نیوز سیتی!
11 اردیبهشت 1401 - 09:22

چشمان سفیران کوچک فرهنگی به دستان خیرین کتابخانه ساز

جنب و جوش و خوشحالی بچه‌ها و اینکه آزادانه در بین مسئولان می‌چرخیدند و به صحبت‌هایشان گوش می‌دادند وهر کلنگی که به زمین زده میشد، نور امیدی در دلشان می‌نشست، تمام حواسم را به حاشیه برد و شاید اصل ماجرا، همین حاشیه بود، همین حضور بچه‌ها؛ مگر نه اینکه همه این کارها، برای آینده آنها بود؟ خبرگزاری فارس سروستان؛ نرجس علیرضایی: عصر یکی از روزهای ماه مبارک رمضان بود و مثل همیشه نزدیک های افطار در شهر رفت و آمد زیاد ولی این عصر با بقیه عصرها متفاوت بود چون دو ساعت مانده به افطار، به آیین کلنگ زنی کتابخانه تخصصی مادر و کودک دعوت شده بودم، نیم نگاهی که به آدرس مراسم انداختم، متوجه شدم زمین احداث کتابخانه، درست در وسط شهر است و من تا آنجا راه زیادی ندارم. خبرگزاری فارس سروستان؛ نرجس علیرضایی:خبرگزاری فارس سروستان؛ نرجس علیرضایی:در واقع این مراسم عمومی بود و از تمام مردم شهر دعوت شده بود و من مثل گمان می‌کردم فقط تعدادی از مسئولان می آیند و مراسمی رسمی برگزار می‌شود. به آنجا که رسیدم هنوز مسئولین نیامده بودند ولی در پارک محله ای همان اطراف، چندین نوجوان و خردسال مشغول بازی بودند و مادرانشان نیز در اطراف زمین بازی نشسته و از دور مراقب فرزندانشان بودند. چند نفر از پسربچه ها نیز، در زمین مسطحی که قرار بود کتابخانه احداث شود، دوچرخه سواری می‌کردند. مراسم که شروع شد و مسئولین آمدند، طبق معمول سرگرم عکس گرفتن شدم؛ عابرین، بچه ها و مادرانشان نیز برای حضور در مراسم به جمع ما اضافه شده بودند. هر کادری که برای گرفتن عکس از مسئولین تنظیم می‌کردم، چند کودک یا نوجوان نیز در کادر بودند. توجه ام به رفتار بچه ها جلب شد، خیلی آرام و بدون سرو صدا از بین مسئولین عبور می‌کردند و در نزدیک مکان به  زمین کنگ زنی برای خودشان جایی باز می‌کردند تا از نزدیک شاهد این مراسم باشند. جالب بود که چند نفر از بچه ها نیز در انجام کارها کمک می‌کردند مثل نگه داشتن استند پوستر مراسم که هر چند وقت یک‌بار با وزش باد تند به زمین می افتاد و از ابتدا تا انتهای مراسم، چهار گوشه آن را گرفتند و نگذاشتند دوباره به زمین بیفتد. هر کلنگی به زمین می‌خورد، نور امید در دل بچه‌ها می‌نشست هر کلنگی به زمین می‌خورد، نور امید در دل بچه‌ها می‌نشستهر کلنگی به زمین می‌خورد، نور امید در دل بچه‌ها می‌نشستنگاه بچه ها را که دنبال کردم همگی خیره شده بودند به صورت مسئولی که در حال صحبت بود و به دقت به حرفهای آنان گوش می‌دادند، کلنگ زنی که شروع شد، تعداد بیشتری از بچه ها در صف اول، آرام و بی حرکت، در کنار مسئولین ایستاده بودند و این بار نگاه هایشان قفل شده بود به دستان آنها، هنگامی که قول همکاری می‌دادند و کلنگ را به زمین می‌زدند و بچه‌ها ذوق می‌کردند. در تمام مدت به این فکر می‌کردم که این بچه ها که، دلِ پاک و ذهن آسوده ای دارند با دیدن این صحنه ها، چه تصوراتی دارند؟ شاید خودشان را به همراه مادر، پدر، خواهر یا برادرشان در سالن های کتابخانه تصور می‌کردند و یا به روزهایی که در سالن مطالعه بدون هیچ مزاحمت و سر و صدایی درس می‌خوانند یا تحقیق می‌نویسند، می‌اندیشند. هر چه که بود، لبهایشان خندان و نور امید در چشمانشان می درخشید چرا که این مکان را متعلق به خودشان می‌دانستند، شاید تمام این لحظه ها را ثبت می‌کردند تا برای فرزندان و نوه هایشان تعریف کنند که زمانی که کلنگ این کتابخانه به زمین زده شد، مرحوم فلانی هم بود و یا مرحوم فلانی این حرف را زد و یا خدایش بیامرزد فلان خیّر قول داد که آن را بسازد و ساخت و من انجا بودم و شنیدم. دستان پر از خیر و برکتی که آینده می‌سازد دستان پر از خیر و برکتی که آینده می‌سازددستان پر از خیر و برکتی که آینده می‌سازدتا امروز فرهنگ سازی و آموزشی، آموزنده تر از این مراسم برای نوجوانان ندیده بودم، آنهایی که دستان پرمهر خیرین را دیدند و نیت بزرگانی که برای آینده آنان، کلنگ بر زمین می‌زند را شنیدند و مطمئنم که خیرین نیز جز دعای خیر همین بچه ها و والدینشان، چیز دیگری نمی‌خواستند. روزی در همین دیار پدرانی بودند که سخاوتمندانه برای ما، پرچم علم و فرهنگ بر پا کردند و حالا نوبت فرزندانشان بود که این ودیعه را به نسل های بعد به امانت بدهند و چه امانتی بهتر از خیرخواهی؟ جنب و جوش و خوشحالی بچه ها و اینکه آزادانه در بین مسئولان می‌چرخیدند و به صحبت هایشان گوش می‌دادند و اینکه هر صدای کلنگی به زمین زده میشد نور امیدی در دلشان می تابید، تمام حواسم را به حاشیه برد و شاید اصل ماجرا همین حاشیه بود، همین حضور بچه ها؛ مگر نه اینکه همه این کارها برای آنها بود؟ می گویند تغییر فرهنگ و سبک زندگی از کودکی آغاز می شود و من به گذشته که فکر می‌کنم یادم می آید شب‌های بلند زمستان، مادرم برایمان کتاب داستان می‌خواند و من هر دفعه بعد از تمام شدن کتاب، با چنان ذوقی برای به امانت گرفتن کتابی دیگر به کتابخانه می رفتم که انگار تمام دنیا در آن مکان خلاصه شده بود و هنوز هم کتابخانه برایم با تمام مکان هایی که می شناسم، متفاوت تر است و چه بسا همین ذوق کودکانه دیدن این مراسم، برای این بچه ها سرآغاز رقم خوردن زندگی متفاوتی باشد. امید و شادی بچه ها از احداث کتابخانه‌ای جدید و مخصوص به خودشان را که دیدم، ترغیب شدم اطلاعات پایه و جزئی از این طرح بگیرم و مدام این سوال در ذهنم تکرار میشد که چه زمانی شروع به کار می‌کنند و چه زمانی، وقت استفاده از این محصول گرانبهای دستان باسخاوت خیرین فرا می رسد؟ چه شد که تصمیمی به این زیبایی گرفتید؟ چه شد که تصمیمی به این زیبایی گرفتید؟چه شد که تصمیمی به این زیبایی گرفتید؟به اداره کتابخانه عمومی شهرستان می‌روم تا پاسخی برای این پرسش ها پیدا کنم و اولین سوالی که به ذهنم می آید را از رئیس اداره کتابخانه های عمومی سروستان می پرسم، چه شد که تصمیمی به این زیبایی گرفتید؟ راحله شبان سروستانی، که همیشه گشاده رو است در پاسخ به این سوالم گفت: خدا به خیرین عزیز ما خیر بدهد، مخصوصا خیّر بزرگوار امیر بیژن عدالت، که سنگ بنای ساختن کتابخانه را با اهدای خانه پدری اش که در قدیم نیز مهدیه و مدرسه بوده، گذاشت. وی ادامه داد: 16 سال پیش این قطعه زمین با نیت ساخت کتابخانه به شهرداری سروستان اهداء شد و در این مدت، برخی مسائل سبب راکد ماندن زمین شده بود، اما از سال 97 با تمرکز بر ساخت این پروژه، و توسعه زیربنای فرهنگی شهرستان، شروع به کار کردیم و  سال 98 با تاسیس مجمع خیرین کتابخانه ساز و با تلاش اعضای مجمع، برنامه ریزی و شروع به کار این طرح، کلید خورد. کتابخانه‌ای با محوریت خانواده و تمرکز بر روی مادر و کودک کتابخانه‌ای با محوریت خانواده و تمرکز بر روی مادر و کودککتابخانه‌ای با محوریت خانواده و تمرکز بر روی مادر و کودکشبان با بیان اینکه نهاد کتابخانه ها برای مجوز ساخت کتابخانه، شرایط و استاندارهایی از قبیل میزان جمعیت و مکان قرار گیری حداقل  2 کیلومتر دورتر از بقیه کتابخانه ها را مدنظر قرار می‌دهد، بیان کرد: چون از جهاتی ما این شرایط را نداشتیم، تقریباً یک سال طول کشید تا مجوز ساخت کتابخانه را گرفتیم و چون نیاز مبرم شهرستان بود که زیرساخت‌های فرهنگی ما  با کاربری جدید و بروز اضافه شود، مجوزی با عنوان کتابخانه تخصصی با محوریت خانواده و با تمرکز بر روی موضوع مادر و کودک گرفتیم. اشتیاق تصور کردن محیط کتابخانه جدید، باعث می شود ناخوداگاه این سوال را بپرسم که نقشه کتابخانه را چگونه طراحی کرده اید که پاسخ می‌دهد: کتابخانه قسمت‌های مختلفی دارد مثل، گالری، سالن چند منظوره که می‌تواند شامل چند اتاق، مثل اتاق تئاتر، اتاق نمایش عروسکی و کافه کتاب باشد و همچنین سالن های مطالعه مجزا با کاربری‌های متفاوت، مثل اتاق علمی نوجوانان با در اختیار قرار دادن کتب مرجع، ابزار پژوهشی و سیستم‌های به روز به آنها، که در آنجا شروع به پژوهش، علم‌آموزی و تحقیق کنند. نیت‌هایی همسو و در جهت تعلیم و تربیت نیت‌هایی همسو و در جهت تعلیم و تربیتنیت‌هایی همسو و در جهت تعلیم و تربیترئیس اداره کتابخانه های عمومی شهرستان، ادامه داد: کاربردهای این کتابخانه می‌تواند نیازهای دانش آموزان را برطرف کند و کتابخانه در کنار کلاسهای درس، باری از دوش آموزش و پرورش بردارد و حتی افراد خیری که علاقه مند به حوزه مدرسه سازی هستند می‌توانند با مشارکت و همکاری در این طرح به قصد و نیت خودشان که همان کسب علم  و دانش توسط دانش آموزان است، برسند چون اینجا نیز با هدف آنان در مدرسه همسو است و هیچ منافاتی با هم ندارد و ما به گرمی از آنان استقبال می کنیم. در مورد تامین و تخصیص اعتبار برای ساخت و تجهیز کتابخانه پرسیدم که توضیح داد: چون این پروژه یکی از پروژه های مهم فرهنگی سروستان بود، مسئولین شهرستانی را توجیه کردیم و نماینده نیز برای شروع با دید مثبت و نگاه آینده نگر، از بودجه در اختیاری که بیشتر برای محرومیت زدایی و پروژه های مهم، مورد استفاده قرار می گیرد به این پروژه اختصاص داد که با این بودجه می توانیم کار را تا بخش فندانسیون جلو ببریم. نگاه به دستان نیک‌اندیشان برای کمک به ساخت کتابخانه نگاه به دستان نیک‌اندیشان برای کمک به ساخت کتابخانهنگاه به دستان نیک‌اندیشان برای کمک به ساخت کتابخانهشبان ادامه داد: برای ادامه امیدواریم که خیرین وارد کار بشوند و مثل همیشه با نیت‌های خالصانه و دستان پر از مهر و سخاوتشان یاریگر ما باشند تا به امید خدا بتوانیم کار را تا نیمه ادامه بدهیم و وقتی 50 درصد کار انجام شد، 50 درصد مابقی را طبق قول و قرارهای صورت گرفته توسط خیر اهداکننده زمین که خود نیز یکی از مولفان کتب درسی نیز هست، بنیاد قلم چی تکمیل و به بهره برداری برساند و تجهیز و نیروی کار نیز از طریق نهاد کتابخانه های عمومی کشور تامین می شود. وی با اشاره به اینکه در ساخت و ساز این کتابخانه تخصصی، که دومین کتابخانه تخصصی استان نیز هست، نیاز به همکاری خیرین و مسئولین شهرستان داریم اظهار داشت: چنان چه مسئولین مثل اعضای شورای شهر و شهرداری با کمک مجموعه فرمانداری و دیگر دست اندرکاران شهرستان کمک کنند تا این پروژه به عنوان یکی از پروژه های استانی معرفی و تصویب بشود و بودجه ای برای ادامه کار در دسترس ما قرار بگیرد، می توانیم کار را به سرعت جلو برده و به اتمام برسانیم. کودکان؛ مشتاق‌ترین قشر برای امانت کتاب کودکان؛ مشتاق‌ترین قشر برای امانت کتابکودکان؛ مشتاق‌ترین قشر برای امانت کتابرئیس اداره کتابخانه های عمومی شهرستان بیان کرد: هر بچه ای که به کتابخانه می‌آید یکی از والدین یا اعضای خانواده را نیز به همراه خودش می آورد و این فرهنگ سازی خوبی می شود برای حضور تمام اعضای خانواده و استفاده بهینه از امکانات کتابخانه ها، چون کودکان علاوه بر برطرف شدن نیاز های اولیه تحصیل، مثل خواندن و نوشتن نیاز به کشف استعداد، شکوفایی ذوق هنری، خلاقت و آموزش مسائل اجتماعی دارد و همه این موارد را کتابخانه با ایجاد محیطی آرام و شاد، به رایگان در اختیار آنها قرار میدهد. شبان با بیان به اینکه ما باید توجه ویژه ای به حوزه کودک و نوجوان داشته باشیم چون ما یکی از پایگاه تاثیرگذار فرهنگی، اجتماعی شهر هستیم، افزود: بالاترین میزان امانت کتاب هایمان در بخش کودک است و بیشترین فعالیت هایی که در چند سال اخیر صورت گرفته چه به صورت مجازی و چه به صورت حضوری، توجه به حوزه کودک بوده است مثل قصه گویی، نقاشی، کاردستی، خلاقیت و ... احداث چنین مکان تخصصی یکی از نیازهای اصلی ماست و امیدواریم به این خواسته و نیاز مبرم دست یابیم. انتهای پیام/س
منبع: فارس
شناسه خبر: 291065

مهمترین اخبار ایران و جهان: