نیوز سیتی!

آخرین اخبار در مورد خاکریز و خاطره

نوربالا|‌ چه کسی از جسد می‌ترسد؟

یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند: «یکی از دوستان در جبهه از جسد می‌ترسید و موقع جمع‌آوری پیکر شهدا عقب می‌ایستاد. یک بار خواستم سربه‌سرش بگذارم و به او گفتم: «من حالم خوب نیست، تو جسدها را بیاور بیرون.» به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، نعمت‌الله پیام یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس، تعریف می‌کند: «سال ۱۳۶۵ وارد جهاد شدم. در قسمت پمپاژ کار می‌کردم. ...

نوربالا| بفرمایید با بقیه بروید!

یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند: «در منطقه بولدوزری از عراقی‌ها جا مانده بود. که من توانستم تعمیرش کنم. موقع حرکت یکی از نیروها از من خواست همراهم سوار بولدوزر شود که به او گفتم: «نه! بفرمایید با بقیه بروید!» به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، عباس کمالی‌پور یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند: «بعد از اتمام عملیات بدر، یک گروه شناسایی ۹ نفره تشکی ...

نوربالا| کلاهی به بزرگی چادر مسافرتی!

بعضی از رزمنده‌های دفاع مقدس برای اینکه موقع سنگرسازی مورد حمله قرار نگیرند، شگردهای جالبی داشتند. برای مثال کنار سنگرها چند چادر خالی برپا می‌کردند تا حواس هواپیماهای عراقی پرت شود. به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت، غلامحسین مطهری یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند: «سال ۱۳۶۱ با تعدادی از بچه‌های جهاد رفتم جبهه. در تنگه چزابه راننده بیل مکانیکی بودم. در جایی به نا ...

نوربالا| فرار کردنتان طبیعی بود!

یکی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند: با بچه‌ها نشسته بودیم و کمپوت می‌خوردیم که عراق حمله کرد. ما هم سیدصادق که فردی جانباز بود را فراموش کردیم و به سمت سنگر دویدیم. وقتی برگشتیم و او را بردیم. می‌گفت: «فرار کردنتان طبیعی بود، برگشتنان طبیعی‌تر!» به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، در جبهه‌های جنگ هشت سال دفاع مقدس، رزمندگان هر چقدر که از جان خود دل بریده بود ...

مهمترین اخبار ایران و جهان: