سوم خرداد برای آنان که یا شاهد این حماسه بوده یا در این حماسهسرایی سهیم بودهاند نه یک رویداد عادی که داستانی سراسر حماسه و مشقِ عشق و ایثار است، اینکه قلب وطن را پس از 578 روز دوری از مام میهن به پیکرش بازستانی فتح و ظفری بس عظیم است.
به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، قلم قاصراست از وصف این حماسه بیبدیل و این نصر عظیم که نه این کوته مقال و نه این اندک مجال را یارای بیانش نیست.
آری تنها اروندرود میداند چه خونها در این مسیر ریخته و چه اشکها که یک به یک بر پهنه این بیابان تفتیده به خاک غلتیده است و چه مادرانی داغدار لالههای خود شدند تا این پرچم پرافتخار دیگر بار بر بلندای مسجد جامع به اهتزار درآید و نخلهای سرافراز اما بی سرش آنقدر خون دل خوردند که در انتها شاهد بازگشت شکوه و غرور به شهرشان شدند و این مثنوی در انتهای خود سرود پیروزی خواند.
اما چرا این حماسه عظیم و این فتح و به قول رهبر معظم انقلاب جنگی که گنج است اینقدر اهمیت دارد؟ آن هم بعد از چهار دهه؟
آری گنجی نهان اندرون این حماسه عظیم نهفته است که تلالو آن میتواند روشنی بخش آینده این سرزمین باشد.
درسهایی که میتوان از فتح خرمشهر، فتحی که به سادگی به دست نیامد می توان آموخت به ویژه برای نسل جدید و مدیرانی که آن دوران را ندیدهاند سطر سطر این حماسه، درس است.
آزادی خرمشهر به ما درس آزادگی داد
اولین درس این رویداد بزرگ، درس اتحاد است. اتحادی که در سایه آن این پیروزی بزرگ رقم خورد و یک هدف مشترک، سرداران گرانقدری چون صیاد شیرازی، احمد متوسلیان و محسن رضایی را در کنار هم قرار داد و ارتش و سپاه و بسیج، جهاد و ژاندارمری ید واحده شدند و توانستند بر لشکر خصم پیروز شوند. پیروزی که انگشت حیرت بر دهان بزرگترین استراتژیستهای دنیا نهاد.
دومین درسی که از این حماسه عظیم میتوان آموخت پیروزی حقیقت بر واقعیت و حق بر باطل بود. واقعیت این بود که ارتش بعثی به مدد پشتیبانی شرق و غرب در حالت عادی نبردی نابرابر را به ما تحمیل کرده بود و طبق معادلات نظامی و با مقایسه سطح لجستیکی دو طرف، این ارتش بعث بود که باید پیروز این نبرد میشد اما ایمان رزمندگان ما و اعتقاد راسخی که به حقانیت انقلاب و ایران داشتند سرنوشت را به نفع ما رقم زد و اینگونه بود که پیر فرزانه و روشن ضمیر انقلاب خمینی کبیر بیان کرد: خرمشهر را خدا آزاد کرد.
آری وعده و نصرت الهی غالب شد و آمدن حق سبب رفتن باطل شد و رزمندگان ما شکستی سنگین بر ارتش سرتا پا زرهپوش و مسلح عراق تحمیل کردند که اسارت حدود 20 هزار نفر از کشورهای مختلف در غالب ارتش عراق تنها گوشهای از این حماسه بود.
خرمشهر به ما درس خودباوری و اتکا به قدرت لایزال الهی به عنوان بزرگترین پشتیبان ما داد
و تنها 578 روز طول کشید تا دلیرمردان از دیار پارس، ایران زمین، از لر و کورد و فارس گرفته تا بلوچ و آذری و قشقایی و عرب دست در دست هم حماسهای بزرگ خلق کرده و کار ناتمام فرزندان برومند این سرزمین از ناخدا صمدی و سرلشکر حسنی سعدی گرفته تا جهانآرا رفته بودند را تمام کنند و از این زاویه، خرمشهر به ما درس خودباوری و اتکا به قدرت لایزال الهی به عنوان بزرگترین پشتیبان ما داد و به نوعی به وارثان مکتب حسینی درس آزادگی داد.
درس دیگری که آزادی خرمشهر به ما داد لزوم اعتماد به جوانان با هدف آسان شدن کارها بود.
اغلب فرماندهان ما در دفاع مقدس در دهه سوم زندگی خود به سر میبردند و امروز نیز اگر میخواهیم در آوردگاهی جدید که همانا نبرد با غول بیکاری و تورم و تحریمها است پیروز و سربلند شویم باید در کنار ارج نهادن به تجارب بزرگان خود، به جوانان اعتماد کنیم.
درس آزادی خرمشهر را از نو بخوانیم
درس ایثار و از خودگذشتگی دیگر عبرتی بود که فتح خرمشهر به ما داد و رزمندگان ما با مشاهده فرماندهان و امرای خود در کنار خود، در سر سفرهها و در سنگرها در کنار خود، با ایمان و باور قلبی بیشتری در برابر دشمن سینه سپر میکردند و امروز نیز اگر مدعی هستیم همچنان در حال نبرد با دشمن مستکبر هستیم.
باید خود و عزیزانمان نیز در این نبرد در کنار هم و رو در روی دشمن بایستیم تا مردم همچون همیشه اعتماد و همدلی و همراهی همچون هشت سال دفاع مقدس را هزینه این مسیر کنند که خط پایانش فتح و ظفر ایران اسلامی است.
دیگر درس فتح خرمشهر درس مقاومت بود و ما توانستیم با کمترین امکاناتی اما با هوش و نبوغی که خاص ذات ایرانی است با ایمان و اعتقاد و توکلی که آموزه دینی ما است پیروز این آوردگاه شویم و امروز اگر میخواهیم بر خرمشهرهای جدید هم فائق بیاییم و همچون گذشته پیروز این نبرد باشیم باید روحیه و ارادهای همچون مردان آن دوران داشته باشیم. یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
یادداشت از: سروش سلیمی
پایان پیام/ن