قطرههای اشکی که خریدارش رضاست
زوار را میگویم درست بعد از گز کردن قدمگاه تا بارگاه نورانی ضامن آهو؛ کرامت میبینند، نقاره میشنوند و دل میدهند از همان شکستهها، از همان جا ماندهها، اینجا دیوار به دیوار ضریح روی لچک ترنج لاکی چمباتمه میزنند و غم دل سبک میکنند، اصلا اینجا قُرق دلهای بیقرار و چشمهای نگران است، سهم دلهای بیقرار نوکری میشود در آستان حضرت به وقت و ساعت شهادت؛ قسمت چشمهای نگران هم نگاه آقا و دستان پر از اع ...