوشی صاحبخانه، همدستانم وارد خانه می‌شدند و هرچه پول و طلا بود برمی‌داشتیم و فرار می‌کردیم. چند مورد بود؟ چند مورد بود؟حدودا سه یا چهار مورد بود. شکایت هم داشتی؟ شکایت هم داشتی؟نه هیچ‌کدام از آن مردان شکایت نکردند. شاید به خاطر آبرویشان بود که اصلا شکایت نکردند. در این مورد هیچ شکایتی نداشتیم. ماموران پلیس هم از طریق همان دفترچه پی به این شگرد و سرقت‌هایمان بردند. چون این سرقت‌ها را هم یادداشت کرده بودیم. منبع: شهروند آنلاین باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی باشگاه خبرنگاران جوانوب‌گردیوبگردی
شناسه خبر: 154216

مهمترین اخبار ایران و جهان: