ماجرای رزمنده ای که با خدا شوخی کرد و شهید شد!
در حالی که محسن به شیرین کاری هایش ادامه می داد نارنجک تفنگی در حال عبور یک تکه از سر محسن برداشت گوئی قاچی قرمز از هندوانه برداشته باشند و خون همچون دوش حمام، سرازیر بود همان دم روح بلندش به آسمان پرکشید.
خبرگزاری فارس - تبریز، معصومه درخشان- در حالی که ۳۴ سال از سالهای حماسه و دفاع میگذرد، ولی هنوز جانبازانی هستند که تیر و ترکش باقی مانده در بدنشان همچنان آنها را به آن ...