روایت عجیب زنده شدن رزمنده در سردخانه و شهادت بعد از 25 سال
در میان جمعیت مادر پیری آرام آرام خود را کنار تابوت شهید گمنام میرساند بر تابوت بوسه میزند صورتش را با عطر شهید متبرک میکند و میگوید: «من باید برای تو لالایی بخوانم، من شهید ننه سیام، منیم ده بالام جبهه ده شهید اولوب».
خبرگزاری فارس- تبریز- معصومه درخشان: تلفن همراهم زنگ میزند، شماره حاج آقای انتصاری را که میبینم حدس میزنم برای گزارش از مراسم ایام فاطمیه که در منزل ...