کوهها ایستاده میمیرند!/روایتی از وداع آخر اهواز با حاج قاسم
پیرزن اشکش را با گوشهی چادرش میگیرد و صلوات میفرستد: «چی مینویسی مادر؟»، شیرینی لبخند سردار توی چشمهایمان تکثیر میشود، چادرش را میبوسم: «دربارهی کوهها حاج خانم! کوهها! کوههایی که همیشه ایستاده میمیرند!»
خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: جملهی غسان کنفانی را زیر و رو میکنم، هزار بار! «تسقط الأجسام لا الفکرة» که یعنی جسمها میافتد و میمیرد و میپوسد اما فکرها، نه! که چشم ...