نیوز سیتی!
10 دی 1401 - 12:30

جان فدا|به یاد مسافران ساعت 1:20 دقیقه

قطعه 50 و محل یادمان شهدای لشکر 27 محمد رسول الله(ص) حال و هوای ویژه ای دارد.صندلی های چیده شده در اطراف میدان نماد شهیدان لشکر 27، شلوغی و سر و صدای نواهای آئینی و حماسی، بساط پذیرایی از چای و میوه و شیرینی . در نبش گوشه ای از میدان و کنار مزار یکی از شهدا جمعیت زیادی به چشم می خورد. راستش را بخواهید تازه وارد است . روی سنگ مزارش هم نوشته :«شهید هادی طارمی».

گروه زندگی_هانیه ناصری:چند سالی است که دی ماه بسترخاطرات تلخ و شیرین شده است. از حماسه 9 دی ماه 1388 و دهه بصیرت گرفته تا واقعه ای که محال است از خاطره تاریخ محو شود! بامداد 13 دی ماه 1398 بود. روزی از روزهای خدا که هیچ کس فکرش را هم نمی‌کرد هرگز به سپیدی سحر نرسد! ساعت یک و بیست دقیقه بود که پرنده‌ای سیاه فرودگاه بغداد را شاهد جنایتی بزرگ کرد. جنایتی تاریک که مثل تمام لکه‌های ننگ تاریخِ دشمنی‌ها و پلیدی‌ها، حق را درخشان‌تر و باطل را منفورتر کرد و سردار دل ها و هیئت همراهش آسمانی شدند!

* راستش را بخواهید تازه وارد است

شب جمعه بخواهی و نخواهی دلت هوای اسیران خاک و مسافران آخرت را دارد. آنقدر که شاید یک خیرات مختصر در حد یک چای قند پهلو، شکلاتی کوچک یا حتی یک دانه خرما، دلتنگی و بی قراری دل برای عزیزان سفر کرده را آرام کند.ما هم  مهمان بهشت زهرا تهران و گلزار سرسبز شهیدانش شدیم. قطعه 50 و محل یادمان شهدای لشکر 27 محمد رسول الله(ص) حال و هوای ویژه ای دارد. صندلی‌های چیده شده در اطراف میدان نماد شهیدان لشکر 27،  شلوغی و سر و صدای نواهای آئینی و حماسی، بساط پذیرایی از چای و میوه و شیرینی . در نبش گوشه ای از میدان و کنار مزار یکی از شهدا جمعیت زیادی به چشم می خورد . قبلا هم به زیارتش رفته بودم . راستش را بخواهید تازه وارد است و آنقدر سالی نیست ساکن این بهشت شده است.از همان دی ماه سال 1398. روی سنگ مزارش هم نوشته :«شهید هادی طارمی».  

*شاید مادرش را این‌جا پیدا کنم!

کنار مزار شهید می روم. پیش خودم می‌گویم شاید مادرش را این‌جا پیدا کنم! روی سنگ پر از گل‌های پرپر شده است. از شلوغی, جای سوزن انداختن نیست. همه کسانی که در این میهمانی شرکت کرده اند برای آقا هادی و زیارت مزارش و برای شنیدن درباره‌ی او آمده اند. روی سنگ مزارش نوشته است « یا فاطمةالزهرا». او عاشق حضرت فاطمه بود و آخرین روزهای ایام فاطمیه هم بهانه خوبی است برای برپایی مراسم یادبود و گفتن و شنیدن از مادر سادات. شاید این‌طور آقا هادی هم بیشتر خوشایندش باشد و این مراسم بیشتر باب میلش. بگذریم! مادر را که پیدا نمی‌کنم. به رسم ادب می نشینم. دستم را بر روی سنگ می‌گذارم و از طرف خودم و همه کسانی که آرزومند این زیارت هستند فاتحه‌ای برای شهید می‌خوانم. صدای مجری توجهم را به خود جلب می‌کند. تقدیر از خانواده شهید! درست است. پدر، مادر، همسر، دو تا دختر دسته گل و برادران و خواهران آقا هادی همان ردیف اول نشسته اند. هر چه باشد صاحب مجلسند و خوش آمدگوی میهمانان.

*یک تصویر ماندگار

شب جمعه، کنار شهیدان. آن‌هم سالگرد شهیدی که تصویرش در کنار حاج قاسم گویای همه‌چیز است. فکر می‌کنم خیلی خوش روزی بودم ! هم خودم و هم، همه کسانی که در این جمع حضور دارند. آقای طاهری که خودش هم مثل بقیه دست‌اندرکاران مراسم،کاملاً خودجوش حاضر شده است به عکاسی و تصویربرداری از مراسم مشغول است. درباره مراسم می پرسم. می‌گوید:«امروز پنجشنبه ۱۸ دی ماه ۱۴٠۱ و سالگرد شهید طارمی است.این مراسم هم کاملاً مردمی و از سوی خانواده شهید و مردم محلی که آقا هادی در آن زندگی می‌کرده است برگزار شده.» او از سرفصل‌های برنامه هم می‌گوید. این‌که برنامه با مداحی «حاج مهدی رسولی» آغاز شد، با سخنرانی «سردار مسجدی» معاون سابق هماهنگ کننده نیروی قدس و سخنرانی «حجت‌الاسلام سرلک»ادامه پیدا کرد و قرار است در انتهای این مراسم «کربلایی حسین طاهری» هم به مرثیه سرایی بپردازد. او که به‌صورت داوطلبانه برای گرفتن تصویر و عکس و گزارش به این مراسم آسمانی آمده‌است برای گرفتن عکس یادگاری هم یک قاب ماندگار را انتخاب می‌کند. کنار مزار شهید می رود. با افتخار و تواضع می ایستد تا تصویرش در کنار تصویر زیبای آقا هادی طارمی ثبت شود.

«یوسف اصلانی» در جوار رفیق شهیدش

 *چقدر هم قشنگ رفت!

مشغول تماشای دور و اطراف و حواشی مراسم هستم و هر از چندگاهی نگاهی به زائران شهیدان و مهمانان حاج قاسم، شهید طارمی و مسافران یک و بیست دقیقه سال ۱۳۹۸ می اندازم. «آقا یوسف اصلانی» هم اینجاست. کسی که وقتی پای صحبت‌هایش بنشینی، متوجه می شوی که سال‌هاست هادی طارمی را می‌شناسد و از دوستان نزدیک اوست. خیلی ها او را به بهشت امام رضا(ع) و کارهای خداپسندانه اش می شناسند. از علّت آمدنش می پرسم و اینکه از حاج قاسم و هم‌رزمانش حرفی برای گفتن دارد یا نه؟ می‌گوید:« با آقا هادی رفیق و بچه محلّه بودیم. ما یک مجموعه به نام امام جواد (ع) داشتیم که آقا هادی هم جزء مؤسسین آن بود. همین مجموعه‌ای که ما الان در آن خدمت می‌کنیم بنیان‌گذارش آقا هادی است.» برای لحظه ای سکوت می کند و در حالیکه حسرت در عمق نگاه و بغض درگلویش نشسته است می‌گوید:« هادی چقدر قشنگ رفت. به قول آقاکه می فرمایند: ما مدعیان صف اول بودیم/ ازآخر مجلس شهدا را چیدند » 

بر و بچه های رزمنده  ایستگاه صلواتی گردان انصارالرسول از جمعی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله(ص)

* خانم خبرنگار!بفرمایید شکلات!

سالگرد شهید است و خانواده‌ او و هم‌محله‌ای هایش می‌خواهند مهمان نوازی کنند. از برگزاری مراسم گرفته تا پذیرایی میهمانان به صرف میوه و شیرینی . ایستگاه صلواتی گردان انصارالرسول از جمعی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله(ص) هم که دیگر سنگ تمام می‌گذارد. مثل لقمه های نان و پنیر خوشمزه و چای گرم و تازه دمش .گوشه‌ای از مراسم در میدان نمادین لشکر ۲۷ مستقر است و طبق گفته‌ «حاج مصطفی عباسی» که خودش از رزمندگان این لشکر است این مقر ۱۵ سالیست برقرار است. هر هفته پنجشنبه از ساعت ۱۰ صبح تا نماز مغرب و عشاء. با پزشک صلواتی، مشاوره های صلواتی خانواده ، تغذیه و حقوقی و همین‌طور سلمانی صلواتی. همینطور با پذیرایی چای و شربت و شیرینی.از صدای حاج مصطفی سرم را بر می‌گردانم. خانم خبرنگار! بفرمایید شکلات! شیرینی این مجلس با چای طعم دیگری دارد! ما هم به یاد شما آن را با چای گرم و تازه دم ایستگاه صلواتی لشکر ۲۷ می خوریم و جایتان را خالی می‌کنیم! 

پدربزرگی مهربان که آمده تا کام  مهمانان کوچک این مجلس را شیرین کند

*حکایت پیرمرد و خوراکی‌ خوشمزه

جعبه رنگارنگ های معروف کودکیمان را در دست پدربزرگ مهربان دیدم. همان بیسکویت‌های خوش‌مزه با روکش قرمزرنگ که طعم و شیرینی‌اش خاطره انگیز و فراموش‌نشدنی است.  نزدیک‌تر که شدم فهمیدم اینها خوراکی‌هایی برای بچه‌های حاضر در مراسمند! برای دخترک و پسرک هایی که به میهمانی شهدا آمده اند و حقشان است کامشان شیرین شود. اسم پدربزرگ، حاج‌آقا نجفی است. او معتقد است شب جمعه است و برای عرض احترام به اموات و گذشتگان که جزء سنت‌های بزرگان ما و اولیاء خداست باید خیرات بدهیم و این بچه‌ها مناسب‌ترین مورد برای خیرات و احسان کردن هستند. آن‌هم در مجلس شهیدان و برای کودکان میهمان در این مجلس آسمانی‌.

*ما حاج قاسم را خیلی دوست داریم

«رفت سردار نفس تازه کند برگردد/ چون ظهور گل نرگس به خدا نزدیک است.» به‌محض این‌که با دوربین به سمتشان می روم، عکس‌هایی را که در دستشان است با افتخار بالا می‌گیرند و به لنز دوربین زل می زنند .زینب شیرمحمدی، ساره و حنانه اش را  به گلزار شهدا  آورده است تا به قول خودش در پناه فاطمه‌ زهرا(س) باشند. یاد بگیرند راه شهدا را ادامه بدهند و حجابشان را حفظ کنند. دخترها می‌گویند :«به‌خاطر شهید طارمی آمدیم. او آدم خوبی بود و با دشمن‌ها می جنگید.» به عکس‌هایی که در دستشان است اشاره می‌کنند و می‌گویند:« شهید طارمی، دوست حاج قاسم  بوده و ما حاج قاسم را خیلی دوست داریم. چون او هم برای ایران جنگیده و شهید شده است.» به خواهر کوچک‌تر می‌گویم:« چقدر روسریت خوشگله!» خواهر بزرگ‌تر در گوشش پچ پچی می‌کند و او هم می‌گوید:« می‌خواهم حجابم کامل باشد.»

 *یک جهان منتقمش خواهد بود

داغ حاج قاسم بر جان همه جهان نشست و سومین سال است که کابوس رفتنش در نیمه‌شبی سیاه، خواب‌ها را آشفته می‌کند. خاطره تشییع به یاد ماندنی او و یارانش، نقطه درخشان تاریخ وفاداری ملت ایران است. وفاداری به آرمان‌ها و ارزش‌هایی که دشمنان این آب و خاک را عصبانی کرده و جانشان را بر لب رسانده است.

رهبرمعظم انقلاب می‌فرمایند:« شهید سلیمانی چهره بین‌المللی مقاومت است و همه دل‌بستگان مقاومت خونخواه او هستند.» درست است . سرداری که برای همه دلها بود و یک جهان منتقمش خواهد بود .

« زهرا » هم به خونخواهی حاج قاسم و یارانش اینجاست. او حاج قاسم را سرور  دلها می خواند و می گوید:« سردار و سرور دلها پدر من است و  امنیتی که من و خانواده ام داریم از اوست.» 

اعضای گروه سرود تسنیم برای میهمانان شهدا، از چادر خاکی می خوانند

*تسنیم از چادر خاکی می‌خواند

«زهرا فلاح » مسئول گروه سرود تسنیم هم کیانا، زهرا، مطهره، روژینا، نرگس، الناز و حسنا را آورده است تا با اجرای سرود «چادر خاکی » ادای دِینی کرده باشند و نامشان را در ردیف برگزارکنندگان مراسم شهیدان در ایام فاطمیه ثبت کنند .دخترکانی شاد و پرانرژی که با سربند «السلام علیک یا فاطمة الزهرا» روضه خوان محفل شهیدان فاطمی شدند.

تقدیم لوح یادبود «عشق شهادت» به پدر و مادر شهیدان طارمی، به دست کربلایی حسین طاهری

*تصویری جاودانه از حرمت چادری خاکی

«گهی در سوریه گاهی عراق و گاه در ایران /شدی بر مهدی زهرا همیشه یار هادی جان»

پایان‌بخش محفل شهیدان هم تقدیم لوح یادبود «عشق شهادت» است .پدر و مادری که دو فرزند خود به نام «محمد جواد» و«هادی» را تقدیم انقلاب کرده‌اند. مادر در میان جمع ایستاده است و چشمانش آرام آرام می بارد. برای لحظه ای تصویری زیبا چشمها را خیره می‌کند . در میان امواج پر تلاطم ابراز ارادت به مادر و پدری دلسوخته ، یکی از میهمانان بی صدا و بی هیاهو جلو می آید . گوشه چادر مادر را به چشمهایش می گذارد و بر آن بوسه می زند . تصویری جاودانه از حرمت حجاب و چادری خاکی .

پایان پیام/

منبع: فارس
شناسه خبر: 945326

مهمترین اخبار ایران و جهان: