پیامبر(ص) فرمودند: این عزرائیل است و به خدا سوگند، قبل از من، از کسی اجازه نگرفته است و پس از من هم از احدی اجازه نمیگیرد.
پیامبر اکرم (ص) در روز جمعه ۱۷ ربیع الاول چهل سال قبل از بعثت در مکه متولد شدند و و رحلت ایشان در روز ۲۸ صفر سال ۱۱هجری بود.
پیامبراکرم(ص)درروزجمعه۱۷ربیعالاولچهلسالقبلازبعثتدرمکهمتولدشدندوورحلتایشاندرروز۲۸صفرسال۱۱هجریبود.گفته میشود در جریان جنگ خیبر، یک زن یهودی به وسیله غذایی که با زهر مسموم کرده بود، حضرت محمد (ص) را مسموم کردند واگرچه حضرت (ص) زود متوجه شدند و از آن غذا دست کشیدند، ولی گاهی، اثر آن غذای مسموم ظاهر میشد و سرانجام، ایشان براثر آن بستری شدند و دار فانی را وداع گفتند.
گفتهمیشوددرجریانجنگخیبر،یکزنیهودیبهوسیلهغذاییکهبازهرمسمومکردهبود،حضرتمحمد(ص)رامسمومکردندواگرچهحضرت(ص)زودمتوجهشدندوازآنغذادستکشیدند،ولیگاهی،اثرآنغذایمسمومظاهرمیشدوسرانجام،ایشانبراثرآنبستریشدندودارفانیراوداعگفتند.از ابن عباس روایت شده است که رسول خدا (ص) هنگام بیماری، لحظهای بیهوش شدند و در آن لحظه، درِ خانه کوبیده شد و حضرتزهرا (س) فرمودند: کیستی؟
ازابنعباسروایتشدهاستکهرسولخدا(ص)هنگامبیماری،لحظهایبیهوششدندودرآنلحظه،درِخانهکوبیدهشدوحضرتزهرا(س)فرمودند:کیستی؟کوبندهی در گفت: مرد غریبی هستم و آمده ام از رسول خدا (ص) پرسشی کنم. آیا اجازه میدهید به محضرشان برسم؟
کوبندهیدرگفت:مردغریبیهستموآمدهامازرسولخدا(ص)پرسشیکنم.آیااجازهمیدهیدبهمحضرشانبرسم؟حضرت زهرا (س) فرمودند: بازگرد خدا تو را بیامرزد. اکنون، پیامبر (ص) بیمار هستند و آن شخص غریب رفت و پس از لحظهایبازگشت و دوباره، درِ خانه را کوبید و گفت: مرد غریبی است و از پیامبر (ص) اجازه ورود میطلبد، آیا به غریبان اجازه ورود میدهید؟
حضرتزهرا(س)فرمودند:بازگردخداتورابیامرزد.اکنون،پیامبر(ص)بیمارهستندوآنشخصغریبرفتوپسازلحظهایبازگشتودوباره،درِخانهراکوبیدوگفت:مردغریبیاستوازپیامبر(ص)اجازهورودمیطلبد،آیابهغریباناجازهورودمیدهید؟در این هنگام، رسول خدا (ص) به هوش آمدند و فرمودند: فاطمه جانم، آیا میدانی این شخص کیست؟ این کسی است که جمعیتها راپراکنده میکند و لذات را درهم میشکند، این فرشته مرگ (عزرائیل) است و به خدا سوگند، قبل از من، از کسی اجازه نگرفته است و پساز من هم از احدی اجازه نمیگیرد و به خاطر مقام ارجمندی که در پیشگاه خداوند متعال دارم از من اجازه میگیرد، به او اجازه ورودبده.
دراینهنگام،رسولخدا(ص)بههوشآمدندوفرمودند:فاطمهجانم،آیامیدانیاینشخصکیست؟اینکسیاستکهجمعیتهاراپراکندهمیکندولذاترادرهممیشکند،اینفرشتهمرگ(عزرائیل)استوبهخداسوگند،قبلازمن،ازکسیاجازهنگرفتهاستوپسازمنهمازاحدیاجازهنمیگیردوبهخاطرمقامارجمندیکهدرپیشگاهخداوندمتعالدارمازمناجازهمیگیرد،بهاواجازهورودبده.حضرت زهرا (س) به او فرمودند: داخل شو خدا تو را بیامرزد و عزرائیل مانند نسیم ملایمی وارد خانه پیامبر اکرم (ص) شد و گفت: «سلام بر خاندان رسول خدا (ص)».
حضرتزهرا(س)بهاوفرمودند:داخلشوخداتورابیامرزدوعزرائیلمانندنسیمملایمیواردخانهپیامبراکرم(ص)شدوگفت: «سلامبرخاندانرسولخدا(ص)».جابر بن انصاری میگوید: حضرت زهرا (س) کنار بستر پیامبر اکرم (ص) بودند و با اندوهی جانکاه میفرمودند: «آه و فغان از رنج ومصیبت شماای پدر جان» و پیامبر اکرم (ص) به حضرت زهرا (س) فرمودند: «پس از امروز پیامبر (ص) دیگر غمی ندارد وای فاطمه(س) نباید در وفات پیامبر (ص) گریبان چاک کرد و سیلی به صورت زد و واویلا گفت، ولی تو همان سخنی را بگو که پیامبر اکرم (ص) درمرگ پسرش ابراهیم گفت: «دیدگان اشک میریزند و دل به درد میآید، ولی سخنی نمیگویم که پروردگار را به خشم آورد و ما درمصیبت توای ابراهیم اندوهناکیم.»
جابربنانصاریمیگوید:حضرتزهرا(س)کناربسترپیامبراکرم(ص)بودندوبااندوهیجانکاهمیفرمودند: «آهوفغانازرنجومصیبتشماایپدرجان»وپیامبراکرم(ص)بهحضرتزهرا(س)فرمودند: «پسازامروزپیامبر(ص)دیگرغمینداردوایفاطمه(س)نبایددروفاتپیامبر(ص)گریبانچاککردوسیلیبهصورتزدوواویلاگفت،ولیتوهمانسخنیرابگوکهپیامبراکرم(ص)درمرگپسرشابراهیمگفت: «دیدگاناشکمیریزندودلبهدردمیآید،ولیسخنینمیگویمکهپروردگاررابهخشمآوردومادرمصیبتتوایابراهیماندوهناکیم.»شیخ مفید نقل میکند: «سپس بیماری رسول اکرم (ص) سخت و وخیم شد و امیر مومنان (ع) در کنار بستر ایشان بودند و همین کهنزدیک بود روح از بدن مبارک پیامبر اکرم (ص) جدا شود به حضرت علی (ع) فرمودند: «سرم را بر دامن خود بگیر. زیرا امر الهی فرارسید و، چون جان من بیرون رود آن را با دست خود بگیر و به روی خود بکِش و آن گاه مرا رو به قبله بگذار و کار غسل و کفن مرا خودتانجام بده و بیش از همه مردم بر جنازه ام نماز بخوان و از من جدا نشو تا مرا به خاک بسپاری و از خداوند طلب کمک کن.»سپس، حضرت علی (ع) سرِ آن حضرت (ع) را به دامن گرفتند و پیامبر اکرم (ص) وفات کردند و حضرت زهرا (س) خود را بر آن حضرت(ص) افکندند و به روی ایشان نگاه کردند و نوحه و گریه میکردند و شعر ابوطالب را میخواندند:«و سفید رویی که مردم به برکت روی او طالب باران میکنند، او که فریادرس یتیمان و پناه بیوه زنان است.» و سپس، رسول خدا (ص) چشمشان را باز کردند و با آواز ضعیف فرمودند: دختر جانم این آیه را بخوان: «و محمد (ص) فقط فرستاده خدا بود، اگر او بمیرد و یاکشته شود به عقب برمی گردید؟» در این هنگام، حضرت زهرا (س)، گریه طولانی کردند و پیامبر (ص) به ایشان اشاره کردند که نزدیکبیایند و حضرت زهرا (س) نزدیک پیامبر اکرم (ص) رفتند و ایشان هم آهسته به حضرت زهرا (س) سخنی فرمودند که روی ایشان از آنسخن، شکوفا شد و سپس، حضرت محمد (ص) دار فانی را وداع کردند.
شیخمفیدنقلمیکند: «سپسبیماریرسولاکرم(ص)سختووخیمشدوامیرمومنان(ع)درکناربسترایشانبودندوهمینکهنزدیکبودروحازبدنمبارکپیامبراکرم(ص)جداشودبهحضرتعلی(ع)فرمودند: «سرمرابردامنخودبگیر.زیراامرالهیفرارسیدو،چونجانمنبیرونرودآنرابادستخودبگیروبهرویخودبکِشوآنگاهمراروبهقبلهبگذاروکارغسلوکفنمراخودتانجامبدهوبیشازهمهمردمبرجنازهامنمازبخوانوازمنجدانشوتامرابهخاکبسپاریوازخداوندطلبکمککن.»سپس،حضرتعلی(ع)سرِآنحضرت(ع)رابهدامنگرفتندوپیامبراکرم(ص)وفاتکردندوحضرتزهرا(س)خودرابرآنحضرت(ص)افکندندوبهرویایشاننگاهکردندونوحهوگریهمیکردندوشعرابوطالبرامیخواندند:«وسفیدروییکهمردمبهبرکترویاوطالببارانمیکنند،اوکهفریادرسیتیمانوپناهبیوهزناناست.»وسپس،رسولخدا(ص)چشمشانرابازکردندوباآوازضعیففرمودند:دخترجانماینآیهرابخوان: «ومحمد(ص)فقطفرستادهخدابود،اگراوبمیردویاکشتهشودبهعقببرمیگردید؟»دراینهنگام،حضرتزهرا(س)،گریهطولانیکردندوپیامبر(ص)بهایشاناشارهکردندکهنزدیکبیایندوحضرتزهرا(س)نزدیکپیامبراکرم(ص)رفتندوایشانهمآهستهبهحضرتزهرا(س)سخنیفرمودندکهرویایشانازآنسخن،شکوفاشدوسپس،حضرتمحمد(ص)دارفانیراوداعکردند.در حدیث آمده است پیامبر اکرم (ص) به حضرت زهرا (س) فرمودند که ایشان نخستین نفر از اهل بیت ایشان هستند که به پیامبر اکرم(ص) ملحق میشوند و پس از ایشان چندان نمیگذرد که به پیامبر (ص) میپیوندند و این مژده باعث ازبین رفتن اندوه حضرت زهرا (س) شد.
درحدیثآمدهاستپیامبراکرم(ص)بهحضرتزهرا(س)فرمودندکهایشاننخستیننفرازاهلبیتایشانهستندکهبهپیامبراکرم(ص)ملحقمیشوندوپسازایشانچنداننمیگذردکهبهپیامبر(ص)میپیوندندواینمژدهباعثازبینرفتناندوهحضرتزهرا(س)شد.باشگاه خبرنگاران جوانفرهنگی هنریقرآن و عترت
شناسه خبر: 755233