نیوز سیتی!
25 فروردین 1401 - 09:27

«یک روز بعد از حیرانی» به چاپ دهم رسید

چاپ دهم کتاب «یک روز بعد از حیرانی» زندگی شهیدمدافع حرم محمد رضا دهقان امیری به قلم فاطمه سلیمانی توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شد. به گزارش خبرگزاری فارس، چاپ دهم کتاب«یک روز بعد از حیرانی» زندگی شهیدمدافع حرم محمد رضا دهقان امیری به قلم فاطمه سلیمانی توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شد. کتاب «یک روز بعد از حیرانی» آخرین اثری است که به قلم این نویسنده به رشته تحریر درآمده و در زمان کوتاهی جایش را در بین کتاب‌های پرفروش کشور باز کرده است. در برشی از کتاب می‌خوانیم: «چه خوش روزی بودی! هم‌رزمانت برایت ۲ پرچم آورده بودند. یکی از پرچم‌ها متبرک حرم بود با ذکر«لبیک یا زینب» همه می‌گفتند: محمدرضا خوش روزی بوده که ۲ پرچم نصیبش شده، می‌گفتند: پرچم یه نشونه از حضرت زینب بود که می‌خواست به شما بگه هدیه‌تون رو پذیرفته. پدر و مادرت چه هدیه‌ای بهتر از تو داشتند برای تقدیم کردن؟ و چه دلیل و حجتی بهتر از این پرچم متبرک برای قبولی نذر و هدیه؟ پرچم چه به موقع رسیده بود. قلب مادرت با دیدنش آرام شد. یک ربع تمام فقط به پرچم نگاه می‌کرد. پرچم را روی قلبش می‌گذاشت و عطرش را به مشام می‌کشید. وقتی پرچم را روی پیکرت می‌کشیدند، فرمانده‌ات گفت: صاف و مرتب بکشید. مثل خودش با سلیقه باشید.  به جز پرچم چیز‌های دیگری هم بود که باید همراهت می‌کردند. انگشتری که به مهدیه سفارش داده بودی و شال عزایت. همان شالی که هیچ‌ وقت اجازه نمی‌دادی شسته شود. به مادرت می‌گفتی: نشور. مگه کسی شال عزا رو می‌شوره؟ آیت‌الله مرعشی نجفی نزدیک چهل سال شال عزاش رو نشست. شالت هدیه مهدیه بود. هفت‌هشت سال، تمام ایام محرم و فاطمیه و عزاداری‌ها همراهت بود. یک شال مشکی نخی بلند. آن قدر بلند که تا روی زانو‌هایت می‌رسید. و همیشه یک دور، دور گردنت می‌پیچیدی. چقدر دوست‌اش داشتی. هر وقت همراه پدرت هیأت می‌رفتی شال را دور کمرت می‌بستی. با همان شال دیگ نذری را بلند کرده بودی و شالت چرب شده بود. باز هم اجازه ندادی شسته شود. قبل از رفتنت شال را جا گذاشته بودی و همراه خودت نبرده بودی. قبل از محرم با مادرت تماس گرفتی و گفتی: مامان شال عزام رو احتیاج دارم. هر جا هیأت رفتی، شالم رو ببر و اشکات رو با اون پاک کن. مگر می‌شد تو برای کاری به مادرت سفارش کنی و نه بگوید؟ اما سربه‌سرت می‌گذاشت و می‌گفت: مردونه است. اصلاً بو می‌ده. نمی‌برم. تو التماس می‌کردی که حتماً چیذر برو، چون می‌دانستی به خاطر دوری مسیر، فقط سالی یک‌بار به چیذر می‌رود. گفتی: هرروز برو چیذر و شال عزای منم ببر. کتاب «یک روز بعد از حیرانی» در ۲۹۶ صفحه و قطع رقعی به قلم فاطمه سلیمانی، توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد. علاقه‌مندان برای تهیه کتاب می‌توانند با مراجعه به پایگاه اطلاع‌رسانی سایت من و کتاب به نشانی manvaketab.ir و یا ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با تخفیف ویژه دریافت کنند همچنین سایت رسمی انتشارات شهیدکاظمی به آدرس nashreshahidkazemi.ir و  سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ نیز برای خرید کتاب و ارسال رایگان آن در دسترس علاقه‌مندان است. درباره این شهید بیش‌تر بدانید درباره این شهید بیش‌تر بدانیددرباره این شهید بیش‌تر بدانیددرباره این شهید بیش‌تر بدانیدشهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری در روز ۲۶ فروردین‌ماه سال ۱۳۷۴ در استان تهران دیده به جهان گشود. او در روز ۲۱ آبان ماه سال ۱۳۹۴ به عنوان بسیجی تکاور راهی سوریه شد و همزمان با آخرین روز‌های ماه محرم‌الحرام در نبرد با تروریست‌های تکفیری در حومه حلب طی عملیات محرم خلعت شهادت پوشید و چهار روز بعد در ۲۵ آبان‌ماه در امامزاده علی اکبر چیذر به خاک سپرده شد. محمدرضا دهقان دانش آموخته‌ دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام صادق (ع) و دانشجوی سال سوم فقه و حقوق اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری بود. انتهای پیام/
منبع: فارس
شناسه خبر: 249298

مهمترین اخبار ایران و جهان: