روایتی از مدافع حرم میلیاردر؛من خواب بودم و بیدار شدم
آرام نفس میکشیدند و شیرین روی کاناپه زیر پنجره خوابشان برده بود. مثل یک رویای گرم و دلکش، کنار ساحل مدیترانه. اما مگر میتوان حرکت منظم عقربههای ساعت زندگی را متوقف کرد و تا ابد خواب ماند؟!
خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: چشمهای کشیده و زیبایش را که در آغوش گرم و آرام مادر باز کرد، تمام «نبطیه» خندید. «احمد» با آن صورت قرص ماه و لپهای گُلی، بامزهتر از آن بود که دل «سلام» را ن ...